امیر معزی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳
تا دلم بستدی ای ماه و ندادی دادم امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۴۲ - در طور خواجه
شگفت چون گل رخسار ساقی از می ناب ابوالفرج رونی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰
چون باز به صید یاوه باز تو شود رشیدالدین میبدی : ۳۳- سورة الاحزاب- مدنیه
۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ از گرویدگان مردانىاند، صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ که راست آمدند در آنچه پیمان کردند با خداى بر آن، فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ ازیشان هست که بر وفاى خود برفت از دنیا، وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ و از ایشان هست که چشم میدارد، وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا (۲۳) و پیمان به بیوفایى بدل نکردند. صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۴۱
مهر جمال یار که چون روح در تن است واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۸۸
رسیده ضعف بجایی که همچو پنجه بط رشیدالدین میبدی : ۵- سورة المائدة- مدنیة
۱۴ - النوبة الاولى
قوله تعالى: اعْلَمُوا بدانید: أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ که اللَّه سخت عقوبت است سختگیر، وَ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۹۸) و بدانید که خداى آمرزگار است و بخشاینده. ادیب صابر : مقطعات
شمارهٔ ۱۲۲
ای شهاب دین به خدمت چند کرت آمدم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۹۴
دیدن روی تو هم از بامداد امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۷۴ - تتبع خواجه
از رفتن یارم بود آشوب قیامت عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۳۴۷
خوشا کسی دم آب بی شراب نخورد یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۲۴ - به یکی از دوستان نگاشته
هنگامیکه پرورش و پاس سرکار علیقلی میرزا با حکیم باشی بود، درشد و آمد شماری دیگر داشت، و دور و نزدیک را در بزم وی خاست و نشست کمتر می رفت. روزی از در کاری من بنده را به سرکار خویش خواند و فراپیش خواست تا نوبت چاشتگاهان دل از هر اندیشه رسته بود و رشته سخن از هر در پیوسته، گوهرهای تازه سفت و آورده های شیوا گفت که رسته گوهر بود و بسته شکر آموزش را سرودن گرفت و از یاران انجمن آفرین و ستایش شنودن، همه را از گفت و شنید اندک اندک خستگی رست و دل ها را بویه و تلواس رستگی خوانی خسروانی خورش ساخت، و هرکس فراخور خود و بهره خویش پرورش اندوخت. روان ها سپاس آذین گشت و ترک و تازیک و روشن تا تاریک از پی کار و بنگاه خود رخت پرداز و راه گزین آمد. پس از چندی دشمن های دوست روی و مردم چهران اهریمن خوی گزارش این پاک انجمن را به ناخوبتر گفتاری سخن راندند. سرکار حکیم با همه مهربانی گزاف بداندیشان را بی کاوش و جستجوی شایان استوار دیده سخت و سرکش رنجه شد و در بدگوئی و زشت جوئی به باره شاهزاده آزاده اندر و من بنده از سنگ و سندان روی و سر پنجه ساخت. پس از روزی دو دانست آن گفت مفت گوهر گزافی مهرسوز و ژاژی کینه توز بوده. به پوزش اندرپاک دهنی ها و خوش سخنی ها فرمود، راز بازگشت آورد و ساز سازش انگیخت ولی چون دل گناهی نداشت و دیده لغزش نگاهی، درد رنجش را کاستی خاست و داغ رنجش همچنان بر جای خویش است. سعدی : غزلیات
غزل ۱۷۶
آن کیست کاندر رفتنش صبر از دل ما میبرد شاه نعمتالله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۹
فرزند عزیز قرةالعین پدر خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴
کیست که در کوی تو فتنهٔ روی نیست شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۴۷
چشمم به نور و معنی دیده جمال صورت خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۹
به خرد راه عشق میپوئی رشیدالدین میبدی : ۵- سورة المائدة- مدنیة
۱۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا کافر شدند ایشان که گفتند: إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ که خداى عیسى مریم است، وَ قالَ الْمَسِیحُ و گفت عیسى: یا بَنِی إِسْرائِیلَ اى فرزندان یعقوب، اعْبُدُوا اللَّهَ خداى را پرستید، رَبِّی وَ رَبَّکُمْ خداوند من و خداوند شما، إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ هر که انباز گیرد با خداى، فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ اللَّه حرام کرد بر وى بهشت، وَ مَأْواهُ النَّارُ و جاى وى آتش، وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ (۷۲) و ستمکاران را هیچ یاران نیست. قاآنی شیرازی : قطعات
شمارهٔ ۷۵
ای داور زمین و زمان کز شکوه و فر محتشم کاشانی : غزلیات از رسالهٔ جلالیه
شمارهٔ ۱
