رشیدالدین میبدی : ۱۷- سورة بنى اسرائیل- مکیة
۱ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» اللَّه نام خداوندى که نامور است بیش از نام بران و راست نام ترست از همه ناموران، کردگار جهان و جهانیان و خداوند همگان، رحمن است دارنده آفریدگان: دشمنان و دوستان و فراخ بخشایش در دو جهان، رحیم است مهر نماى و دل گشاى، دوستان را راه نماى و سر آراى عارفان، نکو نام و رهىدار کریم و مهربان، در گفت شیرین و در علم پاک، در صنع زیبا و در فضل بیکران. آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۰
فکرم دقیق گشت بسی در میان دوست رشیدالدین میبدی : ۱۴- سورة ابراهیم- مکیة
۴ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً» ابراهیم (ع) درین آیت از حق دو چیز خواست: یکى امن مکّه از استیلاء دشمن، دیگر امن دل از غلبه سلطان هوا، گفت بار خدایا این شهر مکه را حرمى گردان ایمن که هیچ جبّارى را بر آن دست نبود و هیچ کس را درو ترس نبود، رب العالمین دعاء وى اجابت کرد و آن را حرمى ساخت مبارک و جاى امن، چنانک گفت: «مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً» هرگز هیچ جبّارى را در آن دست نه و هر کس که شود در آن حرم از آدمى و غیر آدمى، از صید وحشى و مرغ هوایى او را بیم نه. و امن دل که خواست از روى اشارت آنست که گفت: «وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ»، هر چه ترا از حق باز دارد آن صنم تو است و هر چه دلت بدان گراید و نگرد جز از حق آن هواء تو است، و ربّ العزّه میگوید: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ». رشیدالدین میبدی : ۱۲- سورة یوسف- مکیة
۸ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «وَ جاءَ إِخْوَةُ یُوسُفَ» آمدند برادران یوسف، «فَدَخَلُوا عَلَیْهِ» بر او در شدند، «فَعَرَفَهُمْ» یوسف ایشان را بشناخت، «وَ هُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ (۵۸)» و ایشان او را نشناختند. رشیدالدین میبدی : ۱۱- سورة هود - مکیة
۱ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» اخبار عن وجود الحقّ بنعت القدم «الرحمن الرحیم» اخبار عن بقائه بوصف العلا و الکرم کاشف الارواح باسم اللَّه فهیّمهم، و کاشف النفوس بالرحمن الرحیم فتیّمهم، فالارواح دهشى فى کشف جلاله، و النّفوس عطشى الى لطف جماله. شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۵
با من بینوا چه خواهی کرد شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۱
اهل دل را از سراپردهٔ جان باید جست نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۱۹ - ایضا
آغشته بخون پیکر شاه مدنی بین اوحدالدین کرمانی : الفصل الاول - فی الطامات
شمارهٔ ۶
آباد خرابات زمی خوردن ماست حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۶۹۰
که می آرد به دل پیغامِ یارش رشیدالدین میبدی : ۱۰- سورة یونس - مکیة
۴ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً آن روز که ایشان را با هم آریم همگان ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا آن گه گوئیم ایشان را که خداوند خویش را انباز گفتند مَکانَکُمْ بر جاى باشید أَنْتُمْ وَ شُرَکاؤُکُمْ هم شما و هم انبازان خویش که مرا مىگفتید فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ میان ایشان جدایى افکنیم وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ آن گه آن شرکا گویند ما کُنْتُمْ إِیَّانا تَعْبُدُونَ (۲۸) هرگز شما ما را نپرسیدید فَکَفى بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ میان ما و میان شما خداى گواه بسنده است إِنْ کُنَّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلِینَ (۲۹) که ما از پرستش شما هرگز آگاه نبودیم. ادیب صابر : مقطعات
شمارهٔ ۵۳
به ماتم نشستی به مرگ زنت عنصری بلخی : قصاید
شمارهٔ ۳۹ - در مدح محمد بن ابراهیم طائی
نه خفته ست آن سیه چشم و نه بیدار ابوالحسن فراهانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۲۸
چه سود ای باغبان از رخصت سیر گلستانم نصرالله منشی : مقدمهٔ نصرالله منشی
بخش ۲۳ - پایان ذکر منصور عباسی، مثال دادن نصر بن احمد سامانی رودکی را به نظم کلیله و دمنه
و در جمله مراد از مساق این حدیث آن بود که چنین پادشاهی بدین کتاب رغبت نمود. و چون ملک خراسان به امیر سدید ابوالحسن نصربن احمد السامانی تغمده الله برحمته رسید رودکی شاعر را مثال داد تا آن را د رنظم آرد، که میل طبعها بسخن منظوم بیش باشد. و آن پادشاه رضوان الله علیه از ملوک آل سامان بمزید بسطت مخصوص بود و در نوبت او کرمان و گرگان و طبرستان تا حدود روی وسپاهان در خطه ملک سامانیان افزود و سی سال مدت یافت و انواع تمتع و برخورداری بدان پیوست. و اگر شمتی ا زاحوال او ادراج کرده شود دراز گردد. و این کتاب را نیک عزیز شمردی و بر مطالعت آن مواظبت نمود. شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۵۵
دل فدا کرده ایم و جان بر سر اهلی شیرازی : صنف اول که تاج است و پیش بر است
برگ هفتم شش تاج است
ای ترک ختا، رخت به از ماه و خور است قائم مقام فراهانی : نامههای فارسی
شمارهٔ ۱۵ - مخاطب نامة معلوم نیست
هر شکر کز لفظ تو برچید طبع فصیحی هروی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۷
ز پا افکند ما را آرزوی سرو بالایش شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۸۹
