نورعلیشاه : بخش اول
شمارهٔ ۲۱۱
ما جلوه گه جمال یاریم
نجم‌الدین رازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳
عشاق ترا هشت بهشت تنگ آید
فیاض لاهیجی : قطعات
شمارهٔ ۸ - عشق روحانی
ای برادر با تو گویم شرح عشق و عاشقی
نهج البلاغه : خطبه ها
خودمحورى در قضاوت
<strong> و من كلام له عليه‌السلام في ذم اختلاف العلماء في الفتيا </strong>
نهج البلاغه : حکمت ها
نکوهش بخل و ترس و فقر
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> اَلْبُخْلُ عَارٌ
نهج البلاغه : نامه ها
نامه به سلمان فارسى در مورد روش برخورد با دنيا
<strong> و من كتاب له عليه‌السلام إلى سلمان الفارسي رحمه الله قبل أيام خلافته </strong>
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۰
یارب که بکوی خویش پابستم کن
نهج البلاغه : حکمت ها
تلاش در دنیا برای آخرت
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> اَلنَّاسُ فِي اَلدُّنْيَا عَامِلاَنِ عَامِلٌ عَمِلَ فِي اَلدُّنْيَا لِلدُّنْيَا قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ اَلْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ
نورعلیشاه : بخش اول
شمارهٔ ۷۳
در خرابات مغان مأوای ماست
نهج البلاغه : حکمت ها
قدرت و خودکامگی
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> مَنْ مَلَكَ اِسْتَأْثَرَ
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۲
جانشین سفره، اکنون قالی کرمان شده است
اسیر شهرستانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۷۵
عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت
نهج البلاغه : حکمت ها
نكوهش سستى در عمل
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> مَنْ قَصَّرَ فِي اَلْعَمَلِ اُبْتُلِيَ بِالْهَمِّ
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۳
در تو عجب مانده ام ای عشق شنگ
نجم‌الدین رازی : سایر اشعار
شمارهٔ ۵
عشق را گوهر برون از کون کانی دیگرست
فروغ فرخزاد : تولدی دیگر
باد ما را خواهد برد
در شب کوچک من ، افسوس
ظهیری سمرقندی : سندبادنامه
بخش ۴۴ - داستان کدخدای با مهمان و کنیزک
گفت: جاوید باد ذات بزرگوار ملک در همیشگی تایید نصرت و تمکین قدرت. آورده اند که در قرون ماضیه و امم سالفه، مردی بود دهقان و متدین. روزی خواست که جماعتی را ضیافت سازد، چنانکه لایق دوستان موافق و رفیقان صادق باشد و در آن هر تکلف و تانق که رسم بود، بجای آرد. پس کنیزک را به طلب شیر به بازار فرستاد. کنیزک زر بداد و شیر بخرید و دعا و انائی که شیر در وی بود، سرگشاده بر سر نهاد و روی به خانه آورد. تقدیر ایزدی چنان اقتضا کرد که لکلکی ماری در دهان گرفته، در فضای هوا بر بالای انا بگذشت و از دهان افعی، قطره ای چند زهر هلاهل در شیر افتاد و هیچ کس بر آن اطلاع و وقوف نیافت. کنیزک شیر به مطبخ آورد و از آن گرنج پختند. چون انواع اطعمه و اصناف اغذیه پیش مهمانان بردند و از هر یک تناول کردند و نوبت به گرنج رسید، هر که یک لقمه به کار برد، بر جای سرد شد. اکنون درین کار، جنایت کرا بود و مستحق تعنیف و تکلیف که باشد؟
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۸
ای دوست، حکایت نهان چیست؟
ادیب الممالک : مقطعات
شمارهٔ ۱۹۵ - ماده تاریخ میرزا علی اکبرخان پسر میرزاعلی قائم مقام در ۲۶ صفر ۱۳۲۹
ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما
نهج البلاغه : حکمت ها
زيان آرزوهاى طولانی
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> مَنْ أَطَالَ اَلْأَمَلَ أَسَاءَ اَلْعَمَلَ