سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۵۱۱
نوخط من ز سفر تا به وطن آمده‌ای
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۲
بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۸
چنانی در نظر نظارگان را
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۵۴
روی مطلب در نقاب یأس از ابرام ماست
ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۷۷ - ابوالعبّاس احمدبن محمّد الدینوری
و از این طایفه بود ابوالعبّاس احمدبن محمّدالدینوری رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیْهِ صحبت یوسف بن الحسین کرده بود و ابن عطا و جُرَیری و عالم و فاضل بود و بنشابور آمد و یک چند آنجا بماند و مردمانرا پند دادی بر زبان معرفت پس بسمرقند شد و آنجا فرمان یافت پس از سنۀ اربعین و ثلثمایه.
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۱۶
ستمگری که دلم شاد نیست جز به غمش
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۳
دل بی درد ز افسردن حالش پیداست
رضی‌الدین آرتیمانی : قصاید
در مَدح مولای متقیان علی علیه السلام
دگر چه شد که دلم بر کشید ناله زار
همام تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۵
نبود خلاص ما را ز دو چشم شوخ شنگش
سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۱۱۰
از آبله جرب تن من
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۰۴
ای کرده رخت بماه و اختر بازی
فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۶
خمار گشت مرا ساقیا شراب کجاست
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۷۴
تو کس خواجه‌ای و هرکه چو تو
خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۰
چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب نوری
اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۲
آن هادی ره روان کجا شد
ناصرخسرو : سفرنامه
بخش ۸۰ - بصره
اکنون با سرحکایت رویم. از یمامه چون به جانب بصره روانه شدیم به هر منزل که رسیدیم جای آب بودی جای نبودی تا بیستم شعبان سنه ثلث و اربعین واربعمایه به شهر بصره رسیدیم دیوار عظیم داشت الا آن جانب که با آب بود دیوار نبود و آن شط است و دجله و فرات که به سرحد اعمال بصره هم می‌رسند و چون آب حویزه نیز به ایشان می‌رسد آن را شط العرب می‌گویند. و از این شط العرب دو جوی عظیم برگرفته‌اند که میان فم هر دو جوی یک فرسنگ باشد و هر دو را بر صوب قبله برانده مقدار چهار فرسنگ و بعد از آن سرهر دو جوی با هم رسانیده و مقدار یک فرسنگ دیگر یک جوی را هم به جانب جنوب برانده و از این نهرها جوی های بی حد برگرفته‌اند و به اطراف به در برده و بر آن نخلستان و باغات ساخته، و این دو جوی یکی بالاتر است و آن مشرقی شمال باشد نهر معقل گویند و آن که مغربی و جنوبی است نهر ابله، و از این دو جوی جزیره ای بزرگ حاصل شده است که مربع طولانی است و بصره بر کناره ضلع اقصر از این مربع نهاده است و برجانب جنوبی مغربی بصره بریه است چنان که هیچ آبادانی و آب و اشجار نیست، و در آن وقت که آن جا رسیدیم شهر اغلب خراب بود و آبادانی‌ها عظیم پراکنده که از محله ای تا محله ای مقدار نیم فرسنگ خرابی بود اما در و دیوار محکم و معمور بود و خلق انبوه و سلطان را دخل بسیار حاصل شدی.
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۴۲
باز دامان دل آهنگ چه گلشن می‌کشد
فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۵
بخاک بنده رحم ای دلربا از تو نمی آید
بلند اقبال : بخش سوم
بخش ۳ - درمدح مولای متقیان علی علیه السلام
صفات خدائی همه باعلی است
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۹۳
آنرا که دل از غمی مشوّش باشد