بابافغانی : رباعیات
شمارهٔ ۷
آنم که نه آب در دلم جسته نه تاب ابوالحسن فراهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳
تابم بتن از طره ی پیچان تو افتاد مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۰۸ - حکایت صدر جهان بخارا کی هر سایلی کی به زبان بخواستی از صدقهٔ عام بیدریغ او محروم شدی و آن دانشمند درویش به فراموشی و فرط حرص و تعجیل به زبان بخواست در موکب صدر جهان از وی رو بگردانید و او هر روز حیلهٔ نو ساختی و خود را گاه زن کردی زیر چادر وگاه نابینا کردی و چشم و روی خود بسته به فراستش بشناختی الی آخره
در بخارا خوی آن خواجیم اجل قائم مقام فراهانی : نامههای فارسی
شمارهٔ ۴۴ - خطاب به پسر امان الله خان والی سنندج محمدحسن خان
عالیجاه نتیجه الولاه العظام، چاکرزاده ارادت فرجام، محمدحسن خان نایب الایاله کردستان بداند که: چون عالیجاه فدوی بلااشتباه عمده الولاه الفخام امیرالامراء العظام امان الله خان والی از بدایت کار چاکری و خدمتگزاری الی الان در هر حال هیچ دقیقه از دقایق خدمتگزاری و جانثاری غفلت و اهمال نکرده و گاه و بی گاه در طاعت آستان خلافت آنچه در قوة بندگی و ارادت داشت، بفعل اورده است لهذا بر ذمت همت والا نیز واجب است که در هر باب از لوازم مرحمت درباره عالیجاه معزی الیه غافل نبوده جزئی و کلی امورات و اوضاع او را همواره بنظر التفات و اهتمام ملحوظ داریم و هرگاه لازم افتد اصلاح مشفقانه و توجه بی کرانه مبذول سازیم و این مطلب مشهود و معلوم است که امر اولاد و اجفاد او از سایر امور اهم و اقدم و اهتمام در اصلاح آن انسب والزم است و امروز زبده اولاد و عمده اخلاف عالیجاه معزی الیه آن عالیجاه است که هم بحسب سن اکبر است، هم بپایه و منصب برتر، هر چندی از التزام آستان شاهنشاهی کسب سعادت کرده و همه وقت زیاده از دیگران مشغول انجام خدمت و مشمول اقسام تربیت بوده؛ یک دو بار در اردوی سلطانیه و اوجان هم بحضور والا مشرف شده وضع قابلیت و استعداد او در نظر مرحمت گستر مقبول و مستحسن آمده و از روز نخست پرتو التفات و عنایتی کامل بساحت حال او انداخته ایم و او را مستعد خدمت و قابل تربیت شناخته؛ شایسته نمیدانیم که خانه زادی مثل آن عالیجاه که سلفا بعد سلف زاده صلب ارادت و پرورده حجر عبودیت باشد، در عنفوان شباب مانند نهالی نورس که بی تربیت باغبان نشو و نما نماید ببار آید وعاقبت مظهر هیات اعو جاج گردد و بتغییر و تبدل ناچار احتیاج افتد. اگرچه منصب جلیل ایال کردستان از میامن الطاف بالغه سبحانی نظر بمزید خدمت و حقوق قدمت والد آن عالیجاه نسلا بعد نسل و فرعا بعد اصل در دودمان او ثابت وبرقرار خواهد بود و آن عالیجاه بحکم فرمان همایون شاهنشاهی برتبه وراثت و مصب نیابت معزز و مباهی است؛ ولیکن چون اولاد عالیجاه منحصر بفرد است باید آن عالیجاه از این نکتة آگاه باشد که در پیشگاه حضرت همایون مدار قرب و اعزاز و قرار اختصاص و امتیاز بافزودن اسباب کمال است نه افزونی سن و سال و بزور کیاست ملک و ریاست میتوان گرفت که محض وراثت. بهتری پایه برتری است نه مهتری و اکملیت موجب فضیلت خواهد بود نه اکبریت. انوری : مقطعات
شمارهٔ ۶۹ - در مرثیه
رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل نهج البلاغه : حکمت ها
نكوهش سستى در عمل
