نهج البلاغه : حکمت ها
ارزش خشم برای خدا
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ أَحَدَّ سِنَانَ اَلْغَضَبِ لِلَّهِ قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ اَلْبَاطِلِ نظامی گنجوی : خردنامه
بخش ۲ - نیایش به درگاه باریتعالی
خدایا توئی بنده را دستگیر نهج البلاغه : حکمت ها
ارزش مشورت
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنِ اِسْتَقْبَلَ وُجُوهَ اَلْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ اَلْخَطَإِ نهج البلاغه : حکمت ها
نادانى ریشه دشمنى ها
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> اَلنَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا نظامی گنجوی : خردنامه
بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
خرد هر کجا گنجی آرد پدید نهج البلاغه : حکمت ها
نتیجه پیمودن راه ناصواب
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> كَمْ مِنْ أَكْلَةٍ مَنَعَتْ أَكَلاَتٍ نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۶۳ - در ستایش اتابک نصرةالدین
بیا ساقی آن جام روشن چو ماه نهج البلاغه : حکمت ها
ضرورت ترك گناه
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> تَرْكُ اَلذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ اَلْمَعُونَةِ نهج البلاغه : حکمت ها
پرهیز از ذلت پذیری
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لاَ يَقْضِي حَقَّهُ فَقَدْ عَبَدَهُ نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۳۷ - رفتن اسکندر به دز سریر
بیا ساقی از میدلم تازه کن نهج البلاغه : حکمت ها
ضرورت راز دارى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ كَانَتِ اَلْخِيَرَةُ بِيَدِهِ صفایی جندقی : نوحهها
شمارهٔ ۱۴
ساختی از کینه بی اکبر مرا داد ای فلک مولوی : فیه ما فیه
فصل بیست و دوم - فرمود که جانب توقات میباید
فرمود که جانب توقات میباید رفتن که آن طرف گرم سيرست اگر چه انطالیه گرم سيرست امّا آنجا اغلب رومیانند سخن ما را فهم نکنند اگرچه در میان رومیان نیز هستند که فهم میکنند. نهج البلاغه : حکمت ها
قدرت و خودکامگی
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ مَلَكَ اِسْتَأْثَرَ نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۳۴ - بزم اسکندر با نوشابه
بیا ساقی از باده جامی بیار نهج البلاغه : حکمت ها
روش برخورد با بدی دوستان
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ اُرْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ مهدی اخوان ثالث : از این اوستا
ناگه غروب کدامین ستاره؟
با آنکه شب شهر را دیرگاهی ست ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۱
ای متحیر شده در کار خویش نهج البلاغه : حکمت ها
فراهم بودن راه هاى هدايت
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> قَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ قَدْ هُدِيتُمْ إِنِ اِهْتَدَيْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنِ اِسْتَمَعْتُمْ امیرشاهی سبزواری : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۰
اگر زلف تو خم در خم نبودی
ارزش خشم برای خدا
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ أَحَدَّ سِنَانَ اَلْغَضَبِ لِلَّهِ قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ اَلْبَاطِلِ نظامی گنجوی : خردنامه
بخش ۲ - نیایش به درگاه باریتعالی
خدایا توئی بنده را دستگیر نهج البلاغه : حکمت ها
ارزش مشورت
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنِ اِسْتَقْبَلَ وُجُوهَ اَلْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ اَلْخَطَإِ نهج البلاغه : حکمت ها
نادانى ریشه دشمنى ها
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> اَلنَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا نظامی گنجوی : خردنامه
بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
خرد هر کجا گنجی آرد پدید نهج البلاغه : حکمت ها
نتیجه پیمودن راه ناصواب
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> كَمْ مِنْ أَكْلَةٍ مَنَعَتْ أَكَلاَتٍ نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۶۳ - در ستایش اتابک نصرةالدین
بیا ساقی آن جام روشن چو ماه نهج البلاغه : حکمت ها
ضرورت ترك گناه
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> تَرْكُ اَلذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ اَلْمَعُونَةِ نهج البلاغه : حکمت ها
پرهیز از ذلت پذیری
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لاَ يَقْضِي حَقَّهُ فَقَدْ عَبَدَهُ نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۳۷ - رفتن اسکندر به دز سریر
بیا ساقی از میدلم تازه کن نهج البلاغه : حکمت ها
ضرورت راز دارى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ كَانَتِ اَلْخِيَرَةُ بِيَدِهِ صفایی جندقی : نوحهها
شمارهٔ ۱۴
ساختی از کینه بی اکبر مرا داد ای فلک مولوی : فیه ما فیه
فصل بیست و دوم - فرمود که جانب توقات میباید
فرمود که جانب توقات میباید رفتن که آن طرف گرم سيرست اگر چه انطالیه گرم سيرست امّا آنجا اغلب رومیانند سخن ما را فهم نکنند اگرچه در میان رومیان نیز هستند که فهم میکنند. نهج البلاغه : حکمت ها
قدرت و خودکامگی
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ مَلَكَ اِسْتَأْثَرَ نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۳۴ - بزم اسکندر با نوشابه
بیا ساقی از باده جامی بیار نهج البلاغه : حکمت ها
روش برخورد با بدی دوستان
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ اُرْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ مهدی اخوان ثالث : از این اوستا
ناگه غروب کدامین ستاره؟
با آنکه شب شهر را دیرگاهی ست ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۱
ای متحیر شده در کار خویش نهج البلاغه : حکمت ها
فراهم بودن راه هاى هدايت
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> قَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ قَدْ هُدِيتُمْ إِنِ اِهْتَدَيْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنِ اِسْتَمَعْتُمْ امیرشاهی سبزواری : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۰
اگر زلف تو خم در خم نبودی