صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۴
ترک سر کردم، ز جیب آسمان سر بر زدم
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۹۰
شیخ گفت هر قرایی کی در سماع درویشان او بطّال طریقت است.
رشیدالدین میبدی : ۱۱۳- سورة- الفلق- مدنیة و قیل مکیة
النوبة الثانیة
این سوره پنج آیتست، بیست و سه کلمه، هفتاد و چهار حرف جمله به مدینه فرو آمد، و قومى گفته‏اند که به مکّه فرو آمد. و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست.
عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۸
دل بگسل از جهان که جهان پایدار نیست
فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۴۹
ای ترا جلوه خوش و قامت رعنا موزون
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۲۹
دل مغرب نور ماه شاهی است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۸۸
چو شبنم آن که درین بوستان سحرخیزست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۷۰
نازم به دام زلف تو کز طایر دلم
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۴۴
ما را دماغ جنگ و سر کارزار نیست
بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶
آه کان ابرو کمان چشم سیاه از ناز بست
نظام قاری : مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا)
بخش ۲۱ - بزیارت خرقه رفتن و حاجت خواستن صوف ازرختها
بشد بهر حاجت بر خرقه صوف
کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۹۶۹
ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائی
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۷
سردار جهان خواجه که آئینش سخاست
قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۵ - در مدح امیرالامرا‌‌ء العظام شاهرخ خان قاجار می‌فرماید
انجمن پر انجمست از مهر چهر ماه من
غزالی : عنوان اول - در شناختن نفس خویش
فصل شانزدهم
همانا گوییم به چه معلوم شود که سعادت آدمی در معرفت خدای تعالی است؟ بدان که این بدان معلوم شود که بدانی که سعادت هر چیزی در آن است که لذت و راحت وی در آن بود و لذت هر چیزی در آن است که مقتضی طبع وی بود و مقتضی طبع هر چیزی آن است که وی را برای آن آفریده اند، چنانکه لذت شهوت در آن است که به آرزوی خویش رسد و لذت غضب در آن است که انتقام کشد از دشمن و لذت چشم در صورت های نیکوست و لذت گوش در آوازها و الحان خوش است همچنین لذت دل در آن است که خاصیت وی است و وی را برای آن آفریده اند و آن معرفت حقیقت کارهاست که خاصیت دل آدمی است اما شهوت و غضب و دریافتن محسوسات به پنج حواس، این خود بهایم راست.
نهج البلاغه : حکمت ها
شگفتى هاى خلقت انسان
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> اِعْجَبُوا لِهَذَا اَلْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۴۱
به خنیاگری نغز آورد روی
وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۲۹۶
منفعل گشت بسی دوش چو مستش دیدم
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۹۳
آب حیات ما ز شراب شبانه است
فصیحی هروی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۳۴
شوق دیدار تو چون چشم مرا باز کند