سعدی : مفردات
بیت ۶۶
نداند آنکه درآورد دوستان از پای
عطار نیشابوری : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
شمارهٔ ۶۴
رفتم که بنای عمر نامحکم بود
عطار نیشابوری : باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان
شمارهٔ ۳۰
از کفر بتر بی تو غنودن ما را
عطار نیشابوری : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
شمارهٔ ۱۱
دیرست که جان خویشتن میسوزم
سعدی : مفردات
بیت ۵۰
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف
عطار نیشابوری : دفتر اول
در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم(ع) از بهشت
چنین دیدم من اندر لوح اسرار
عطار نیشابوری : باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان
شمارهٔ ۹
ای دل بگری بر من مسکین و مپرس
عطار نیشابوری : باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان
شمارهٔ ۱۶
رفتی تو و خون جگریست از تو مرا
عطار نیشابوری : باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود
شمارهٔ ۱۰
نفسی دارم که هر نفس مِه گردد
عطار نیشابوری : باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق
شمارهٔ ۳۵
عشقش ز وجودم عدمی میسازد
عطار نیشابوری : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
شمارهٔ ۴
آن کس که تمام متّقی خواهد بود
عطار نیشابوری : دفتر اول
درخواب دیدن عاشق که گوش معشوق بدست گرفته و از خواب بیدار شدن و گوش خود را در دست خود دیدن فرماید
چنان مدهوش عشق اندر فنا بود
عطار نیشابوری : دفتر اول
در ترک پندار خود کردن و از صورت درگذشتن و معانی دریافتن فرماید
دلا تا چند سر گردان شمعی
ملک‌الشعرای بهار : مسمطات
فتح تهران
مژده که آمد برون خاطر ما ز انتظار
عطار نیشابوری : باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود
شمارهٔ ۶
هرچند دریغ صدهزار است هنوز
عطار نیشابوری : باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود
شمارهٔ ۲۴
هر دل که به نفس ره به آگاهی برد
عطار نیشابوری : وصلت نامه
فی الموت
از آتش دل چو دود برخواهی خواست
عطار نیشابوری : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
شمارهٔ ۱۰
عمری که ز رفتنش چنین بیخبرم
عطار نیشابوری : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
شمارهٔ ۲۴
ای تن ز زمانه سر نگون مینشوی
ملک‌الشعرای بهار : مسمطات
حسین (‌ع‌)
شب است و بساط عیش، به خوبی مرتب است