اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
به این نابودمندی بودن آموز
به این نابودمندی بودن آموز
امامی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹
بی روی تو گرزآنکه نمی داشت دلم
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۲۸۱ - عبدالظاهر
بعبدالظاهر از حق گشت ظاهر
قائم مقام فراهانی : نامه‌های فارسی
شمارهٔ ۱۰۷ - مخاطب نامة معلوم نیست
مخدوم مهربان امشب اول شب مهمان قاضی جدید بودیم، گروهی مختلف از ملا و میرزا و شمشیربند و مجتهد و سوزنی و سی پاره و بنده بیچاره و میرزا محمدعلی و عبدالرزاق بیک. مجمع که منقضی شد خسته کوفته نیم جانی بخانه رسید، کمری واشد، رختخوابی میافتاد، پرده بالا رفت، در برهم خورد کسی داخل شد؛ متوهم شدم؛ از جا جستم و گفتم چه خبر است؟ گفت: کدام خبر تازه تر از این خواهد بود که میرزاها رفتند و منزل رسیدند و تو هنوز قلم برنداشته وحرفی ننگاشته ای. شب در شراب بوده ای و روز در خمار. اگر تو بلطف ایشان مغروری و از باس هراس نداری خوددان، جثه من حقیر است و اسمم افعل تفضیل کثیر؛ اگر نترسم چه کنم تاب عتاب بزرگان ندارم. مگر یادت رفته است آن روز در بالاخانه میرزا تقی مرا بالمشافهه محصل فرمودند و وصول نوشتجات بتحصیل من مقرر شد، بسم الله این سر و این چماق کافر کوب؛ یا بزن و بشکن و بکوب، یا مخواب و بنشین و بنویس. گفتم: جان من این جسارت تازه است از کجا پیدا کردی؟ گفت: از آن روز بالاخانه که مرا بر تو گماشتند؛ بهمان نشانه که آن پسره قزوینی مورچه پی زده تکلتو گذاشته شست پاش از درز جوراب در آمده؛ پائی که جاش بر سر آفتاب بود از روی رختخواب پاشنه میزد.
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۳۴
چه گر من همیشه ستا گوی باشم
نهج البلاغه : حکمت ها
رضایت به کار دیگران
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> اَلرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ اَلْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ اَلرِّضَى بِهِ
غروی اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۷
مهر تو رسانده بماه مرا
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۶
سفر گزیدم ازین آستان کون و فساد
اوحدی مراغه‌ای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۲۷
بر در می‌خانه این غلغل و آن طنطنه
مفاتیح الجنان : تعیین اسامى نبى و ائمه (ع) به روزهاى هفته و زیارت ایشان در هر روز
زیارت حضرت فاطمه زهرا (س) در روز یکشنبه
السَّلامُ عَلَیک یا مُمْتَحَنَةُ، امْتَحَنَک الَّذِی خَلَقَک فَوَجَدَک لِمَا امْتَحَنَک صَابِرَةً، أَنَا لَک مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَی مَا أَتی بِهِ أَبُوک و َوَصِیهُ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِما، وَأَنَا أَسْأَلُک إِنْ کنْتُ صَدَّقْتُک إِلّا أَلْحَقْتِنِی بِتَصْدِیقِی لَهُمَا، لِتُسَرَّ نَفْسِی، فَاشْهَدِی أَنِّی ظاهِرٌ بِوَلَایتِک وَ وِلایةِ آلِ بَیتِک صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ.
واعظ قزوینی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹
آنکو بدلش بیم گنه کمیاب است
فخرالدین عراقی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - ایضاله
فرستاد دریای فضل و هنر
نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۷۹
این نخل که از چشمه جان رسته که کشتست؟
فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶
از آن رو دوست می دارم خط رخسار خوبان را
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۸۶
ز رویت ماه تابان آفریدند
رشیدالدین میبدی : ۶۶- سورة التحریم- مدنیة
النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان‏
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۶
هر گل که ز یکرنگی خود بو دارد
ادیب الممالک : مقطعات
شمارهٔ ۱۸۲
تو ای خاکدان پی برافراز آبی
مهستی گنجوی : رباعیات
رباعی شمارۀ ۱۴۲
بر هر دو طرف مزن تو بر یک سوزن
نظامی گنجوی : هفت پیکر
بخش ۲۴ - خواستن بهرام دختر شاهان هفت اقلیم را
شه به ناز و نشاط شد مشغول