صائب تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۳۵ - در توصیف اشرف
کیمیای خوشدلی خاک دیار اشرف است
عطار نیشابوری : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
شمارهٔ ۵۳
شمع آمد و گفت: دادِ من باید خواست
وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۲
کشیده عشق در زنجیر، جان ناشکیبا را
عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر شیخ علی رودباری رحمةالله علیه
آن رنج کشیده مجاهده آن گنج گزیده مشاهده آن بحر حلم و دوستداری شیخ علی رودباری رحمةالله علیه رحمة واسعة از کاملان اهل طریقت بود و از اهل فتوت و ظریفترین پیران و عالمترین ایشان به علم حقیقت و در معامله و ریاضت و کرامت و فراست بزرگوار بود و اهل بغداد جملهٔ حضرت او را خاضع بودند و جنید قایل به فضل او بود و به همه نوعی به صواب بود و درحقایق زبانی بلیغ داشت و در مصر مقیم بودی و صحبت جنید و نوری و ابن جلا یافته و او را کلماتی بلیغ و اشاراتی عالی است.
سعدی : باب ششم در قناعت
حکایت در مذلت بسیار خوردن
چه آوردم از بصره دانی عجب
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۱
پرهیز ز درد، کار بی‌دردان است
صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۶۹
افزود شوق بوسه مرا از لبان تو
عطار نیشابوری : باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد
شمارهٔ ۲۷
پنهان گهریست در پسِ پردهٔ راز
ملک‌الشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۹۴ - در هجو «‌بهاء‌» نامی گفته شده
بشنید بها شعر دل‌افزای بهار
عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ابراهیم خواص رحمةالله علیه
ذکر متأخران از مشایخ کبار رحمته الله علیهم اجمعین
مفاتیح الجنان : اعمال مخصوصه شب و روز ماه رمضان
دعاهاى وداع ماه مبارک رمضان
ماه رمضان را با دعاهایی که مضمونش وداع با ماه مبارک است، وداع کند؛ [مثل] دعاهایی که شیخ کلینی و شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی و سید ابن طاووس (رضوان الله علیهم) نقل کرده اند و شاید بهترین آن ها دعای چهل وپنجم صحیفه کامله باشد.
حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴
شنیده ایم که خون کرده ای هدر مارا
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۴
سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد
مولوی : فیه ما فیه
فصل دهم - اینچ میگویند که اَلْقُلُوْبُ تَتَشَاهَدُ کفتیست
اینچ میگویند که اَلْقُلُوْبُ تَتَشَاهَدُ کفتیست و حکایتی میگویند بریشان کشف نشده است و اگر نه سخن چه حاجت بودي چون قلب گواهي مي دهد گواهي زبان چه حاجت گردد، امير نایب گفت که آری دل گواهی می دهد اماّ دل را حظی هست جدا و گوش را حظیّ هست جدا چشم را حظیّست جدا و زبان را جدا بهر یکی احتیاج هست تا فایده افزونتر باشد، فرمود که اگر دل را استغراق باشد همه محو او گردند محتاج زبان نباشد آخر لیلی را که رحمانی نبود و جسمانی و نفس بود و از آب و گل بود عشق او را آن استغراق بود که مجنون را چنان فرو گرفته بود و غرق گردانیده که محتاج دیدن لیلی بچشم نبود و سخن او را بآواز شنیدن محتاج نبود که لیلی را از خود او جدا نمیدید که:
قاآنی شیرازی : قطعات
شمارهٔ ۵
باش تا از ابلهی دستی بدارد پیش شمع
عطار نیشابوری : باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه
شمارهٔ ۱
پروانه به شمع گفت: ای در سر سوز
صامت بروجردی : کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه)
شمارهٔ ۲۴ - و برای او
گفت شه تشنه لبان زیر تیغ
ملک‌الشعرای بهار : اشعار محلی
شمارهٔ ۹ - غزل
روی تو دیدم ز عمر دست کشیدم
مولوی : دفتر سوم
بخش ۱۹ - افتادن شغال در خم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاوسی کردن میان شغالان
آن شغالی رفت اندر خم رنگ
نهج البلاغه : خطبه ها
تلاش در هدايت خوارج نهروان
<strong> و من خطبة له عليه‌السلام في تخويف أهل النهروان </strong>