ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۸۳
خرد بوده (پست و بیاصل) واپیشوار (؟) مردم را نگاه مدار (تفقد و احسان مکن) چه ترا سپاس نخواهد داشت. محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۷
من بیتو ندارم از چمن حظ سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۳
رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد فریدون مشیری : آواز آن پرنده غمگین
ناخدا
تخته پاره های کشتی شکسته ای امام خمینی : قطعات و اشعار پراکنده
تک بیت
شاعر اگر سعدی شیرازی است جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۵۱
افسوس که شد جوانی و چیز نماند ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۸۲
زن کسان مفریب، چه به روان گناه گران بود. امامی هروی : قصاید
شمارهٔ ۳۳ - در مدح علاء الدوله رکن الدین ابوالفتح قتلغ شاه
منت ایزد را که بعد از طول و عرض و سال و ماه فصیحی هروی : غزلیات
شمارهٔ ۵۰
در میزنم چه شد که گشایش پدید نیست صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۸۳
اگر از خال لب مهر دهان من نخواهی شد فرخی سیستانی : قصاید
شمارهٔ ۳۴ - درمدح یمین الدوله محمود بن ناصرالدین و ذکر غزوات و فتوحات او در گنگ
بهار تازه دمید ای بروی رشک بهار ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۸۱
دادار باش که گروزمانی (ملکوتی) شوی. صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۳۳۱
از بهار نوجوانی آنچه برجا مانده است نهج البلاغه : حکمت ها
کلیدهای سعادت دنیا و آخرت
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> لاَ شَرَفَ أَعْلَى مِنَ اَلْإِسْلاَمِ وَ لاَ عِزَّ أَعَزُّ مِنَ اَلتَّقْوَى وَ لاَ مَعْقِلَ أَحْسَنُ مِنَ اَلْوَرَعِ وَ لاَ شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ اَلتَّوْبَةِ مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۰۴
اشکم دهل شدهست ازین جام دم به دم قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۶۳۴
زمانی یار شو، گر یار باشی نصرالله منشی : مقدمهٔ نصرالله منشی
بخش ۳ - دین بی ملک ضایع است و ملک بی دین باطل
و آن کس که در سایه رایت علما آرام گیرد تا بآفتاب کشف نزدیک افتد بمجرد معرفت آن شکوه و مهابت در ضمیر او پیدا آید که اوهام نهایت آن را در نتواند یافت و خواطر به کنه آن نتواند رسید. قوله تعالی: انما یخشی الله من عباده العلماء. بحکم این مقدمات روشن میگردد که دین بی ملک ضایع است و ملک بی دین باطل، و خدای میگوید، تقدست اسماوه و عمت نعماوه: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس. نظم این آیت پیش از استنباط و رویت چون متباعدی مینماید، که کتاب و ترازو و آهن به یکدیگر تناسب بیشتری ندارند، اما پس از تامل غبار شبهت و حجاب ریبت برخیزد و معلوم گجردد که این الفاظ به یکدیگر هرچه متناسب تر است و هر کلمتی رااعجازی هر چه ظاهر تر، چه بیان شرایع بکتاب تواند بود و، تقدیم ابواب عدل و انصاف بترازو و حساب و، تنفیذ این معانی بشمشیر. و چون مقرر گشت که مصالح دین بی شکوه پادشاهان اسلام نامرعی است، و نشاندن آتش فتنه بی مهابت شمشیر آبدار متعذر، فرضیت طاعت ملوک را، که فواید دین و دنیا بدان باز بسته است، هم شناخته شود، و روشن گردد که هر که دین او پاکتر و عقیدت او صافی تر در بزرگ داشت جانب ملوک و تعظیم فرمانهای پادشاهان مبالغت زیادت واجب شمرد، و هوا و طاعت و اخلاص و مناصحت ایشان را از ارکان دین پندارد، و ظاهر و باطن در خدمت ایشان برابر دارد؛ و بی تردد بباید دانست که اگر کسی امام اعظم را خلافی اندیشد و اندک و بسیار خیانتی روا دارد که خلل آن به اطراف ولایت و نواحی مملکت او بازگردد در دنیا مذموم باشد و بآخرت ماخوذ، چه مضرت آن هم به احکام شریعت پیوندد و هم خواص و عوام امت در رنج و مشقت افتند. انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۴
جوهر که ز ایزدش همی نامد یاد وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۲۹۵
همخواب رقیبانی و من تاب ندارم قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۴۳۵
