عطار نیشابوری : بلبل نامه
حکایت
شنید ستم من از پیر فتوت ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧۶٨
گفتم دلا توئیکه همه عمر بوده ئی رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۴ - گلبن دوم در بیان طبقات سالکین طریقت
بدانکه اگرچه عوام، فرق حلولیه و تناسخیه و اتحادیه و عشاقیه و واصلیه و غیرهم را از صوفیه میخوانند و اما صوفیه ایشان را باطل و ایشان را کافر دانند. و مشرب عرفای این طایفه این است که صوفی یک فرقه است ولی به اعتبار رجوع ایشان به خلق به جهت ارشاد، مسمی به شیخ و مجذوب میشوند، وایشان دو طایفهاند اول: مشایخ که به واسطهٔ کمال متابعت رسول مختار و ائمهٔ اطهار به مرتبهٔ کمال رسیدهاند که عبارت از فنای حقیقی عین سالک است در احدیت ذات، به قرب فرایض و فنا و اضمحلال اوست در احدیت جمع به قرب نوافل و بعد از فنا رجوع به خلق را از آن تعبیر به بقاء باللّه مینمایند و این فرقه کامل و مکملند که ایزد تعالی ایشان را به عین عنایت بعد از استغراق در بحرتوحید از شکم نهنگ فنا به ساحل بقا خلاصی ارزانی فرموده، تا خلق را به طریق نجات و فوز به درجات دلالت نمایند. طایفهٔ دویم آن جماعت که بعد از وصول به درجهٔ کمال که عبارت از فناست، حوالهٔ تکمیل و رجوع خلق به ایشان نشده، در وادی فنا چنان مفقود و نابود گردیدهاند که اثری و خبری از ایشان به ناحیهٔ بقا نرسیده،و در زمرهٔ سُکّان قباب غیرت، انخراط یافتهاند و بعد از کمال وصول به مرتبهٔ ولایت به تکمیل دیگران نشتافتندو به تربیت دیگران مأمور نگردیدند، و از عالم فنا به سرای بقا نیامدند. نورعلیشاه : بخش اول
شمارهٔ ۱۲۳
ای گرفتار بزلف تو پریشانی چند صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۱
از غبار خودنمائیها عمل را پاک کن نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۱۷ - پند دادن پدر مجنون را
چون دید پدر به حال فرزند محیط قمی : هفت شهر عشق
شمارهٔ ۹۹ - در وصف قوش شکاری گوید
گه نخجیر زوبین چنگ قوشم صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷
اگر مشاهده خواهی جمال یزدان را یغمای جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۲
از صومعه زاهد به خرابات سفر کن فردوسی : رزم کاووس با شاه هاماوران
بخش ۵
دگر روز لشکر بیاراستند حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۶۷۲
خوش است عالمِ رندان و صحبتِ او باش فریدون مشیری : تا صبح تابناک اهورایی
توضیحات
۱۳ ــ تا صبح تابناک اهورایی ــ ۱۳۷۹ صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲
مکن باور به یک منوال دور زندگانی را رشیدالدین میبدی : ۱۸- سورة الکهف- مکیة
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ» ما بر تو خوانیم، «نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ» قصّه ایشان و خبر ایشان براستى، «إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ» ایشان جوانى چند بودند، «آمَنُوا بِرَبِّهِمْ» بگرویدند بخداوند خویش، «وَ زِدْناهُمْ هُدىً (۱۳)» و ایشان را راست راهى فزودیم. صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۶
چو من آراستم ز آیینه دل جلوهگاهش را نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۲۰ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار اول
چو مشگین جعد شب را شانه کردند صغیر اصفهانی : ترکیبات
شمارهٔ ۷ - در تهنیت عید مولود - که قرین شد با جمعه و عید نوروز عجم در ماه شعبان ۱۳۴۲ هجری قمری
ساقیا خیز در این عید مبارک مقدم آرایه های ادبی : بیان
مجاز
مجاز به کار بردن واژه ای است در غیر معنی حقیقی به شرط وجود قرینه. قرینه در مجاز: نشانه است که به کمک آن می توان معنی غیر حقیقی کلمه ای را فهمید. مثال 1: ایران در بازی های آسیایی شرکت می کند. توضیح: کلمه «ایران» مجاز از یک تیم ورزشی از ایران است و «شرکت در بازی» قرینه است که به ما کمک می کند تا بفهمیم که منظور از کلمه ایران کشور ایران نیست. مثال 2: سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق توضیح: کلمه سینه مجاز از انسان عاشق است. نکته: از آنجا که در استعاره لفظ در معنای حقیقی خود به کار نمی رود، لذا هر استعاره ای نوعی مجاز است. پس هر مجازی استعاره نیست اما همه استعاره ها مجاز است. صغیر اصفهانی : قصاید
شمارهٔ ۵۴ - در مدح کشتی نجات حلال مشکلات حضرت علی (ع)
ای وجه رب العالمین هو یا امیرالمؤمنین سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶
تا دل به غرور نفس شیطان ندهی
