صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۵۴۴
در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو خاقانی : قصاید
شمارهٔ ۲۰۵ - در حال بیماری به اشتیاق خراسان
به خراسان شوم انشاءالله مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۲
آن را که غمی باشد و بتواند گفت مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۶۵
ای سرو و گل بستان بنگر به تهی دستان ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۵
گرچه رخش همیشه حکایت ز مه کند مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۰
آن را که بود کار نه زین یارانست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۹
آن دم که مرا بگرد تو دورانست خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۵
سحر بگوش صبوحی کشان بادهپرست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۸
آن خواجه که بار او همه قند تر است قائم مقام فراهانی : نامههای فارسی
شمارهٔ ۵۵ - معلوم نیست به که نبشته است
مخلصان نواز امطاعا: آن شب در باب مقراض داروغه دفتر و چوخای نور چشم عزیز میرزا محمد جعفر حرفی مذکور شد و اکنون که ماهوت ندوخته، بجای چوخای دوخته ارسال میشود، شاید بر این حمل کنند که بالمثل خرج یقه و مزد خیاط را نفع خود کرده، این جزئی را هم نوعی از صرفه دانسته ام. اقرار خودم در رقعه آن شبی هم شاهدک خوبی است و فقره ارحج فلسی، البته در نظر شما هست. الحمدالله شما عارف و واقفید که اقرارالعقلا گفته اند نه سفها و جهلا و بالفرض که آنچه آنجا گفته ام حجت شود، باری حالا که بخل و خساست بنده باقرار خودم بر من ثابت و مدلل شده، چه لازم که حمق و سفاه را هم بکردار خود بر خود لازم و موجه کنم؟ مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۷
آن چیست که لذتست از او در صورت جامی : سلامان و ابسال
بخش ۶۹ - حکایت آن اعرابی اشتر گم کرده که میگفت کاشکی من نیز با اشتر خویش گم گشتمی تا هر که وی را یافتی مرا نیز با وی یافتی
آن عرابی چون شد اشتر در شتاب مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۶
آن چیست کز او سماعها را شرف است آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹۲
بده ساقی از آن می ساتکینی مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۵
آن چشم که خون گشت غم او را جفت است مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۴
آن چشم فراز از پی تاب شده است حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۵۴۶
عشق آشنا شد شمع من، طبع هوا خواهش نگر مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۳
آن جاه و جمالی که جهانافروز است مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۲
آن جان که از او دلبر ما شادانست مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۳۰
آن عشق جگرخواره، کز خون شود او فربه
غزل شمارهٔ ۶۵۴۴
در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو خاقانی : قصاید
شمارهٔ ۲۰۵ - در حال بیماری به اشتیاق خراسان
به خراسان شوم انشاءالله مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۲
آن را که غمی باشد و بتواند گفت مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۶۵
ای سرو و گل بستان بنگر به تهی دستان ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۵
گرچه رخش همیشه حکایت ز مه کند مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۰
آن را که بود کار نه زین یارانست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۹
آن دم که مرا بگرد تو دورانست خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۵
سحر بگوش صبوحی کشان بادهپرست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۸
آن خواجه که بار او همه قند تر است قائم مقام فراهانی : نامههای فارسی
شمارهٔ ۵۵ - معلوم نیست به که نبشته است
مخلصان نواز امطاعا: آن شب در باب مقراض داروغه دفتر و چوخای نور چشم عزیز میرزا محمد جعفر حرفی مذکور شد و اکنون که ماهوت ندوخته، بجای چوخای دوخته ارسال میشود، شاید بر این حمل کنند که بالمثل خرج یقه و مزد خیاط را نفع خود کرده، این جزئی را هم نوعی از صرفه دانسته ام. اقرار خودم در رقعه آن شبی هم شاهدک خوبی است و فقره ارحج فلسی، البته در نظر شما هست. الحمدالله شما عارف و واقفید که اقرارالعقلا گفته اند نه سفها و جهلا و بالفرض که آنچه آنجا گفته ام حجت شود، باری حالا که بخل و خساست بنده باقرار خودم بر من ثابت و مدلل شده، چه لازم که حمق و سفاه را هم بکردار خود بر خود لازم و موجه کنم؟ مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۷
آن چیست که لذتست از او در صورت جامی : سلامان و ابسال
بخش ۶۹ - حکایت آن اعرابی اشتر گم کرده که میگفت کاشکی من نیز با اشتر خویش گم گشتمی تا هر که وی را یافتی مرا نیز با وی یافتی
آن عرابی چون شد اشتر در شتاب مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۶
آن چیست کز او سماعها را شرف است آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹۲
بده ساقی از آن می ساتکینی مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۵
آن چشم که خون گشت غم او را جفت است مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۴
آن چشم فراز از پی تاب شده است حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۵۴۶
عشق آشنا شد شمع من، طبع هوا خواهش نگر مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۳
آن جاه و جمالی که جهانافروز است مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۲
آن جان که از او دلبر ما شادانست مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۳۰
آن عشق جگرخواره، کز خون شود او فربه