نظامی گنجوی : خردنامه
بخش ۱۹ - خلوت ساختن اسکندر با هفت حکیم در آفرینش نخست
مغنی بیار آن ره باستان نظامی گنجوی : خردنامه
بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
خرد هر کجا گنجی آرد پدید امیر معزی : قطعات
شمارهٔ ۱۴
شاها قیاس بخت خود از آفتاب گیر اوحدی مراغهای : منطقالعشاق
مثنوی
که یار بیوفا با مهر شد جفت میرداماد : غزلیات
شمارهٔ ۳۵
گفتی که شد دردت فزون صبر است و بس درمان تو کسایی مروزی : ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت
شمارهٔ ۱۵
هزار آوا همی بر گل سراید امیر معزی : قطعات
شمارهٔ ۱۶
عزیزکرد مرا در محل عز و قبول نظامی گنجوی : خردنامه
بخش ۳۸ - وصیت نامه اسکندر
مغنی توئی مرغ ساعت شناس فخرالدین عراقی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۵
ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۷۵
سرو را سرکشی از بار ز بی پروایی است نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۵
دلیل ما شد آن ساقی به دارالعیش میخانه سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۴۴ - در بیان آنکه مرد خدا چون پیش از مرگ بمیرد که موتوا قبل ان تموتوا و او را هستی نماند قائم بحق باشد هرچه او گوید گفتۀ حق باشد که اذا احببت عبداً کنت له سمعاً و بصراً و لساناً بی یسمع و بی یبصر و بی ینطق و بی یمشی الی آخره و در تفسیر این آیت که ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی
مصطفی در خبر چنین فرمود بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۳۰
نشنیده حرف چند که ما گوش کردهایم شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۵۱
چشم بگشا و جمال او ببین اهلی شیرازی : صنف سیم شمشیر است که بیش برست
برگ نهم چهار شمشیر است
ای آنکه فلک گشادم از وصل تو داد سلیمی جرونی : شیرین و فرهاد
بخش ۸ - حکایت کردن شاپور در پیش خسرو
چو بشنید این سخن از شاه، شاپور سعدی : باب پنجم در عشق و جوانی
حکایت شمارهٔ ۹
دانشمندی را دیدم به کسی مبتلا شده و رازش برملا افتاده جور فراوان بردی و تحمل بی کران کردی. باری به لطافتش گفتم دانم که ترا در مودت این منظور علتی و بنای محبت بر زلّتی نیست، با وجود چنین معنی لایق قدر علما نباشد خود را متهم گردانیدن و جور بی ادبان بردن. گفت ای یار دست عتاب از دامن روزگارم بدار، بارها درین مصلحت که تو بینی اندیشه کردم و صبر بر جفای او سهلتر آید همی که صبر از دیدن او و حکما گویند: دل بر مجاهده نهادن آسانتر است که چشم از مشاهده بر گرفتن طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۹
گر نه ای صندل برو درد سر خمار باش مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۲
بردار حجابها به یکبار امشب اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۶
از بسکه زناکسان پریشان شده ام
بخش ۱۹ - خلوت ساختن اسکندر با هفت حکیم در آفرینش نخست
مغنی بیار آن ره باستان نظامی گنجوی : خردنامه
بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
خرد هر کجا گنجی آرد پدید امیر معزی : قطعات
شمارهٔ ۱۴
شاها قیاس بخت خود از آفتاب گیر اوحدی مراغهای : منطقالعشاق
مثنوی
که یار بیوفا با مهر شد جفت میرداماد : غزلیات
شمارهٔ ۳۵
گفتی که شد دردت فزون صبر است و بس درمان تو کسایی مروزی : ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت
شمارهٔ ۱۵
هزار آوا همی بر گل سراید امیر معزی : قطعات
شمارهٔ ۱۶
عزیزکرد مرا در محل عز و قبول نظامی گنجوی : خردنامه
بخش ۳۸ - وصیت نامه اسکندر
مغنی توئی مرغ ساعت شناس فخرالدین عراقی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۵
ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۷۵
سرو را سرکشی از بار ز بی پروایی است نسیمی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۵
دلیل ما شد آن ساقی به دارالعیش میخانه سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۴۴ - در بیان آنکه مرد خدا چون پیش از مرگ بمیرد که موتوا قبل ان تموتوا و او را هستی نماند قائم بحق باشد هرچه او گوید گفتۀ حق باشد که اذا احببت عبداً کنت له سمعاً و بصراً و لساناً بی یسمع و بی یبصر و بی ینطق و بی یمشی الی آخره و در تفسیر این آیت که ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی
مصطفی در خبر چنین فرمود بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۳۰
نشنیده حرف چند که ما گوش کردهایم شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۵۱
چشم بگشا و جمال او ببین اهلی شیرازی : صنف سیم شمشیر است که بیش برست
برگ نهم چهار شمشیر است
ای آنکه فلک گشادم از وصل تو داد سلیمی جرونی : شیرین و فرهاد
بخش ۸ - حکایت کردن شاپور در پیش خسرو
چو بشنید این سخن از شاه، شاپور سعدی : باب پنجم در عشق و جوانی
حکایت شمارهٔ ۹
دانشمندی را دیدم به کسی مبتلا شده و رازش برملا افتاده جور فراوان بردی و تحمل بی کران کردی. باری به لطافتش گفتم دانم که ترا در مودت این منظور علتی و بنای محبت بر زلّتی نیست، با وجود چنین معنی لایق قدر علما نباشد خود را متهم گردانیدن و جور بی ادبان بردن. گفت ای یار دست عتاب از دامن روزگارم بدار، بارها درین مصلحت که تو بینی اندیشه کردم و صبر بر جفای او سهلتر آید همی که صبر از دیدن او و حکما گویند: دل بر مجاهده نهادن آسانتر است که چشم از مشاهده بر گرفتن طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۹
گر نه ای صندل برو درد سر خمار باش مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۲
بردار حجابها به یکبار امشب اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۶
از بسکه زناکسان پریشان شده ام