عین‌القضات همدانی : لوایح
فصل ۱۱۷
عشق راکب مرکب جانست اگرچه جان متصرف عالم ارکان است دل محل صفات عشق شود بدین نسبت عشق غیبی بود چون نفس او بحجب عزت خود محتجب است ذات و صفات او یک نقطه بیش نیست اگر عشق را تعلق بعالم حدوث بودی او را با اوصاف او تکثر بودی نه وحدت و اگر بقدم متعلق بودی وصف او زاید بودی بر ذات اما نه ذات بودی نه غیر ذات و او یک نقطه است بدین نسبت نه با عاشق آمیزد و نه در معشوق همانا معنی رابطۀ اوست که چون یکی بکشد دیگری بجنباند و این معنی در بیان نگنجد، ای برادر عشق نه معشوق است و نه عاشق با آنکه هم خود معشوق است و هم عاشق اگر نسبت بحدوث دارد نه عاشق است و نه معشوق واسطه است میان هر دو و اگر نسبت بقدم دارد هم عاشق است و هم معشوق و هم عشق.
محمود شبستری : کنز الحقایق
در تحقیق جهاد و معنی آن
ز بعد او دگر رکن جهاد است
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۳۱
بخت گویم نیست تا پیش تو سربازی کنم
مجد همگر : قصاید
شمارهٔ ۳۱
خجسته بادا فصل ربیع و گردش سال
نورعلیشاه : بخش اول
شمارهٔ ۱۰
تا گل وصلت بدامان دسترس باشد مرا
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۳۸
الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست کیسه تهی و باد پیماست، این کار پیش از آدم و حواست، و عطا بیش از خوف و رجاست اما آدمی بسبب دیدن مبتلاست، به ناز کسی است که از سبب دیدن رهاست و با خود به جفاست.
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۳۳
تپد آینه بسکه در آرزویش
حسینی غوری هروی : کنز الرموز
بخش ۶ - در بیان معرفت اسلام و کیفیت آن
هان دهان این گوهر کان خرد
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۱۸
باز آمد آن وقتی که من از گریه در خون اوفتم
نهج البلاغه : حکمت ها
ارتباط چشم و دل
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> اَلْقَلْبُ مُصْحَفُ اَلْبَصَرِ
امامی هروی : اشعار دیگر
شمارهٔ ۱۹
زهی تیر لفظ ترا گاه معنی
خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱
گر ز می رنگ نبودی گل سیرابش را
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۹۶
شهسوارانی که فتح قلعهٔ دین کرده‌اند
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵۸
آخر ای راحتِ جان دردِ دلِ ما بشنو
قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای
سورة الفتح
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۵۷
نگارا، عزم آن دارم که جان در پایت افشانم
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶
تا دل ز غم هجرت پریشان نشود
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۰۶
مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۱
چو در فراق تو یک دم نمی توانم ساخت
ایرج میرزا : مثنوی ها
عارف نامه
شنیدم من که عارف جانم آمد