سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۱۱۰
از آبله جرب تن من کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۰۴
ای کرده رخت بماه و اختر بازی فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۶
خمار گشت مرا ساقیا شراب کجاست انوری : مقطعات
شمارهٔ ۷۴
تو کس خواجهای و هرکه چو تو خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۰
چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب نوری اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۲
آن هادی ره روان کجا شد ناصرخسرو : سفرنامه
بخش ۸۰ - بصره
اکنون با سرحکایت رویم. از یمامه چون به جانب بصره روانه شدیم به هر منزل که رسیدیم جای آب بودی جای نبودی تا بیستم شعبان سنه ثلث و اربعین واربعمایه به شهر بصره رسیدیم دیوار عظیم داشت الا آن جانب که با آب بود دیوار نبود و آن شط است و دجله و فرات که به سرحد اعمال بصره هم میرسند و چون آب حویزه نیز به ایشان میرسد آن را شط العرب میگویند. و از این شط العرب دو جوی عظیم برگرفتهاند که میان فم هر دو جوی یک فرسنگ باشد و هر دو را بر صوب قبله برانده مقدار چهار فرسنگ و بعد از آن سرهر دو جوی با هم رسانیده و مقدار یک فرسنگ دیگر یک جوی را هم به جانب جنوب برانده و از این نهرها جوی های بی حد برگرفتهاند و به اطراف به در برده و بر آن نخلستان و باغات ساخته، و این دو جوی یکی بالاتر است و آن مشرقی شمال باشد نهر معقل گویند و آن که مغربی و جنوبی است نهر ابله، و از این دو جوی جزیره ای بزرگ حاصل شده است که مربع طولانی است و بصره بر کناره ضلع اقصر از این مربع نهاده است و برجانب جنوبی مغربی بصره بریه است چنان که هیچ آبادانی و آب و اشجار نیست، و در آن وقت که آن جا رسیدیم شهر اغلب خراب بود و آبادانیها عظیم پراکنده که از محله ای تا محله ای مقدار نیم فرسنگ خرابی بود اما در و دیوار محکم و معمور بود و خلق انبوه و سلطان را دخل بسیار حاصل شدی. بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۴۲
باز دامان دل آهنگ چه گلشن میکشد فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۵
بخاک بنده رحم ای دلربا از تو نمی آید رفیق اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۱۲
به گرد روی منور خط معنبرش است این صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۲۷۳ - عبدالاحد
بود عبدالاحد او صاحب العصر نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸
دلی دارم که در وی غم نگنجد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۴۱
من چو در گور درون خفته همی فرسایم سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۸
من از خدای جهان عمر میخوهم چندان صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۷
از غم زلفت ندانم دوش بر من چون گذشت امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۳۷۳
دوش رفتم به خیمهٔ جانان نجمالدین رازی : رباعیات
شمارهٔ ۷۰
ای دل بیدل به نزد آن دلبر رو مولوی : ترجیعات
دوازدهم
زان بادهٔ صوفی بود از جام، مجرد صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۱۸۰
مشرق سینه چاک است در خانه عشق مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۹۸
ترش ترش بنشستی، بهانه دربستی
قطعه شمارهٔ ۱۱۰
از آبله جرب تن من کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۰۴
ای کرده رخت بماه و اختر بازی فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۶
خمار گشت مرا ساقیا شراب کجاست انوری : مقطعات
شمارهٔ ۷۴
تو کس خواجهای و هرکه چو تو خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۰
چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب نوری اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۲
آن هادی ره روان کجا شد ناصرخسرو : سفرنامه
بخش ۸۰ - بصره
اکنون با سرحکایت رویم. از یمامه چون به جانب بصره روانه شدیم به هر منزل که رسیدیم جای آب بودی جای نبودی تا بیستم شعبان سنه ثلث و اربعین واربعمایه به شهر بصره رسیدیم دیوار عظیم داشت الا آن جانب که با آب بود دیوار نبود و آن شط است و دجله و فرات که به سرحد اعمال بصره هم میرسند و چون آب حویزه نیز به ایشان میرسد آن را شط العرب میگویند. و از این شط العرب دو جوی عظیم برگرفتهاند که میان فم هر دو جوی یک فرسنگ باشد و هر دو را بر صوب قبله برانده مقدار چهار فرسنگ و بعد از آن سرهر دو جوی با هم رسانیده و مقدار یک فرسنگ دیگر یک جوی را هم به جانب جنوب برانده و از این نهرها جوی های بی حد برگرفتهاند و به اطراف به در برده و بر آن نخلستان و باغات ساخته، و این دو جوی یکی بالاتر است و آن مشرقی شمال باشد نهر معقل گویند و آن که مغربی و جنوبی است نهر ابله، و از این دو جوی جزیره ای بزرگ حاصل شده است که مربع طولانی است و بصره بر کناره ضلع اقصر از این مربع نهاده است و برجانب جنوبی مغربی بصره بریه است چنان که هیچ آبادانی و آب و اشجار نیست، و در آن وقت که آن جا رسیدیم شهر اغلب خراب بود و آبادانیها عظیم پراکنده که از محله ای تا محله ای مقدار نیم فرسنگ خرابی بود اما در و دیوار محکم و معمور بود و خلق انبوه و سلطان را دخل بسیار حاصل شدی. بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۴۲
باز دامان دل آهنگ چه گلشن میکشد فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۵
بخاک بنده رحم ای دلربا از تو نمی آید رفیق اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۱۲
به گرد روی منور خط معنبرش است این صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۲۷۳ - عبدالاحد
بود عبدالاحد او صاحب العصر نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸
دلی دارم که در وی غم نگنجد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۴۱
من چو در گور درون خفته همی فرسایم سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۸
من از خدای جهان عمر میخوهم چندان صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۷
از غم زلفت ندانم دوش بر من چون گذشت امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۳۷۳
دوش رفتم به خیمهٔ جانان نجمالدین رازی : رباعیات
شمارهٔ ۷۰
ای دل بیدل به نزد آن دلبر رو مولوی : ترجیعات
دوازدهم
زان بادهٔ صوفی بود از جام، مجرد صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۱۸۰
مشرق سینه چاک است در خانه عشق مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۹۸
ترش ترش بنشستی، بهانه دربستی