ای عندلیب وصل، همآواز کیستی
فقرۀ ۸۳
خرد بوده (پست و بیاصل) واپیشوار (؟) مردم را نگاه مدار (تفقد و احسان مکن) چه ترا سپاس نخواهد داشت. محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۷
من بیتو ندارم از چمن حظ سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۳
رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد فریدون مشیری : آواز آن پرنده غمگین
ناخدا
تخته پاره های کشتی شکسته ای امام خمینی : قطعات و اشعار پراکنده
تک بیت
شاعر اگر سعدی شیرازی است جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۵۱
افسوس که شد جوانی و چیز نماند ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۸۲
زن کسان مفریب، چه به روان گناه گران بود. امامی هروی : قصاید
شمارهٔ ۳۳ - در مدح علاء الدوله رکن الدین ابوالفتح قتلغ شاه
منت ایزد را که بعد از طول و عرض و سال و ماه فصیحی هروی : غزلیات
شمارهٔ ۵۰
در میزنم چه شد که گشایش پدید نیست صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۸۳
اگر از خال لب مهر دهان من نخواهی شد فرخی سیستانی : قصاید
شمارهٔ ۳۴ - درمدح یمین الدوله محمود بن ناصرالدین و ذکر غزوات و فتوحات او در گنگ
بهار تازه دمید ای بروی رشک بهار ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۸۱
دادار باش که گروزمانی (ملکوتی) شوی. صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۳۳۱
از بهار نوجوانی آنچه برجا مانده است نهج البلاغه : حکمت ها
کلیدهای سعادت دنیا و آخرت
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> لاَ شَرَفَ أَعْلَى مِنَ اَلْإِسْلاَمِ وَ لاَ عِزَّ أَعَزُّ مِنَ اَلتَّقْوَى وَ لاَ مَعْقِلَ أَحْسَنُ مِنَ اَلْوَرَعِ وَ لاَ شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ اَلتَّوْبَةِ مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۰۴
اشکم دهل شدهست ازین جام دم به دم قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۶۳۴
زمانی یار شو، گر یار باشی نصرالله منشی : مقدمهٔ نصرالله منشی
بخش ۳ - دین بی ملک ضایع است و ملک بی دین باطل
و آن کس که در سایه رایت علما آرام گیرد تا بآفتاب کشف نزدیک افتد بمجرد معرفت آن شکوه و مهابت در ضمیر او پیدا آید که اوهام نهایت آن را در نتواند یافت و خواطر به کنه آن نتواند رسید. قوله تعالی: انما یخشی الله من عباده العلماء. بحکم این مقدمات روشن میگردد که دین بی ملک ضایع است و ملک بی دین باطل، و خدای میگوید، تقدست اسماوه و عمت نعماوه: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس. نظم این آیت پیش از استنباط و رویت چون متباعدی مینماید، که کتاب و ترازو و آهن به یکدیگر تناسب بیشتری ندارند، اما پس از تامل غبار شبهت و حجاب ریبت برخیزد و معلوم گجردد که این الفاظ به یکدیگر هرچه متناسب تر است و هر کلمتی رااعجازی هر چه ظاهر تر، چه بیان شرایع بکتاب تواند بود و، تقدیم ابواب عدل و انصاف بترازو و حساب و، تنفیذ این معانی بشمشیر. و چون مقرر گشت که مصالح دین بی شکوه پادشاهان اسلام نامرعی است، و نشاندن آتش فتنه بی مهابت شمشیر آبدار متعذر، فرضیت طاعت ملوک را، که فواید دین و دنیا بدان باز بسته است، هم شناخته شود، و روشن گردد که هر که دین او پاکتر و عقیدت او صافی تر در بزرگ داشت جانب ملوک و تعظیم فرمانهای پادشاهان مبالغت زیادت واجب شمرد، و هوا و طاعت و اخلاص و مناصحت ایشان را از ارکان دین پندارد، و ظاهر و باطن در خدمت ایشان برابر دارد؛ و بی تردد بباید دانست که اگر کسی امام اعظم را خلافی اندیشد و اندک و بسیار خیانتی روا دارد که خلل آن به اطراف ولایت و نواحی مملکت او بازگردد در دنیا مذموم باشد و بآخرت ماخوذ، چه مضرت آن هم به احکام شریعت پیوندد و هم خواص و عوام امت در رنج و مشقت افتند. انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۴
جوهر که ز ایزدش همی نامد یاد وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۲۹۵
همخواب رقیبانی و من تاب ندارم قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۴۳۵
ای عندلیب وصل، همآواز کیستی