هجویری : بابٌ فی فرقِ فِرَقهم و مذاهِبهم و آیاتِهم و مقاماتِهم و حکایاتِهم
اما المحاسبیّة
تولای محاسبیان به ابی عبداللّه الحارث بن الاسد المحاسبی است، رضی اللّه عنه. و وی به اتفاق همه اهل زمانهٔ خود مقبول النَّفَس و القول بود، و عالم به اصول و فروع حقایق. سخن وی اندر تجرید توحید رود، به صحت معاملت ظاهری و باطنی. و نادرهٔ مذهب وی آن است که رضا را از جملهٔ مقامات نگوید، گوید که آن از جملهٔ احوال است. و این خلاف، ابتدا وی کرد؛ آنگاه اهل خراسان این قول گرفتند و عراقیان گفتند که: رضا از جملهٔ مقامات است و این نهایت توکل است و تا امروز میان قوم این خلاف باقی است و اکنون ما مر این قول را بیان کنیم، ان شاء اللّه.
مولوی : دفتر اول
بخش ۵۳ - جواب گفتن خرگوش ایشان را
گفت ای یاران مرا مهلت دهید
فردوسی : پادشاهی شاپور ذوالاکتاف
بخش ۲
چو یک چند بگذشت بر شاه روز
نهج البلاغه : حکمت ها
ارزش شفاعت
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> اَلشَّفِيعُ جَنَاحُ اَلطَّالِبِ
واعظ قزوینی : رباعیات
شمارهٔ ۸۴
ای آنکه ترا خوش غلیانیست تلاش
واعظ قزوینی : رباعیات
شمارهٔ ۹۷
آن روز که بیدار از این خواب شوم
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۲۴
عالمی پر شده از پرتو خورشید رخش
امام خمینی : رباعیات
کوی دوست
گر بر سرِ کوی دوست، راهی دارم
ابن حسام خوسفی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۵
از نرگس خوش خواب تو در عین سیاهی
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۶
رویت، که به خوبی گل خندان منست
ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۹
تا مرد خر و کور کر نباشد
طبیب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷
عاشقان را نگر از خاره تنی ساخته اند
مولوی : دفتر دوم
بخش ۱۸ - تتمهٔ قصهٔ مفلس
گفت قاضی مفلسی را وانما
جامی : یوسف و زلیخا
بخش ۵۳ - پیش رسیدن عزیز یوسف را بر بیرون آن خانه و پنهان داشتن آنچه میان وی و زلیخا گذشته بود و افشای زلیخا آن را
چنین زد خانه نقش این فسانه
نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۱۳ - دانش آموختن اسکندر از نقوماجس حکیم پدر ارسطو
بیا ساقی آن راح ریحان سرشت
طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۷
بساط هستی خود را به راهت خاک می سازم
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۸۴۵
دادم به دستت مسکین دل ریش
میرزا قلی میلی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۹
دل کیست، خراب صحبت تو
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۷۴
شک به عدم نیست که او هیچ نیست
جامی : سلسلةالذهب
بخش ۲ - در نعمت سیدالمرسلین و خاتم‌النبیین (ص)
جامی از گفت و گو ببند زبان!