بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۵۲
دیده حیرت نگاهان را به مژگان ‌کار نیست
ملک‌الشعرای بهار : ترکیبات
شمارهٔ ۲
دوشینه ز رنج دهر بدخواه
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۳۶
رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی باشد
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۵
آمدم با ناله‌های زار هم دم هم چنان
فردوسی : پادشاهی هرمزد دوازده سال بود
بخش ۶
چنین گفت پس با سپه ساوه شاه
سعدی : غزلیات
غزل ۵۶۸
کس از این نمک ندارد که تو ای غلام داری
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۵۶
ای سلسلهٔ زلف تو بر پای دل ما
بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۲
به جمال توگشته دل مایل
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۶۶
غذا چون کنم دردی از آفتاب
رشیدالدین وطواط : قصاید
شمارهٔ ۱۶۰ - در مدح اتسز
فغان من از نعرهٔ پاسبان
کلیم کاشانی : مثنویات
شمارهٔ ۱۳ - ایضا له
ندارد شش جهت چون این مثمن
انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۱
نه وعدهٔ وصلت انتظار ارزد
یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۱۵۰ - به دوستی نوشته شد
گرامی برادر مهربان آقا محمدرضا را گردش سپهر رام و جنبش ماه و مهر به کام باد. گله های تو را که از سر مهر پروردی بود نه از در دلخوری، گرامی سرور کامکار میرزا احمد به خوشتر گفتی راز سرود و باز نمود. آن نیست که پیمان و پیوندت که بی نیاز از گواه و سوگند است فراموش افتاد و خامه مهر هنگامه خود به خود از نگارش نام وگزارش نامه خاموش نشست. هنوز از گرد راه و دردگذرگاه تن نشسته و روان از رنج خستگی آرام نجسته، گرفتار سوک برادر شدم و از گردی که پرویزن چرخم ناگه به سربیخت با خاک برابر. تا چندی از این پیش پر کنده و پریش کوب آزمای سوگواری بودیم و رنج اندیش اندوه و زاری، هم چنان از این بند جان شکار و گزند روان آزار آزادی نخواسته، خویشی نزدیک که از در مهرم برادر دیگر بود و با جان گرامی برابر در گذشت.چه گویم که زانم چه بر سر گذشت. داغ سوگواری تازه شد و نوای ناله و زاری بلند آوازه، شمارم همه با اشک و افغان است و گذار افغان و اشکم از کیهان به کیوان. ناچار از همه کاری بازماندم و با اندوهی که کوه از شکوهش کمر دزدد انباز. شعر:
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٢۵١
پیش ازین گر قدسیان با یکدیگر
سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۳
دی بنده چو آن لالهٔ خندان تو دید
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۳۰
چشمکان پیش من پر آب مکن
فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱
عهد همه بشکستم در بستن پیمانت
عطار نیشابوری : داستان کبک
داستان کبک
کبک بس خرم خرامان در رسید
حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۳۴
گر دست رسد در سر زلفین تو بازم
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۴
در دل آن را که روشنایی نیست