سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۱
ما عاشق همت بلندیم
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۹۳
دنیا به اساس و نعمت و برگ خوش است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۰۲۲
چه شد که دامن یار از کفم رها گردید
نهج البلاغه : نامه ها
به لشکریان در مورد رعايت اصول انسانى در جنگ
<strong> و من وصية له عليه‌السلام لعسكره قبل لقاء العدو بصفين </strong> لاَ تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اَللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ وَ تَرْكُكُمْ إِيَّاهُمْ حَتَّى يَبْدَأُوكُمْ حُجَّةٌ أُخْرَى لَكُمْ عَلَيْهِمْ
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۶۹
باشد ایمن ز زوال آن که کمالش نبود
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۳۸۲
عشق اول به دل سوخته آدم زد
عبدالقادر گیلانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰ - چون برقع بر اندازد
تعالی الله چه حسنست این که چون برقع براندازد
ملک‌الشعرای بهار : مذمت مگس (ذوبحرین)
خانه را پاک دار تا مگس نیاید
دعوت او مسکن پر چرک تست
فریدون مشیری : تشنه طوفان
خنده ی خورشید
هر نفس می رسد از سینه ام این ناله به گوش
جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۲۹
کجا گوهر وصلش آرم به دست
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۳۳
کی زلیخا را منور بوی پیراهن کند؟
رشیدالدین میبدی : ۲۱- سورة الانبیاء- مکیة
۱ - النوبة الثانیة
سورة الانبیاء مکّیست چهار هزار و هشتصد و نود حرفست و هزار و صد و شصت و هشت کلمتست، و صد و دوازده آیتست و درین سورة سه آیت منسوخست متصل یکدیگر: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ» تا آنجا که گفت: «وَ هُمْ فِیها لا یَسْمَعُونَ» و ناسخ آن سه آیتست متصل یکدیگر: «إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى‏» تا آنجا که گفت: «الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۵۷
عیش دل شکسته به آزار بسته است
سیدای نسفی : مسمطات
شمارهٔ ۱۱
صبا را بر سر کویت توانایی چه می باشد
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۵۶
یوسف ما ز تهیدستی خلق آگاه است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۶۹
درد دلم ز پرسش ارباب عادت است
هلالی جغتایی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۴
خیز، تا امروز با هم ساغر صهبا کشیم
رشیدالدین میبدی : ۹- سورة التوبة- مدنیة
۹ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقاتِ.. اصحاب شریعت دیگراند و اصحاب حقیقت دیگر، خادمان راه شرع جدااند، خلوتیان قرب و مشاهدت جدا، اهل شریعت از هر دویست درم پنج درم بدادند و رضاء حق در آن بجستند تا بناز و نعیم خلد رسیدند. فرمان برداران‏اند و حق شرع گزاران‏اند و پسندیدگان‏اند لکن نه چون اهل خلوت و مشاهدت و نه چون خداوندان یافت و صحبت که خلیل وار، دست توکّل از آستین رضا بیرون کردند و بر روى اسباب و علائق باز زدند هر چه داشتند از این حطام دنیا بذل کردند و در سبیل خدا جان و دل در معرض بلا و محنت نهادند و در اظهار دین اسلام و اعلاء کلمه حق با دشمن بکوشیدند و نیز خود را در راه حق مقصر دیدند لا جرم هر ساعت از جناب جبروت و درگاه عزت الهیت بنعت رأفت و رحمت ایشان را نو تشریفى و تخصیصى مى‏آید، آن منافقان دون همت مختصر دیده یک صاع خرماى بو عقیل مختصر داشتند و محقر و بدان طنز کردند چه زیان دارد وى را این طعن منافقان، و رب العالمین او را مى‏نوازد و میگوید: وَ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ، و مصطفى تسلى دل وى را آن صدقه از وى پذیرفته و اکرامى کرده و بر سر همه صدقه‏ها ریخته و این خبر بیرون داده که: افضل الصدقة جهد المقلّ.
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۹۶
بسکه امشب بی‌توام سامان اعضا آتش است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۶۰
مد عمر من چو نی در ناله و زاری گذشت