نیر تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸
در کار عشق حاجت تیغ و خدنگ نیست افسر کرمانی : قصاید
شمارهٔ ۴۸ - مشتاق رضای حق
دوشینه به ره دیدم خندان و غزلخوانش میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۵۲
کو مرگ که مایه حیاتش گیرم امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۱۴
مهمی گذشت که چشمم خبر زخواب ندارد جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۴
در سر زلف تو ای دوست چه شرهاست که نیست سعدی : باب ششم در ضعف و پیری
حکایت شمارهٔ ۳
مهمان پیری شدم در دیار بکر که مال فروان داشت و فرزندی خوب روی. شبی حکایت کرد که مرا به عمر خویش به جز این فرزند نبوده است، درختی درین وادی زیارتگاهست که مردمان به حاجت خواستن آنجا روند، شبهای دراز در آن پای درخت بر حق بنالیدهام تا مرا این فرزند بخشیده است. شنیدم که پسر با رفیقان آهسته همیگفت چه بودی گر من آن درخت بدانستمی کجاست تا دعا کردمی پدر بمردی. حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۹
بهار جلوه چون ره برگلستان تو اندازد رفیق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۷
دریغ یار عزیزم که از وفا عاری است اثیر اخسیکتی : قطعات
شمارهٔ ۵۰
شها چو حلقه بگوش ستانه تو شدم حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۶۵
در هجر تو تا چند من زار بگریم ادیب صابر : قصاید
شمارهٔ ۲۱
طرف چمن که خلعت فصل بهار یافت ادیب صابر : رباعیات
شمارهٔ ۷۸
از بس که کنی ده دلی و ده رایی اوحدی مراغهای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۶
ای خاک تو آب سبزه زار صافی اوحدی مراغهای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۴
گفتم که: لبت، گفت: شکر میگویی سعدالدین وراوینی : باب اول
خطاب دستور با ملک زاده
دستور را از این سخن سنگی عجب بدندان آمد و از غیظِ حالت آتشِ غضبش لهبی برآورد، زبان بیمسامحتی دراز کرد و گفت: بدان ماند که ملک زاده افسانهٔ چند همه تزویر و ترفند از بهر تشویرِ حال من و تقریر مقال خویش جمع کردست و میباید دانست که پادشاه را دشمن دو گونه بود یکی ضعیف نهانی دوم قویّ آشکارا و ضعیف را که قوت مقاومت و زخم پنجهٔ ملاطمت نباشد، خود را در شعار دیانت و کمآزاری و صیانت و نیکوکاری بر دیدهٔ ظاهربینان جلوه دهد تا هوایِ دولت پادشاه در دل رعایا سرد شود و هنگامهٔ مراد او گرم گردد، پس پادشاه را بدان باید کوشید که خلل وجود این طایفه بخلالِ ملک او نپیوندد و دامن روزگار خود را از شرارِ صحبت مثل این اشرار نگه دارد. امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۰۷
در زلف بتان پیچ ای دل واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۸۰
نظر، ز سیر رخت، چشمه حیات شود یغمای جندقی : رباعیات
شمارهٔ ۷۳
زین خر گله کاندر همه عالم گردد مجد همگر : غزلیات
شمارهٔ ۲۸
نیست روزی که مرا از تو جفائی نرسد ابن یمین فَرومَدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۰
عاشق اول ز سر جان و جهان برخیزد
شمارهٔ ۱۸
در کار عشق حاجت تیغ و خدنگ نیست افسر کرمانی : قصاید
شمارهٔ ۴۸ - مشتاق رضای حق
دوشینه به ره دیدم خندان و غزلخوانش میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۵۲
کو مرگ که مایه حیاتش گیرم امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۱۴
مهمی گذشت که چشمم خبر زخواب ندارد جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۴
در سر زلف تو ای دوست چه شرهاست که نیست سعدی : باب ششم در ضعف و پیری
حکایت شمارهٔ ۳
مهمان پیری شدم در دیار بکر که مال فروان داشت و فرزندی خوب روی. شبی حکایت کرد که مرا به عمر خویش به جز این فرزند نبوده است، درختی درین وادی زیارتگاهست که مردمان به حاجت خواستن آنجا روند، شبهای دراز در آن پای درخت بر حق بنالیدهام تا مرا این فرزند بخشیده است. شنیدم که پسر با رفیقان آهسته همیگفت چه بودی گر من آن درخت بدانستمی کجاست تا دعا کردمی پدر بمردی. حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۹
بهار جلوه چون ره برگلستان تو اندازد رفیق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۷
دریغ یار عزیزم که از وفا عاری است اثیر اخسیکتی : قطعات
شمارهٔ ۵۰
شها چو حلقه بگوش ستانه تو شدم حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۶۵
در هجر تو تا چند من زار بگریم ادیب صابر : قصاید
شمارهٔ ۲۱
طرف چمن که خلعت فصل بهار یافت ادیب صابر : رباعیات
شمارهٔ ۷۸
از بس که کنی ده دلی و ده رایی اوحدی مراغهای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۶
ای خاک تو آب سبزه زار صافی اوحدی مراغهای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۴
گفتم که: لبت، گفت: شکر میگویی سعدالدین وراوینی : باب اول
خطاب دستور با ملک زاده
دستور را از این سخن سنگی عجب بدندان آمد و از غیظِ حالت آتشِ غضبش لهبی برآورد، زبان بیمسامحتی دراز کرد و گفت: بدان ماند که ملک زاده افسانهٔ چند همه تزویر و ترفند از بهر تشویرِ حال من و تقریر مقال خویش جمع کردست و میباید دانست که پادشاه را دشمن دو گونه بود یکی ضعیف نهانی دوم قویّ آشکارا و ضعیف را که قوت مقاومت و زخم پنجهٔ ملاطمت نباشد، خود را در شعار دیانت و کمآزاری و صیانت و نیکوکاری بر دیدهٔ ظاهربینان جلوه دهد تا هوایِ دولت پادشاه در دل رعایا سرد شود و هنگامهٔ مراد او گرم گردد، پس پادشاه را بدان باید کوشید که خلل وجود این طایفه بخلالِ ملک او نپیوندد و دامن روزگار خود را از شرارِ صحبت مثل این اشرار نگه دارد. امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۰۷
در زلف بتان پیچ ای دل واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۸۰
نظر، ز سیر رخت، چشمه حیات شود یغمای جندقی : رباعیات
شمارهٔ ۷۳
زین خر گله کاندر همه عالم گردد مجد همگر : غزلیات
شمارهٔ ۲۸
نیست روزی که مرا از تو جفائی نرسد ابن یمین فَرومَدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۰
عاشق اول ز سر جان و جهان برخیزد