افسر کرمانی : قصاید
شمارهٔ ۶۲ - جام آفتاب
آمد زمان آنکه دلارام عاشقان صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۹۴
عشق را بی دست و پایی دست و پای دیگرست رودکی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۱۳
رودکی چنگ بر گرفت و نواخت ایرانشان : کوشنامه
بخش ۱۵۶ - گفتار اندر خواب دیدن آتبین بار چهارم
چنان دان که دیدم من امشب به خواب هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷
مهجور تو را شب خیالی که مپرس فیاض لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۸
دل را ز می عشق تو بیهش کردیم غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۳۷ - فصل (اسباب سوء خاتمت)
بدان که معنی سوء خاتمت که همه از آن ترسند آن است که ایمان وی بازستانند به وقت رفتن و این را اسباب بسیار است و علم این پوشیده است، ولکن آنچه اندر این کتاب بتوان گفت آن است که این از دو سبب خیزد: یکی آن که بدعتی باطل اعتقاد کند و عمر بر آن بگذارد و گمان نبرد که آن خود خطا تواند بود، در نزدیکی مرگ کارها کشف افتد، باشد که وی را خطای وی کشف کنند، و بدان سبب در دیگر اعتقادها که داشته است نیز به شک افتد که اعتماد برخیزد از اعتقاد خویش و بر این شک برود و این خطر مبتدع را بود. و کسی را که راه کلام و دلیل سپرد اگرچه با ورع و پارسا باشد. اما ابلهان و اهل سلامت که مسلمانی به ظاهر، چنان که در قرآن و اخبار است، بگرفته باشند، از این ایمن باشند. هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶
دارم ز غم فراق یاری که مپرس حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۲۹
دعوی ست با شعر ترم، آن دشمن ادراک را اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۹
ما گریه کنان بر سر خاک پدران رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۱۱
نفس را به عذرم چو انگیز کرد هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳
ای مستمعان را ز حدیث تو سرور مسعود سعد سلمان : قصاید
شمارهٔ ۱۱۳ - مدیح محمود بن ابراهیم
مهرگان مهربان باز آمد و عصر عصیر فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۰۴
کمردهام خالی دلی، خواهم دل او پُر شود هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲
دست ساقی ز دست حاتم خوشتر قدسی مشهدی : مثنویها
شمارهٔ ۲۸ - تعریف تخت سلطنتی و تاریخ ساخت آن
زهی فرخنده تخت پادشاهی هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱
یارب رود از تنم اگر جان چه شود آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۶۹۶
عشق عقل سوز ببخشا بحالتم هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰
هر شب به تو با عشق و طرب میگذرد سنایی غزنوی : طریق التحقیق
مدح امیرالمومنین علی(ع)
بود حیدر در مدینه ی علم
شمارهٔ ۶۲ - جام آفتاب
آمد زمان آنکه دلارام عاشقان صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۹۴
عشق را بی دست و پایی دست و پای دیگرست رودکی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۱۳
رودکی چنگ بر گرفت و نواخت ایرانشان : کوشنامه
بخش ۱۵۶ - گفتار اندر خواب دیدن آتبین بار چهارم
چنان دان که دیدم من امشب به خواب هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷
مهجور تو را شب خیالی که مپرس فیاض لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۸
دل را ز می عشق تو بیهش کردیم غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۳۷ - فصل (اسباب سوء خاتمت)
بدان که معنی سوء خاتمت که همه از آن ترسند آن است که ایمان وی بازستانند به وقت رفتن و این را اسباب بسیار است و علم این پوشیده است، ولکن آنچه اندر این کتاب بتوان گفت آن است که این از دو سبب خیزد: یکی آن که بدعتی باطل اعتقاد کند و عمر بر آن بگذارد و گمان نبرد که آن خود خطا تواند بود، در نزدیکی مرگ کارها کشف افتد، باشد که وی را خطای وی کشف کنند، و بدان سبب در دیگر اعتقادها که داشته است نیز به شک افتد که اعتماد برخیزد از اعتقاد خویش و بر این شک برود و این خطر مبتدع را بود. و کسی را که راه کلام و دلیل سپرد اگرچه با ورع و پارسا باشد. اما ابلهان و اهل سلامت که مسلمانی به ظاهر، چنان که در قرآن و اخبار است، بگرفته باشند، از این ایمن باشند. هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶
دارم ز غم فراق یاری که مپرس حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۲۹
دعوی ست با شعر ترم، آن دشمن ادراک را اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۹
ما گریه کنان بر سر خاک پدران رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۱۱
نفس را به عذرم چو انگیز کرد هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳
ای مستمعان را ز حدیث تو سرور مسعود سعد سلمان : قصاید
شمارهٔ ۱۱۳ - مدیح محمود بن ابراهیم
مهرگان مهربان باز آمد و عصر عصیر فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۰۴
کمردهام خالی دلی، خواهم دل او پُر شود هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲
دست ساقی ز دست حاتم خوشتر قدسی مشهدی : مثنویها
شمارهٔ ۲۸ - تعریف تخت سلطنتی و تاریخ ساخت آن
زهی فرخنده تخت پادشاهی هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱
یارب رود از تنم اگر جان چه شود آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۶۹۶
عشق عقل سوز ببخشا بحالتم هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰
هر شب به تو با عشق و طرب میگذرد سنایی غزنوی : طریق التحقیق
مدح امیرالمومنین علی(ع)
بود حیدر در مدینه ی علم