من و دیدن رقیبان هوسناک تو را
شمارهٔ ۳۳
تا دلم بستدی ای ماه و ندادی دادم امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۴۲ - در طور خواجه
شگفت چون گل رخسار ساقی از می ناب ابوالفرج رونی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰
چون باز به صید یاوه باز تو شود رشیدالدین میبدی : ۳۳- سورة الاحزاب- مدنیه
۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ از گرویدگان مردانىاند، صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ که راست آمدند در آنچه پیمان کردند با خداى بر آن، فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ ازیشان هست که بر وفاى خود برفت از دنیا، وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ و از ایشان هست که چشم میدارد، وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا (۲۳) و پیمان به بیوفایى بدل نکردند. صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۴۱
مهر جمال یار که چون روح در تن است واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۸۸
رسیده ضعف بجایی که همچو پنجه بط رشیدالدین میبدی : ۵- سورة المائدة- مدنیة
۱۴ - النوبة الاولى
قوله تعالى: اعْلَمُوا بدانید: أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ که اللَّه سخت عقوبت است سختگیر، وَ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۹۸) و بدانید که خداى آمرزگار است و بخشاینده. ادیب صابر : مقطعات
شمارهٔ ۱۲۲
ای شهاب دین به خدمت چند کرت آمدم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۹۴
دیدن روی تو هم از بامداد امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۷۴ - تتبع خواجه
از رفتن یارم بود آشوب قیامت عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۳۴۷
خوشا کسی دم آب بی شراب نخورد یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۲۴ - به یکی از دوستان نگاشته
هنگامیکه پرورش و پاس سرکار علیقلی میرزا با حکیم باشی بود، درشد و آمد شماری دیگر داشت، و دور و نزدیک را در بزم وی خاست و نشست کمتر می رفت. روزی از در کاری من بنده را به سرکار خویش خواند و فراپیش خواست تا نوبت چاشتگاهان دل از هر اندیشه رسته بود و رشته سخن از هر در پیوسته، گوهرهای تازه سفت و آورده های شیوا گفت که رسته گوهر بود و بسته شکر آموزش را سرودن گرفت و از یاران انجمن آفرین و ستایش شنودن، همه را از گفت و شنید اندک اندک خستگی رست و دل ها را بویه و تلواس رستگی خوانی خسروانی خورش ساخت، و هرکس فراخور خود و بهره خویش پرورش اندوخت. روان ها سپاس آذین گشت و ترک و تازیک و روشن تا تاریک از پی کار و بنگاه خود رخت پرداز و راه گزین آمد. پس از چندی دشمن های دوست روی و مردم چهران اهریمن خوی گزارش این پاک انجمن را به ناخوبتر گفتاری سخن راندند. سرکار حکیم با همه مهربانی گزاف بداندیشان را بی کاوش و جستجوی شایان استوار دیده سخت و سرکش رنجه شد و در بدگوئی و زشت جوئی به باره شاهزاده آزاده اندر و من بنده از سنگ و سندان روی و سر پنجه ساخت. پس از روزی دو دانست آن گفت مفت گوهر گزافی مهرسوز و ژاژی کینه توز بوده. به پوزش اندرپاک دهنی ها و خوش سخنی ها فرمود، راز بازگشت آورد و ساز سازش انگیخت ولی چون دل گناهی نداشت و دیده لغزش نگاهی، درد رنجش را کاستی خاست و داغ رنجش همچنان بر جای خویش است. سعدی : غزلیات
غزل ۱۷۶
آن کیست کاندر رفتنش صبر از دل ما میبرد شاه نعمتالله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۹
فرزند عزیز قرةالعین پدر خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴
کیست که در کوی تو فتنهٔ روی نیست شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۴۷
چشمم به نور و معنی دیده جمال صورت خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۹
به خرد راه عشق میپوئی رشیدالدین میبدی : ۵- سورة المائدة- مدنیة
۱۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا کافر شدند ایشان که گفتند: إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ که خداى عیسى مریم است، وَ قالَ الْمَسِیحُ و گفت عیسى: یا بَنِی إِسْرائِیلَ اى فرزندان یعقوب، اعْبُدُوا اللَّهَ خداى را پرستید، رَبِّی وَ رَبَّکُمْ خداوند من و خداوند شما، إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ هر که انباز گیرد با خداى، فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ اللَّه حرام کرد بر وى بهشت، وَ مَأْواهُ النَّارُ و جاى وى آتش، وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ (۷۲) و ستمکاران را هیچ یاران نیست. قاآنی شیرازی : قطعات
شمارهٔ ۷۵
ای داور زمین و زمان کز شکوه و فر محتشم کاشانی : غزلیات از رسالهٔ جلالیه
شمارهٔ ۱
من و دیدن رقیبان هوسناک تو را