سعدی : غزلیات
غزل ۲۸
سرمست درآمد از خرابات
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۵
از دیدن اغیار چو ما را مدد است
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۷۱
در هوای دنیای دون دنی
صفایی جندقی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸
در فقر و فنا بسی کم از خاک رهم
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۸
عجب که دولت من بی‌بقائیی نکند
قصاب کاشانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۳
با آنکه در قلمرو هستی یگانه‌ام
غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۶۸
چشمم از ابر اشکبارترست
امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۵۸
خداوندی که تاج دین و دنیاست
اوحدالدین کرمانی : الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها
شمارهٔ ۷۶
سیرم زحیات محنت آکندهٔ خویش
فروغ فرخزاد : تولدی دیگر
بر او ببخشایید
بر او ببخشایید
صائب تبریزی : غزلیات ترکی
غزل شمارهٔ ۱۱
رحم قیل صائبه ساقی، می ایلن دوت الینی
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۸۸
هر چند شیر بیشه و خورشید طلعتی
بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۴
گل گل رخت ز دیده ی نمناک من شکفت
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۱۰
آن روز که سوی توست راه همه کس
سعدی : باب دهم در مناجات و ختم کتاب
حکایت بت پرست نیازمند
مغی در به روی از جهان بسته بود
سنایی غزنوی : الباب الاوّل: در توحید باری تعالی
فی الحذر عن‌القدر
بندگان را که از قدر حذر است
عطار نیشابوری : بخش هجدهم
(۳) حکایت مأمون خلیفه با غلام
غلامی داشت مأمون خلیفه
عین‌القضات همدانی : لوایح
فصل ۱۰۹
بیشتر سبب هلاک عاشق درین راه از افشاء سر معشوق است زیرا که در عالم طریقت اِفشاءُ سِرِ الرُّبوبیِة کُفْرُ ثابت است و کفر بعد از ایمان بغیرت معشوق ارتداد بود و ارتداد موجب قتل مَنْ بَدّلُ دینَهُ فاَّقْتُلوُهُ شبلی قدس اللّهُ روحه گفت در آن روز که حسین منصور را قدس اللّه روحَهُ بباب الطاف آن جلوه بود در مقابلۀ او بماندم تا شب و بعضی از اسرار در نظر آوردم چون شب درآمد آنجا توقف نمودم تا بر باقی اسرار واقف شوم بجمال ذوالجلال مکاشف شدم بی ناز عرضه داشتم و گفتم بار خدایا این بندۀ بود از اهل توحید مکاشف باسرار عشق و مقبول درگاه حکمت درین واقعه چه بود خطاب آمد که یادَلقُ کوشِفَ بِسرّ مِنْ اَسْرار نافَافْشاها فَنَزَلَ بِهِ ماتَری گفتم چون کشتی هدراست فرمود لایادَلْقُ مَنْ قَتْلتُه فَانَادِیَتُهُ:
مجیرالدین بیلقانی : رباعیات
شمارهٔ ۸۵
چون حق مروت و کرم نگزارید
عطار نیشابوری : درتعصب گوید
حکایت رفتن مصطفی بسوی غار و خفتن علی در بسترش
گر علی بود و اگر صدیق بود