سعدی : باب هشتم در آداب صحبت
بخش ۵۳
جوانمرد که بخورد و بدهد به از عابد که روزه دارد و بنهد. هر که ترک شهوت از بهر خلق داده است از شهوتی حلال، در شهوتی حرام افتاده است.
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۲
از جمله طمع بریدنم آسانست
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١٠١
جمعی که رباعی ز غزل باز ندانند
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶
ره مده در خط مشکین، شانه ی شمشاد را
جامی : دفتر دوم
بخش ۱۷ - اشارت به حال جماعتی که پی به کمال معنی برده اند اما شراب عشق آن جز از جام صورت نخورده اند دایما در کشاکش اند از صورتی خلاص ناشده به دیگری گرفتار شوند اعاذناالله و جمیع المسلمین عن ذلک
وان دگر گر چه عاشق صور است
ملک‌الشعرای بهار : ترکیبات
شب قدر
ای شب قدر و ای خزانهٔ اجر
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۷۲
زر خواهی و ترنج، اینک این دو رخ من
ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۱۰
آمده از خود به تنگ کو سر دار فنا
مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۰۰ - ماخذهٔ یوسف صدیق صلوات‌الله علیه به حبس بضع سنین به سبب یاری خواستن از غیر حق و گفتن اذکرنی عند ربک مع تقریره
آن چنان که یوسف از زندانی‌یی
مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۰۵ - روان شدن شه‌زادگان در ممالک پدر بعد از وداع کردن ایشان شاه را و اعادت کردن شاه وقت وداع وصیت را الی آخره
عزم ره کردند آن هر سه پسر
صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۱
شوخی به همه خلخ و فرخار نباشد
جهان ملک خاتون : رباعیات
شمارهٔ ۲۷۱
ببرید ز من نگار مسکین دل من
ادیب الممالک : مقطعات
شمارهٔ ۱۷۷
شاد زی ای شهریار قدر دان کز فضل تو
اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۹
تا که خورشید جمالت بجهان تابان گشت
فردوسی : پادشاهی لهراسپ
بخش ۶
همی بود گشتاسپ دل مستمند
نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی
آیا تو کجا و ما کجائیم
قائم مقام فراهانی : جلایرنامه
بخش ۲۷
جلایر: گر توانی کرد، کاری
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۱
چنان به عشق تو دل با زمانه شک دارد
ملا احمد نراقی : باب چهارم
فصل - قوت نفس و طریقه تحصیل آن
بدان که ضد این صفت، بزرگی نفس و محکمی دل است و علامت آن، آن است که آدمی تحمل کند آنچه را که بر او وارد می شود، و مانند گیاه ضعیف، با هر بادی متزلزل نگردد و چون موش و روباه با هر حرکت پائی به چپ و راست ندود، بلکه چون کوه پا بر جای که چون بادهای مخالف بر او وزد التفات نکند، و چون شیر قوی پنجه از حمله دلاوران رونگرداند
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۱
یار یار امروز یاری نیست یاران را چه شد