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ قَصَّرَ فِي اَلْعَمَلِ اُبْتُلِيَ بِالْهَمِّ نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۵۹ - افسانه آب حیوان
بیا ساقی آن جام رخشنده می کمالالدین اسماعیل : قصاید
شمارهٔ ۱۳۱ - و قال ایضآ یمدح الصّاحب المعّظم نظام الدّین محمّد طاب ثراه و یصف الدّوات
چیست آن دریا که دارد در دل کشتی مقام امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۸ - تتبع خواجه
عکس رخسار چو بر ساغر صهبا فکنم امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۳ - تتبع خواجه
ما به میخانه پی دفع گناه آمده ایم شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۲۶
در نظر نقش خیال تو نگارم دایم اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۷
آن کس که حریف عشق باید پیوست نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۵۸ - نشاط کردن اسکندر با کنیزک چینی
بیا ساقی آن آب آتش خیال رشیدالدین وطواط : غزلیات
شمارهٔ ۲
دلم در عاشقی زار اوفتادست امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۸۶
ای شوخ تا تو در دل من جای کردهای اقبال لاهوری : جاویدنامه
زیارت امیر کبیر حضرت سید علی همدانی و ملا طاهر غنی کشمیری
حرف رومی در دلم سوزی فکند کمالالدین اسماعیل : قصاید
شمارهٔ ۱۸۲ - وله ایضاً
زین پس نبیند این دل من روی خوشدلی یغمای جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۵۶
انجمن از سمن و سوری ونسرین چمن است نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۵۷ - رهائی یافتن نوشابه
بیا ساقی آن جام گوهر فشان جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۰۸
گر آفتاب تجلیش روی بنماید
شمارهٔ ۷
آنم که نه آب در دلم جسته نه تاب ابوالحسن فراهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳
تابم بتن از طره ی پیچان تو افتاد مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۰۸ - حکایت صدر جهان بخارا کی هر سایلی کی به زبان بخواستی از صدقهٔ عام بیدریغ او محروم شدی و آن دانشمند درویش به فراموشی و فرط حرص و تعجیل به زبان بخواست در موکب صدر جهان از وی رو بگردانید و او هر روز حیلهٔ نو ساختی و خود را گاه زن کردی زیر چادر وگاه نابینا کردی و چشم و روی خود بسته به فراستش بشناختی الی آخره
در بخارا خوی آن خواجیم اجل قائم مقام فراهانی : نامههای فارسی
شمارهٔ ۴۴ - خطاب به پسر امان الله خان والی سنندج محمدحسن خان
عالیجاه نتیجه الولاه العظام، چاکرزاده ارادت فرجام، محمدحسن خان نایب الایاله کردستان بداند که: چون عالیجاه فدوی بلااشتباه عمده الولاه الفخام امیرالامراء العظام امان الله خان والی از بدایت کار چاکری و خدمتگزاری الی الان در هر حال هیچ دقیقه از دقایق خدمتگزاری و جانثاری غفلت و اهمال نکرده و گاه و بی گاه در طاعت آستان خلافت آنچه در قوة بندگی و ارادت داشت، بفعل اورده است لهذا بر ذمت همت والا نیز واجب است که در هر باب از لوازم مرحمت درباره عالیجاه معزی الیه غافل نبوده جزئی و کلی امورات و اوضاع او را همواره بنظر التفات و اهتمام ملحوظ داریم و هرگاه لازم افتد اصلاح مشفقانه و توجه بی کرانه مبذول سازیم و این مطلب مشهود و معلوم است که امر اولاد و اجفاد او از سایر امور اهم و اقدم و اهتمام در اصلاح آن انسب والزم است و امروز زبده اولاد و عمده اخلاف عالیجاه معزی الیه