ادیب الممالک : رباعیات طنز
شمارهٔ ۵۷
ترسم که ازین محبت پنهانی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۶
آن دل که به یاد خود صبورش کردی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۵
آن خوش باشد که صاحب تمییزی
ادیب الممالک : رباعیات طنز
شمارهٔ ۲۴
خصم تو به راه خیر هرگز نرود
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
حکایت محمود غزنوی
شد چو محمود غزنوی سوی ری
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۴
آن چیز که هست در سبد میدانی
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۰۵
روزن دل، آه چه خوش روزنی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۳
آمد بر من دوش مه یغمائی
نظام قاری : مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا)
بخش ۷ - تعرض کردن حبر با مخیل در مجلس کمخا
در آن بارگه حبر آمد بپیش
صفای اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۰
تن ویرانه ام از لطف عمارت کردند
بلند اقبال : بخش دوم - داستان گل و بلبل
بخش ۳۴ - رفتن گل از باغ واندوه ریاحین
چو گل رفت از باغ گل های باغ
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۱
هنوزت ناز گرد چشم خواب آلود می گردد
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۹
هر چند در این پرده اسیرید همه
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۸
هین نوبت صبر آمد و ماه روزه
ایرانشان : کوش‌نامه
بخش ۳۱۷ - گفتگوی قارن و سلم
وز آن روی چون سلم برگشت، رفت
سعدی : مثنویات
شمارهٔ ۲۰
همه فرزند آدمند بشر
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۶۴١
ای بس که بر طریق مناجات گفته ام
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۶
میدان فراخ و مرد میدانی نه
غزالی : رکن دوم - رکن معاملات
بخش ۲ - اصل اول
بدان که راه عبادت هم از جمله عبادات است و زاد هم از جمله راه است، پس هر چه را دین را بدان حاجت بود هم از جمله دین بود. راه دین را به طعام خوردن حاجت است، چه مقصد همه سالکان دیدار حق تعالی است و تخم آن علم و عمل است و مواظبت بر علم بی سلامت تن ممکن نیست و سلامت تن بی طعام و شراب ممکن نیست، بلکه طعام خوردن ضرورت راه دین است، پس از جمله دین باشد و برای این گفت حق تعالی، «کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا»، میان خوردن و عمل صالح جمع کردن، پس هرکه طعام برای آن خورد تا وی را قوت علم و عمل بود و قدرت رفتن راه آخرت بود، طعام خوردن وی عبادت بود.
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۵
میخوردم باده بابت آشفته