مهستی گنجوی : رباعیات
رباعی شمارۀ ۴۴
در دهر مرا جز تو دل‌افروز مباد
ادیب الممالک : مقطعات
شمارهٔ ۱۶۸
ابوالفتح خان ای که ایوان قدرت
فخرالدین عراقی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۰
در دل همه خار غم شکستیم دریغ!
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۹۴
می در آن لعل گهربار تماشا دارد
نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۴۶۲
کنم بی باده بدمستی که سودایی دگر دارم
مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۳۶۲
بر نام تو چون نام رهی املی شد
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۷
زهرم به قدح دهی که می نوش مکن
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۹۷
با دل گفتم مشکلت آسان نشود
سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۴
چشمم ز فراق تو جهانسوز مباد
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۲۸
باز بوی گل مرا دیوانه کرد
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۲۱
اسباب وجود دم به دم تشویش است
سید حسن غزنوی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۹
از زخم خود و درد من ای رشک پری
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
بخود پیچیدگان در دل اسیرند
به خود پیچیدگان در دل اسیرند
بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۱
ای سر نامه نام تو عقل گره گشای را
کمال‌الدین اسماعیل : قطعات
شمارهٔ ۱۴۷ - ایضا له
مشو ایمن ز کید خصم ضعیف
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۹۲
با دل گفتم چیست بگو تدبیرم
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۰
گفتمش روی تو جانا قمر است
اوحدی مراغه‌ای : منطق‌العشاق
خلاصهٔ سخن
ضرورت خود یقینست این و آن را
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۵۸
در خواب خوش نماید نقش خیال رویش
رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۶۳ - رضی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه العزیز
وهُوَ شیخ رضی الدّین علی لالاخلف الصدق شیخ سعید بن عبدالجلیل لالای غزنوی است و شیخ سعید مذکور عم زادهٔ جناب حکیم مشهور سنائی غزنوی است و شیخ علی لالا مرید حضرت شیخ نجم الدین کبری. گویند در پانزده سالگی شیخ نجم الدّین را به خواب دید و به طلب او سالها گردید. به خدمت صد شیخ، زیاده رسید. آخر جناب شیخ نجم الدّین را دریافت و به امر او به هندوستان رفته به خدمت شیخ ابورضای رتن، به قولی از حواریون حضرت عیسی و به قولی از اصحاب جناب ختمی مآب بوده و یکهزار و چهارده سال عمر نموده. تفصیل این اجمال در کتب این طایفه تصریح و تصحیح یافته است. غرض، شیخ از اعاظم مشایخ بود و از صد و شصت و چهار شیخ، خرقهٔ تبرک گرفته. آخرالامر در سنهٔ ۶۴۳ به حق پیوست. مدفنش در حوالی اصفهان و به گنبد لالا مشهور است. آن جناب گاهی خیال نظمی می‌فرموده‌اند. این دو رباعی از ایشان است: