نهج البلاغه : حکمت ها
ویژگی های انسان نمونه
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ وَ طَابَ كَسْبُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ وَ أَنْفَقَ اَلْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَكَ اَلْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ وَ عَزَلَ عَنِ اَلنَّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ اَلسُّنَّةُ وَ لَمْ يُنْسَبْ إِلَى اَلْبِدْعَةِ
نهج البلاغه : حکمت ها
روانشناسى قبائل قريش
<strong> وَ سُئِلَ عليه‌السلام عَنْ قُرَيْشٍ </strong> فَقَالَ أَمَّا بَنُو مَخْزُومٍ فَرَيْحَانَةُ قُرَيْشٍ نُحِبُّ حَدِيثَ رِجَالِهِمْ وَ اَلنِّكَاحَ فِي نِسَائِهِمْ وَ أَمَّا بَنُو عَبْدِ شَمْسٍ فَأَبْعَدُهَا رَأْياً وَ أَمْنَعُهَا لِمَا وَرَاءَ ظُهُورِهَا
سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۰
به زلف او همه دلهای دل فگاران بین
عطار نیشابوری : وصلت نامه
و له ایضاً
گیرم که جهان بکام دیدی و شدی
سعدی : باب سوم در فضیلت قناعت
حکایت شمارهٔ ۱۳
حاتم طایی را گفتند از تو بزرگ همت تر در جهان دیده‌ای یا شنیده‌ای گفت بلی روزی چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را پس به گوشه صحرایی به حاجتی برون رفته بودم ،خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتمش به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط او گرد آمده‌اند؟ گفت
اوحدالدین کرمانی : الباب التاسع: فی السفر و الوداع
شمارهٔ ۴۰
غم گفت کزو دو دیده خون باید کرد
ملک‌الشعرای بهار : مثنویات
شمارهٔ ۷۳ - کوشش و امید ترجمه !ز یک قطعه فرانسه
جدا شد یکی چشمه از کوهسار
عطار نیشابوری : باب نوزدهم: در ترك تفرقه گفتن و جمعیت جستن
شمارهٔ ۱
تا هیچ پراکنده توانی بودن
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۵۵
هر شیشه جان خزینه اسرار عشق نیست
عطار نیشابوری : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳
آتش تر می‌دمد از طبع چون آب ترم
نهج البلاغه : خطبه ها
شناخت أصحاب جمل
<strong> و من كلام له عليه‌السلام </strong> <strong> في صفته و صفة خصومه و يقال إنها في أصحاب الجمل </strong> وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۱۹۱
آزرده است گوشه نشین ازوداع خلق
نهج البلاغه : خطبه ها
آموزش جنگ و تشویق یاران به جهاد
<strong> و من كلام له عليه‌السلام في حث أصحابه على القتال </strong>
رشیدالدین میبدی : ۸- سورة الانفال- مدنیة
۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى و تقدس: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ. استغاثت سه قسم است: یکى از حق بخلق، نشان بیگانگى است و از اجابت نومیدى یکى از خلق بحق، راه مسلمانى است و شرط بندگى یکى از حق بحق وسیلت دوستى است و اجابت دستورى. او که از حق بخلق نالد درد افزاید، او که از خلق بحق نالد درمان یابد، او که از حق بحق نالد حق بیند.
غروی اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۸
رموز عشق را جز عاشق صادق نمی داند
ملک‌الشعرای بهار : مثنویات
شمارهٔ ۷۲ - کار و عمر دراز
به من بر مسلم شد این نکته باز
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۰۹۵
ز موج لطف ،آن سیمین بنا گوش
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۴۵
وقتی ز ما یاد آمدی هر هفته یی آن ماه را
ملک‌الشعرای بهار : مثنویات
شمارهٔ ۷۱ - بخون و بدان آنگهی کارکن
ایا پور پند مرا یاد دار
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۷۴
ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی