عبارات مورد جستجو در ۳۷۸۶۴ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۶۵
ز مژگان، چشم مخمورت شبیه است
به آن خونی که دستش بسته باشد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۶۷
ما مصیبت زدگان را چه تواضع به ازین
که به هر جا بنشینیم، فغان برخیزد!
بس که درد از گل هجران تو بردیم به خاک
سبزه از تربت ما ناله کنان برخیزد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۷۷
از خرامش سبزه گلبرگ نهال اندام شد
وز نگاهش لاله همچشم گل بادام شد
آن بت رم کرده را از بس که گفتم رام شو
چون برهمن عاقبت ورد زبانم «رام» شد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۸۰
دسته دسته بی سبب اشکم به دامن می رود
خوشه از کشتم به پای خود به خرمن میرود
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۸۳
خواستم بی تو کنم بر گل خورشید نگاه
کودک اشک به من دست و گریبان افتاد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۹۱
خواهم غزلی را که به محبوب توان خواند
بیتی خوشم آید که به مطلوب توان خواند
بی روی تو، از شعله آهم شب تاریک
روشن شده زان گونه که مکتوب توان خواند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۹۳
رسید موسم گل، باده در پیاله کنید
دماغ سوزی این کار، همچو لاله کنید
به آن پری بخورانید یک دو جام دلیر
چو بی خبر شود از خود، به من حواله کنید
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۹۴
نه جوی باغ می داند دلم، نه جدول بستان
پی بی طاقتی در چشمه سیماب می گردد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۹۶
به زلفت شانه گر محرم نمی شد
دلم از دست او درهم نمی شد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۰۱
گر خورد در فوت ما آن گل تاسف، دور نیست
می گزد در ماتم پروانه شمع انگشت خود
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۰۸
عاشقان چون نیت کوچ سحرگاهی کنند
خیمه های آه را در نصف شب راهی کنند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۱۱
تن ز بسیاری تردامنی ام خاک نشد
خاک ناپاک شد و طینت من پاک نشد
بس که آتش به سرم ریخت خیال تو چو شمع
اشکها ریخت ز چشمم، مژه نمناک نشد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۱۹
ز پا ننشست اشکم، تا نیاوردت به سوی من
ندانستم کزان طفل این قدرها کار می آید
بدین حسن بهار افشان، چو رو در بوستان آری
به جای خار، گلبن برسر دیوار می آید
دل طغرا ز مژگانت خروش ارغنون دارد
جفا مضراب می بیند، فغان از تار می آید
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۲۵
بی روی تو، شبنم سحرخیز
بر آتش لاله، آب ریزد
دست از دو طرف بر آن کمر گیر
مگذار که پیچ و تاب ریزد!
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۲۶
ز بس مرغ نگاهم چیده گل از باغ رخسارش
چو طاووس از گرانباری، به یک پرواز می افتد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۲۹
زین گلستان همه سودم به زیان می ماند
چون گل زرد، بهارم به خزان می ماند
سر زلفش که مرا دشمن جان بود به دست
در کف شانه به سررشته جان می ماند
لب گل از گهرآمیزی دندان خالی ست
تا نخندیده، به آن غنچه دهان می ماند
می گریزد ز برم با قد چون تیر خدنگ
قامت خم شده ام تا به کمان می ماند
تازگی ریخته و نقش قدم پیدا نیست
راه آن گل، به ره آب روان می ماند
بس که در سینه ام آشوب غمش تعبیه است
آه اگر می کشم از دل، به فغان می ماند
خوردن بوسه گنه، چاشنی عیش حرام
شب وصل تو به روز رمضان می ماند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۳۶
بی نصیب از باغ وصلش بر نمی آید دلم
گر به دستش گل نیفتد، دست بر سر می زند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۳۸
بر نمی تابد دلم، پس مانده پرویز را
گنج باد آورد می خواهم اگر باد آورد
بس که آن بدخو مرا بی بهره می خواهد ز وصل
می کند خود را فرامش، گر ز من یاد آورد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۴۰
پیغام نگار ما نیامد
بویی ز بهار ما نیامد
رقصی که پسند شعله گردد
از دست شرار ما نیامد
شب هاله صفت میان گشودیم
آن مه به کنار ما نیامد
در کارگه زمانه، کردیم
کاری که به کار ما نیامد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۴۳
از گردش یک چشم تو، پیمانه صد غم می خورد
تا چشم بر هم می زنی، میخانه بر هم می خورد