ایرانشان : کوش‌نامه
بخش ۱۷۹ - اندر پیروزی یافتن کوش بر جزیره ی بسیلا
به بر چون برافگند گردون گره
فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۵۵۹
کس چه داند آنچه من ز آن شوخ رعنا می‌کشم
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۷۸
چهار روز ببودم به پیش تو مهمان
ایرانشان : کوش‌نامه
بخش ۱۷۸ - نیرنگ کوش با طیهور
چو برداشت کوش از میان کین و جنگ
امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۳۵۵
تازه و نو شد ز فر باد فروردین جهان
ایرانشان : کوش‌نامه
بخش ۱۷۶ - پیمان ستدن فرستاده ی طیهور از کوش
ز دریا چو بر شد فرستاده مرد
سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۷۹ - آمدن فرامرز و شبیخون زدن بر لشکر بهمن
از آنجا فرامرز باده هزار
سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۷۷ - رسیدن نامه زال به فرامرز و احوال پرسیدن از فرستاده از جنگ بهمن
ازو نامه بستد فرامرز راد
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۷۰
گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر
بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۶
گل آمد و بی یار نشستن که تواند
سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۷۶ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن
سر نامه از زال بسیار سال
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۱
شکرت را شد اگر چه سپه موران مرکب
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲۷
گردون که همیشه خاطر آزار بود
عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر شیخ ابوالفضل حسن
آن حامل امانت آن عامل دیانت آن عزیز بی‌زلل آن خطیر بی‌خلل آن سوخته حب الوطن شیخ ابوالفضل حسن رحمةالله علیه یگانهٔ زمان بود و لطیف جهان و در تقوی و محبت و معنی و فتوت درجهٔ بلند داشت و در کرامت و فراست از اندازه بیرون بود و درمعارف و حقایق انگشت نما بود و سرخسی بود و پیر شیخ ابوسعید ابوالخیر او بود.
سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۷۵ - زادن سام از دختر فرطورتوش و زادن آذربرزین از دختر شاه کهیلا
چو یک سال بگذشت از روزگار
سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۷۳ - رفتن فرامرز نزد کیخسرو
چو چندی برآسود پیش نیا
عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ابوالعباس سیاری رحمة الله علیه
آن قبله امامت آن کعبه کرامت آن مجتهد طریقت آن منفرد حقیقت آن آفتاب متواری شیخ عالم ابوالعباس سیاری رحمةالله علیه از ائمه وقت بود و عالم بعلوم شرایع و عارف به حقایق و معارف و بسی شیخ را دیده بود وادب یافته واظرف قوم بود واول کسی که در مرو سخن از حقایق گفت: او بود و فقیه و محدث و مرید ابوبکر واسطی بود و ابتداء حال او چنان بود که از خاندان علم و ریاست بود و در مرو هیچکس را درجاه و قبول بر اهل بیت او تقدم نبود و از پدر میراث بسیار یافته جمله را در راه خدا صرف کرد و دوتای موی پیغامبر علیه السلام داشت آنرا بازگرفت حق تعالی به برکات آن او را بوته داد و با ابوبکر واسطی افتاد و به درجه رسید که امام صنفی شد از متصوفه که ایشان را سیاریان گویند و ریاضت او تا حدی بود که کسی او را مغمزی می‌کرد شیخ گفت: پائی را می‌مالی که هرگز بمعصیت گامی فرا نرفته است.
سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۶۲ - داستان هفت خوان و کشته شدن جادویان به دست فرامرز و گزارش آن
چو زان منزل آمد برون سرفراز
سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۶۱ - پاسخ نامه فرطور توش به فرامرز رستم
دگر روز چون شید زد بر درفش
شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۲ - طغرای امان
آمد آن شاهد دل برده و جان بازآورد