خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۵
برداشت فلک به خون خاقانی تیغ نظیری نیشابوری : قصاید
شمارهٔ ۴۷ - ایضا این قصیده در مدح ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان خانان بن بیرام خان واقع است
به کوه و دشت ندارم ز شوق گنجایی بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۹
گوید ار کس زمعجزات مسیح سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۹
شب نیست که خون نبارم ازچشم صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۲
پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۴
آتشی کز هجر یوسف در دل یعقوب بود غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۵۲ - اصل هفتم (حج است)
بدان که حج از ارکان اسلام است و عبادت عمر است و رسول (ص) گفت، «هرکه مرد و حج نکرد،گو خواه جهود میر و خواه ترسا»، و گفت، «هرکه حج کند بی آن که تن به فسق آلوده کند و زبان به بیهوده و ناشایست مشغول دارد، از همه گناهان بیرون آید، همچون آن روز که از مادرزاد»، و گفت، «بسیار گناه است که آن را هیچ کفارت نیست، مگر ایستادن به عرفات»، و گفت، (ص) «شیطان را نبینند در هیچ روز خوارتر و حقیرتر و زردروی تر از آن که در روز عرفه، از بس رحمت که خدای تعالی بر خلق نثار کند و از بس کبایر عظیم که درگذرد»، و گفت، «هرکه از خانه بیرون آید بر اندیشه حج و در راه بمیرد تا قیامت هر سالی وی را مزد حجی و عمره می نویسند و هر که در مکه بمیرد یا در مدینه، وی را نه عرض بود نه حساب» و گفت، «یک حج مبرور بهتر از دنیا و هرچه در وی است و وی را هیچ جزا نیست مگر بهشت» و گفت، «هیچ گناه عظیمتر از آن نیست که کسی به عرفه بایستد و گمان برد که آمرزیده نیست». سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۱۲
جهان جود و مروت سپهر فضل و کرم رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۵۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ اتَّقُوا یَوْماً بپرهیزید از روزى تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ که با خداى برند شما را در آن روز ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وانگه بسپارند تمام بهر تنى پاداش آنچه کرد وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (۲۸۱) و از هیچکس مزد نکاهند. جویای تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲
از سنگ جفایش دل غم پیشه شکست سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۳۱
پادشاها خواست کردن جانم استقبال تو یغمای جندقی : رباعیات
شمارهٔ ۸
می کرد ز قسمت ازل بخت خراب امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵ - تتبع مخدوم
من درد زهر هجران در می کشم بیادت غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۲۶ - پیدا کردن علاج دل تا حاضر شود
بدان که غفلت دل در نماز از دو سبب بود، یکی از ظاهر بود و یکی از باطن اما آنچه ظاهر بود آن باشد که نماز جایی کند که چیزی می بیند یا می شنود که دل بدان مشغول می باشد و دل تبع چشم و گوش بود علاج وی آن بود که نماز جایی کند که هیچ آواز نشنود و اگر جایی تاریک بود بهتر باشد تا چشم برهم نهد و بیشتر عابدان عبادت را خانه ای ساخته باشند خرد و تاریک که در جای فراخ دل پراکنده تر باشد و این عمر رضی الله عنه هرگه نماز کردی، شمشیر و کتاب و هر قماشی که بودی از پیش برگرفتی، تا بدان چشم مشغول نشود. واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷
چو دست سائلان نبود گلی دامان وسعت را سوزنی سمرقندی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
یکدسته گلی دارم و عشقی در تاخت ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲۴
یا رب بگشا گره ز کار من زار واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲
در دیده تاب نیست دگر طفل اشک را جویای تبریزی : قطعات
شمارهٔ ۴
هر قدر خاطرم ز کس رنجد عطار نیشابوری : باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد
شمارهٔ ۳۶
شمعم که غذای من ز من خواهد بود
رباعی شمارهٔ ۱۹۵
برداشت فلک به خون خاقانی تیغ نظیری نیشابوری : قصاید
شمارهٔ ۴۷ - ایضا این قصیده در مدح ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان خانان بن بیرام خان واقع است
به کوه و دشت ندارم ز شوق گنجایی بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۹
گوید ار کس زمعجزات مسیح سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۹
شب نیست که خون نبارم ازچشم صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۲
پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۴
آتشی کز هجر یوسف در دل یعقوب بود غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۵۲ - اصل هفتم (حج است)
بدان که حج از ارکان اسلام است و عبادت عمر است و رسول (ص) گفت، «هرکه مرد و حج نکرد،گو خواه جهود میر و خواه ترسا»، و گفت، «هرکه حج کند بی آن که تن به فسق آلوده کند و زبان به بیهوده و ناشایست مشغول دارد، از همه گناهان بیرون آید، همچون آن روز که از مادرزاد»، و گفت، «بسیار گناه است که آن را هیچ کفارت نیست، مگر ایستادن به عرفات»، و گفت، (ص) «شیطان را نبینند در هیچ روز خوارتر و حقیرتر و زردروی تر از آن که در روز عرفه، از بس رحمت که خدای تعالی بر خلق نثار کند و از بس کبایر عظیم که درگذرد»، و گفت، «هرکه از خانه بیرون آید بر اندیشه حج و در راه بمیرد تا قیامت هر سالی وی را مزد حجی و عمره می نویسند و هر که در مکه بمیرد یا در مدینه، وی را نه عرض بود نه حساب» و گفت، «یک حج مبرور بهتر از دنیا و هرچه در وی است و وی را هیچ جزا نیست مگر بهشت» و گفت، «هیچ گناه عظیمتر از آن نیست که کسی به عرفه بایستد و گمان برد که آمرزیده نیست». سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۱۲
جهان جود و مروت سپهر فضل و کرم رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۵۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ اتَّقُوا یَوْماً بپرهیزید از روزى تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ که با خداى برند شما را در آن روز ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وانگه بسپارند تمام بهر تنى پاداش آنچه کرد وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (۲۸۱) و از هیچکس مزد نکاهند. جویای تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲
از سنگ جفایش دل غم پیشه شکست سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۳۱
پادشاها خواست کردن جانم استقبال تو یغمای جندقی : رباعیات
شمارهٔ ۸
می کرد ز قسمت ازل بخت خراب امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵ - تتبع مخدوم
من درد زهر هجران در می کشم بیادت غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۲۶ - پیدا کردن علاج دل تا حاضر شود
بدان که غفلت دل در نماز از دو سبب بود، یکی از ظاهر بود و یکی از باطن اما آنچه ظاهر بود آن باشد که نماز جایی کند که چیزی می بیند یا می شنود که دل بدان مشغول می باشد و دل تبع چشم و گوش بود علاج وی آن بود که نماز جایی کند که هیچ آواز نشنود و اگر جایی تاریک بود بهتر باشد تا چشم برهم نهد و بیشتر عابدان عبادت را خانه ای ساخته باشند خرد و تاریک که در جای فراخ دل پراکنده تر باشد و این عمر رضی الله عنه هرگه نماز کردی، شمشیر و کتاب و هر قماشی که بودی از پیش برگرفتی، تا بدان چشم مشغول نشود. واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷
چو دست سائلان نبود گلی دامان وسعت را سوزنی سمرقندی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
یکدسته گلی دارم و عشقی در تاخت ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲۴
یا رب بگشا گره ز کار من زار واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲
در دیده تاب نیست دگر طفل اشک را جویای تبریزی : قطعات
شمارهٔ ۴
هر قدر خاطرم ز کس رنجد عطار نیشابوری : باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد
شمارهٔ ۳۶
شمعم که غذای من ز من خواهد بود