کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۸
بررخ جامع میان خلق و حق
مسعود سعد سلمان : قصاید (گزیدهٔ ناقص)
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳
دوال رحلت چون بر زدم به کوس سفر
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۴
هر کسی چیزی به پای آن پسر می افکند
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۲۶۰
اگر انوری خواهد از روزگار
طبیب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۶
از تو چون هر نفسم بر فلک افغان نرسد
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۷۷
امیر گنه: عاشقمهْ گلاله خویشی
سلیم تهرانی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴
دیگر به چمن نغمه ی مرغان سرشد
نهج البلاغه : خطبه ها
شناخت خدا در پاسخ به ذعلب یمانی
<strong> و من كلام له عليه‌السلام </strong> و قد سأله ذعلب اليماني فقال هل رأيت ربك يا أمير المؤمنين
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۹۸
مباش این همه دربند زینت دنیا
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۸۷
گزند زندگانی در کفن جسم است تدبیرش
عطار نیشابوری : باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا
شمارهٔ ۲۸
چون نیستی تو محض اقرار بود
نیر تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶
نفس باز پسین است زهجرت جانرا
ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۲۶
همه مقصود ما شد راست امروز
اسیر شهرستانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۲۵۱
آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰۸
در عالم تحقیق کسی یابد راه
ابوالفضل بیهقی : مجلد نهم
بخش ۶ - آمدن ابراهیم ینال و طغرل به نیشابور
در روز شنبه هفتم ذی القعده ملطّفه‌یی رسید از بو المظفّر جمحی صاحب برید نشابور، نبشته بود که بنده این از متواری جای‌ نبشت، به بسیار حیلت این قاصد را توانست فرستاد، و باز می‌نماید که پس از رسیدن خبر که حاجب سباشی را آن حال افتاد، و بدوازده روز، ابراهیم ینال‌ بکران نشابور رسید با مردی دویست و پیغام داد بزبان رسولی که «وی مقّدمه طغرل و داود و یبغوست، اگر جنگ خواهید کرد تا بازگردد و آگاه کند، و اگر نخواهید کرد تا در شهر آید و خطبه بگرداند، که لشکری بزرگ بر اثر وی است.» رسول را فرود آوردند و هزاهز در شهر افتاد و همه اعیان بخانه قاضی صاعد آمدند و گفتند: امام و مقّدم‌ ما تویی، درین پیغام چه گویی که رسیده است؟ گفت: شما چه دیده‌اید و چه نیّت دارید؟ گفتند: «حال این شهر بر تو پوشیده نیست که حصانتی‌ ندارد و چون ریگ است در دیده‌، و مردمان آن اهل سلاح نه. و لشکر بدان بزرگی را که با حاجب سباشی بود بزدند، ما چه خطر داریم؟
سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۵
چشم داریم که دلبستگی بنمایی
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۱
صد را، رخت از هیچ الم زرد مباد!
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۷۴
دلدار مرا اگر فراخست دهان
عمعق بخاری : رباعیات
شمارهٔ ۸
تا بود همیشه خون روان بود از دل