حکایت
شنید ستم من از پیر فتوت ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧۶٨
گفتم دلا توئیکه همه عمر بوده ئی رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۴ - گلبن دوم در بیان طبقات سالکین طریقت
بدانکه اگرچه عوام، فرق حلولیه و تناسخیه و اتحادیه و عشاقیه و واصلیه و غیرهم را از صوفیه میخوانند و اما صوفیه ایشان را باطل و ایشان را کافر دانند. و مشرب عرفای این طایفه این است که صوفی یک فرقه است ولی به اعتبار رجوع ایشان به خلق به جهت ارشاد، مسمی به شیخ و مجذوب میشوند، وایشان دو طایفهاند اول: مشایخ که به واسطهٔ کمال متابعت رسول مختار و ائمهٔ اطهار به مرتبهٔ کمال رسیدهاند که عبارت از فنای حقیقی عین سالک است در احدیت ذات، به قرب فرایض و فنا و اضمحلال اوست در احدیت جمع به قرب نوافل و بعد از فنا رجوع به خلق را از آن تعبیر به بقاء باللّه مینمایند و این فرقه کامل و مکملند که ایزد تعالی ایشان را به عین عنایت بعد از استغراق در بحرتوحید از شکم نهنگ فنا به ساحل بقا خلاصی ارزانی فرموده، تا خلق را به طریق نجات و فوز به درجات دلالت نمایند. طایفهٔ دویم آن جماعت که بعد از وصول به درجهٔ کمال که عبارت از فناست، حوالهٔ تکمیل و رجوع خلق به ایشان نشده، در وادی فنا چنان مفقود و نابود گردیدهاند که اثری و خبری از ایشان به ناحیهٔ بقا نرسیده،و در زمرهٔ سُکّان قباب غیرت، انخراط یافتهاند و بعد از کمال وصول به مرتبهٔ ولایت به تکمیل دیگران نشتافتندو به تربیت دیگران مأمور نگردیدند، و از عالم فنا به سرای بقا نیامدند. نورعلیشاه : بخش اول
شمارهٔ ۱۲۳
ای گرفتار بزلف تو پریشانی چند صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۱
از غبار خودنمائیها عمل را پاک کن نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۱۷ - پند دادن پدر مجنون را
چون دید پدر به حال فرزند محیط قمی : هفت شهر عشق
شمارهٔ ۹۹ - در وصف قوش شکاری گوید
گه نخجیر زوبین چنگ قوشم صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷
اگر مشاهده خواهی جمال یزدان را یغمای جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۲
از صومعه زاهد به خرابات سفر کن فردوسی : رزم کاووس با شاه هاماوران
بخش ۵
دگر روز لشکر بیاراستند حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۶۷۲
خوش است عالمِ رندان و صحبتِ او باش فریدون مشیری : تا صبح تابناک اهورایی
توضیحات
۱۳ ــ تا صبح تابناک اهورایی ــ ۱۳۷۹ صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲
مکن باور به یک منوال دور زندگانی را رشیدالدین میبدی : ۱۸- سورة الکهف- مکیة
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ» ما بر تو خوانیم، «نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ» قصّه ایشان و خبر ایشان براستى، «إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ» ایشان جوانى چند بودند، «آمَنُوا بِرَبِّهِمْ» بگرویدند بخداوند خویش، «وَ زِدْناهُمْ هُدىً (۱۳)» و ایشان را راست راهى فزودیم. صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۶
چو من آراستم ز آیینه دل جلوهگاهش را نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۲۰ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار اول
چو مشگین جعد شب را شانه کردند صغیر اصفهانی : ترکیبات
شمارهٔ ۷ - در تهنیت عید مولود - که قرین شد با جمعه و عید نوروز عجم در ماه شعبان ۱۳۴۲ هجری قمری
ساقیا خیز در این عید مبارک مقدم آرایه های ادبی : بیان
مجاز
مجاز به کار بردن واژه ای است در غیر معنی حقیقی به شرط وجود قرینه. قرینه در مجاز: نشانه است که به کمک آن می توان معنی غیر حقیقی کلمه ای را فهمید. مثال 1: ایران در بازی های آسیایی شرکت می کند. توضیح: کلمه «ایران» مجاز از یک تیم ورزشی از ایران است و «شرکت در بازی» قرینه است که به ما کمک می کند تا بفهمیم که منظور از کلمه ایران کشور ایران نیست. مثال 2: سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق توضیح: کلمه سینه مجاز از انسان عاشق است. نکته: از آنجا که در استعاره لفظ در معنای حقیقی خود به کار نمی رود، لذا هر استعاره ای نوعی مجاز است. پس هر مجازی استعاره نیست اما همه استعاره ها مجاز است. صغیر اصفهانی : قصاید
شمارهٔ ۵۴ - در مدح کشتی نجات حلال مشکلات حضرت علی (ع)
ای وجه رب العالمین هو یا امیرالمؤمنین سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶
تا دل به غرور نفس شیطان ندهی