آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۹
ای دل بسینه میطپی این اضطراب چیست
نجم‌الدین رازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹
ما مست ز بادهٔ الستیم هنوز
یغمای جندقی : بخش دوم
شمارهٔ ۶۸ - از قول اندرون به میرزا عبدالوهاب نگاشته
آقاجان از دست جفایت دلم تنگ است و خاطرم از سبب قانون صفایت با زمین و آسمان درجنگ، جهانی به شیمه وفایت می ستایند.زهی خلاف که ما هرگز از ساغر وصالت جز باده جفا نکشیده ایم و دوستانت همه به مهربانی باز می نمایند.خهی گزاف که هرگز از شاخسار نخل سرکش نهالت، الا میوه نامرادی نچیده، اگر روزی با من نشستی از تزلزل... شبت آرام نداشتم و اگر شبی به ما پیوستی از کتاب وقایع کاشان خاصه ذکر دروازه اصفهان خواندنت نیم چشم زدن سیر بر بالین راحت نگذاشتم. همواره چشمت بر در بود که از دیر کردن و نیامدن یغما حیرانم و پیوسته گوشت برخبر که خدایا فلان فلان حلقه بر در زنند، حکیم فرموده تر از همه کدام سفر پیش آمد که تا ما خبر شدیم چهل منزل ساخته بودی و مرا به ورطه حرمان نینداخته.
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۵
هوای تخت ندارد کسی که گوشه نشین است
اوحدی مراغه‌ای : جام جم
حکایت
واعظی وصف حوریان میکرد
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۵
ای آنکه ز حال بندگان میدانی
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۷۳
بی حضور عشق جانان راحت جان هیچ نیست
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۳۳
بداندیش دشمن برو ویل جو
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۶۱
ای عزیزان تا به کی باشد ز غم حالم خراب
ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۳
باد سحری طرب فزاید
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲
پرورد به ناز و نعمت آن دوست مرا
الهامی کرمانشاهی : خیابان اول
بخش ۷۱ - آمدن حارث به خانه و پنهان نمودن زن او کودکان را از آن بدبخت
درآن روز تا شام آن هردوتن
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۸
حمله ی شوق تو غافل را دل آگاه داد
صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۹
بخیال ماه رویت بودم ز ضعف حالی
اهلی شیرازی : سحر حلال
بخش ۲۴ - رفتن جم بگوی بازی و افتادن از اسب و هلاک شدن
ساقی ازین چنبر غم داد داد
غروی اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰
ای بسته دل اندر خوان طمع
ادیب الممالک : فرهنگ پارسی
شمارهٔ ۲ - بند دوم
بت من چه این داستان می سرود
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۶۶۷
کافر خونخواه دنبال شکاری می رود
محیط قمی : هفت شهر عشق
شمارهٔ ۱۰۳ - در مدح حضرت اشرف ظلّ السلطان دامت شوکته
ساقی به یاد لعل تو چون ساغر آورد
ابوالحسن فراهانی : قطعات
شمارهٔ ۱۴
می دهند از شوق آن رخساره جان از بهر آن