مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۸
ای در دل من نشسته شد وقت نشست
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۳۸
دل بر سر تیر است، گشاییم کمین را
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۳۲۵
ز سینه غم به می ناب می توان چیدن
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۷۵
حرف هر کس ز فکر خام خود است
قصاب کاشانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۷
یاد ما هرگز نکردی یار هی
خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۲۵۲ - در شکر ایادی و انعام رئیس شمس الدین والی ارجیش
رفیقا شناسی که من ز اهل شروان
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۳۹
خرم آن روزی که من با دوست کاری داشتم
قصاب کاشانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۱
نه همین زآتش عشقت دل و جان می‌سوزد
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۸
از حریصان تشنه چشمی حرص را افزون شود
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶۹
سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۹
خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه در ظاهر
سعدی : غزلیات
غزل ۶
ای یار ناگزیر که دل در هوای تست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۷
مرا باز از طریق ساقی خود یاد می آید
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۸۲۵
شبانِ تا به سحر گردِ شهر می گردم
اوحدی مراغه‌ای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۹۲
شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری
ادیب صابر : رباعیات
شمارهٔ ۱۹
از فعل بد دشمن و عهد بد دوست
سنایی غزنوی : الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله
اندر آنکه آدمی پس از اشیاء و جهات پیدا آمد
از هوا و ز طبع در انسان
اثیر اخسیکتی : مفردات
شمارهٔ ۳
از کف ترکی چو ماه باده خور و باده خواه
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۹
دلم چون هاله دامی از پی صید مهی دارد
غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۲۶ - پیدا کردن علاج دل تا حاضر شود
بدان که غفلت دل در نماز از دو سبب بود، یکی از ظاهر بود و یکی از باطن اما آنچه ظاهر بود آن باشد که نماز جایی کند که چیزی می بیند یا می شنود که دل بدان مشغول می باشد و دل تبع چشم و گوش بود علاج وی آن بود که نماز جایی کند که هیچ آواز نشنود و اگر جایی تاریک بود بهتر باشد تا چشم برهم نهد و بیشتر عابدان عبادت را خانه ای ساخته باشند خرد و تاریک که در جای فراخ دل پراکنده تر باشد و این عمر رضی الله عنه هرگه نماز کردی، شمشیر و کتاب و هر قماشی که بودی از پیش برگرفتی، تا بدان چشم مشغول نشود.