بر بسته نقاب ، دل رباید
۱ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» اللَّه نام خداوندى که نامور است بیش از نام بران و راست نام ترست از همه ناموران، کردگار جهان و جهانیان و خداوند همگان، رحمن است دارنده آفریدگان: دشمنان و دوستان و فراخ بخشایش در دو جهان، رحیم است مهر نماى و دل گشاى، دوستان را راه نماى و سر آراى عارفان، نکو نام و رهىدار کریم و مهربان، در گفت شیرین و در علم پاک، در صنع زیبا و در فضل بیکران. آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۰
فکرم دقیق گشت بسی در میان دوست رشیدالدین میبدی : ۱۴- سورة ابراهیم- مکیة
۴ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً» ابراهیم (ع) درین آیت از حق دو چیز خواست: یکى امن مکّه از استیلاء دشمن، دیگر امن دل از غلبه سلطان هوا، گفت بار خدایا این شهر مکه را حرمى گردان ایمن که هیچ جبّارى را بر آن دست نبود و هیچ کس را درو ترس نبود، رب العالمین دعاء وى اجابت کرد و آن را حرمى ساخت مبارک و جاى امن، چنانک گفت: «مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً» هرگز هیچ جبّارى را در آن دست نه و هر کس که شود در آن حرم از آدمى و غیر آدمى، از صید وحشى و مرغ هوایى او را بیم نه. و امن دل که خواست از روى اشارت آنست که گفت: «وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ»، هر چه ترا از حق باز دارد آن صنم تو است و هر چه دلت بدان گراید و نگرد جز از حق آن هواء تو است، و ربّ العزّه میگوید: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ». رشیدالدین میبدی : ۱۲- سورة یوسف- مکیة
۸ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «وَ جاءَ إِخْوَةُ یُوسُفَ» آمدند برادران یوسف، «فَدَخَلُوا عَلَیْهِ» بر او در شدند، «فَعَرَفَهُمْ» یوسف ایشان را بشناخت، «وَ هُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ (۵۸)» و ایشان او را نشناختند. رشیدالدین میبدی : ۱۱- سورة هود - مکیة
۱ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» اخبار عن وجود الحقّ بنعت القدم «الرحمن الرحیم» اخبار عن بقائه بوصف العلا و الکرم کاشف الارواح باسم اللَّه فهیّمهم، و کاشف النفوس بالرحمن الرحیم فتیّمهم، فالارواح دهشى فى کشف جلاله، و النّفوس عطشى الى لطف جماله. شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۵
با من بینوا چه خواهی کرد شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۱
اهل دل را از سراپردهٔ جان باید جست نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۱۹ - ایضا
آغشته بخون پیکر شاه مدنی بین اوحدالدین کرمانی : الفصل الاول - فی الطامات
شمارهٔ ۶
آباد خرابات زمی خوردن ماست حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۶۹۰
که می آرد به دل پیغامِ یارش رشیدالدین میبدی : ۱۰- سورة یونس - مکیة
۴ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً آن روز که ایشان را با هم آریم همگان ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا آن گه گوئیم ایشان را که خداوند خویش را انباز گفتند مَکانَکُمْ بر جاى باشید أَنْتُمْ وَ شُرَکاؤُکُمْ هم شما و هم انبازان خویش که مرا مىگفتید فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ میان ایشان جدایى افکنیم وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ آن گه آن شرکا گویند ما کُنْتُمْ إِیَّانا تَعْبُدُونَ (۲۸) هرگز شما ما را نپرسیدید فَکَفى بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ میان ما و میان شما خداى گواه بسنده است إِنْ کُنَّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلِینَ (۲۹) که ما از پرستش شما هرگز آگاه نبودیم. ادیب صابر : مقطعات
شمارهٔ ۵۳
به ماتم نشستی به مرگ زنت عنصری بلخی : قصاید
شمارهٔ ۳۹ - در مدح محمد بن ابراهیم طائی
نه خفته ست آن سیه چشم و نه بیدار ابوالحسن فراهانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۲۸
چه سود ای باغبان از رخصت سیر گلستانم نصرالله منشی : مقدمهٔ نصرالله منشی
بخش ۲۳ - پایان ذکر منصور عباسی، مثال دادن نصر بن احمد سامانی رودکی را به نظم کلیله و دمنه
و در جمله مراد از مساق این حدیث آن بود که چنین پادشاهی بدین کتاب رغبت نمود. و چون ملک خراسان به امیر سدید ابوالحسن نصربن احمد السامانی تغمده الله برحمته رسید رودکی شاعر را مثال داد تا آن را د رنظم آرد، که میل طبعها بسخن منظوم بیش باشد. و آن پادشاه رضوان الله علیه از ملوک آل سامان بمزید بسطت مخصوص بود و در نوبت او کرمان و گرگان و طبرستان تا حدود روی وسپاهان در خطه ملک سامانیان افزود و سی سال مدت یافت و انواع تمتع و برخورداری بدان پیوست. و اگر شمتی ا زاحوال او ادراج کرده شود دراز گردد. و این کتاب را نیک عزیز شمردی و بر مطالعت آن مواظبت نمود. شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۵۵
دل فدا کرده ایم و جان بر سر اهلی شیرازی : صنف اول که تاج است و پیش بر است
برگ هفتم شش تاج است
ای ترک ختا، رخت به از ماه و خور است قائم مقام فراهانی : نامههای فارسی
شمارهٔ ۱۵ - مخاطب نامة معلوم نیست
هر شکر کز لفظ تو برچید طبع فصیحی هروی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۷
ز پا افکند ما را آرزوی سرو بالایش شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۸۹
بر بسته نقاب ، دل رباید