آن عالیجاه است که هم بحسب سن اکبر است، هم بپایه و منصب برتر، هر چندی از التزام آستان شاهنشاهی کسب سعادت کرده و همه وقت زیاده از دیگران مشغول انجام خدمت و مشمول اقسام تربیت بوده؛ یک دو بار در اردوی سلطانیه و اوجان هم بحضور والا مشرف شده وضع قابلیت و استعداد او در نظر مرحمت گستر مقبول و مستحسن آمده و از روز نخست پرتو التفات و عنایتی کامل بساحت حال او انداخته ایم و او را مستعد خدمت و قابل تربیت شناخته؛ شایسته نمیدانیم که خانه زادی مثل آن عالیجاه که سلفا بعد سلف زاده صلب ارادت و پرورده حجر عبودیت باشد، در عنفوان شباب مانند نهالی نورس که بی تربیت باغبان نشو و نما نماید ببار آید وعاقبت مظهر هیات اعو جاج گردد و بتغییر و تبدل ناچار احتیاج افتد. اگرچه منصب جلیل ایال کردستان از میامن الطاف بالغه سبحانی نظر بمزید خدمت و حقوق قدمت والد آن عالیجاه نسلا بعد نسل و فرعا بعد اصل در دودمان او ثابت وبرقرار خواهد بود و آن عالیجاه بحکم فرمان همایون شاهنشاهی برتبه وراثت و مصب نیابت معزز و مباهی است؛ ولیکن چون اولاد عالیجاه منحصر بفرد است باید آن عالیجاه از این نکتة آگاه باشد که در پیشگاه حضرت همایون مدار قرب و اعزاز و قرار اختصاص و امتیاز بافزودن اسباب کمال است نه افزونی سن و سال و بزور کیاست ملک و ریاست میتوان گرفت که محض وراثت. بهتری پایه برتری است نه مهتری و اکملیت موجب فضیلت خواهد بود نه اکبریت. انوری : مقطعات
شمارهٔ ۶۹ - در مرثیه
رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل نهج البلاغه : حکمت ها
نكوهش سستى در عمل
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ قَصَّرَ فِي اَلْعَمَلِ اُبْتُلِيَ بِالْهَمِّ نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۵۹ - افسانه آب حیوان
بیا ساقی آن جام رخشنده می کمالالدین اسماعیل : قصاید
شمارهٔ ۱۳۱ - و قال ایضآ یمدح الصّاحب المعّظم نظام الدّین محمّد طاب ثراه و یصف الدّوات
چیست آن دریا که دارد در دل کشتی مقام امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۸ - تتبع خواجه
عکس رخسار چو بر ساغر صهبا فکنم امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۳ - تتبع خواجه
ما به میخانه پی دفع گناه آمده ایم شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۲۶
در نظر نقش خیال تو نگارم دایم اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۷
آن کس که حریف عشق باید پیوست نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۵۸ - نشاط کردن اسکندر با کنیزک چینی
بیا ساقی آن آب آتش خیال رشیدالدین وطواط : غزلیات
شمارهٔ ۲
دلم در عاشقی زار اوفتادست امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۸۶
ای شوخ تا تو در دل من جای کردهای اقبال لاهوری : جاویدنامه
زیارت امیر کبیر حضرت سید علی همدانی و ملا طاهر غنی کشمیری
حرف رومی در دلم سوزی فکند کمالالدین اسماعیل : قصاید
شمارهٔ ۱۸۲ - وله ایضاً
زین پس نبیند این دل من روی خوشدلی یغمای جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۵۶
انجمن از سمن و سوری ونسرین چمن است نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۵۷ - رهائی یافتن نوشابه
بیا ساقی آن جام گوهر فشان جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۰۸
گر آفتاب تجلیش روی بنماید