عبارات مورد جستجو در ۳۷۸۶۴ گوهر پیدا شد:
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۳۲
از رخت برآسمان مه شد خجل
در چمن هم بوستان افروز خویش
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۳۶
دی می‌گذشت و سوی او دلها روان ازهر طرف
صد عاشق گم کرده دل سویش دوان از هر طرف
گلگون نازش زیر زین غمزه بلایی در کمین
می‌مرد از ان پیکان کین پیر و جوان از هر طرف
زنجیر دلها موی او دلال سرها خوی او
در چار سوی روی او بازار جان از هر طرف
در کنج غم افتاده من بریاد سرو خویشتن
زانم چه کاید درچمن سرو روان از هر طرف
زین پس که از خوی بدت آهنگ بیرون باشدت
سرم که چون خسرو بسی گیرد عنان از هر طرف
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۳۹
چو از زلفش بدین روز اوفتادم
تو هم ای شب مکن برمن تطاول
نباشد چون جمالت مجلس افروز
اگر خورشید بنشیند به محفل
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۴۲
نگارا صحبت از اغیار بگسل
گل خندان من ازخار بگسل
ندانم تا که گفت آن بی‌وفا را
که مهر از دوستان یک بار بگسل
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۴۳
حیف بود که ماه و گل خوانمت از سر هوس
ای تو به از هزار مه چند بود بقای گل
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۴۶
گفتی دو چشم و دو لبم زینها کدام آید خوشت
خوردند اگر چه خون من هر چار می آید خوشم
خواهم شبی کز بوی او بی‌خود شوم پهلوی او
گه رونهم برروی او گه دوش بر دوش آیدم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۴۷
عذر تقصیر بخواهیم که از خدمت رفت
گر خدا خواسته باشد که به خدمت برسیم
میخلی روز و شب اندر دل آزردهٔ من
به چه مشغول شوم کز تو فراموش کنم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۵۲
مرا اگر چه که بردست غم فروخته‌ای
هنوز داغ غلامیت بر جبین دارم
چنان اسیر بتم که زقبله نیست خبر
زمن حکایت بطحی مپرس کز چینم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۵۵
دی باد صبح بوی تو آورد سوی من
امروز دل به سوی تو برباد داده‌ام
گفتی دل شکسته بنه بر دو زلف من
من خود شکسته وار بر این دل نهاده‌ام
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۵۶
دی باد صبح بوی تو آور رسوی من
امروز دل به سوی تو بر باد داده‌ام
گفتی دل شکسته بنه بر دو زلف من
من خورد شکسته وار بر این دل نهاده‌ام
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۵۷
چو نام تو در نامه‌ای دیده‌ام
بنامت که بردیده ما لیده‌ام
به یاد زمین بوس درگاه تو
سراپای آن نامه بوسیده‌ام
جز این یک هنر نیست مکتوب را
وگر نیست باری من این دیده‌ام
که آن‌ها که درروی او خوانده‌ام
جوابی ازو باز نشنیده‌ام
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۰
ترا جان گفتم ای دلبر تو دانی
که من این از زبان گفتم ؟ نگفتم!
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۲
دوش می‌رفت وآه می‌کردم
در پی او نگاه می‌کردم
هر دم از خون دیده در پی او
قاصدی رو به راه می‌کردم
شب همه شب ز دود سینهٔ خویش
سرمه در چشم ماه می‌کردم
ناوک غمزه در دلم می‌زد
من دل خسته آه می‌کردم
گریه میکردم و به حالت خویش
خنده هم گاهگاه می‌کردم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۳
روا مدار که از دیدنت شوم محروم
چنین که من به جمال تو آرزومندم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۴
بتم ناگه آمد به پیش و ز دستم
فرو ریخت همه گل که برچیده بودم
بدیدم رخش را و دیوانه گشتم
من این روز را پیش ازین دیده بودم
بخندید بر حال من خلق عالم
که داند که من بر که خندیده بودم ؟
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۶
چو غنچه تا، دل بستم ای بهار جوانی
به هیچ جا ننشستم که جامه‌ای ندریدم
اگر به تیغ سیاست مرا جداکنی از خود
ز تو برید نیارم ولی زخویش بریدم
به عین بی‌هوشیم رخ نمود و گفت که چونی
چه تشنگی برد آبی که من به خواب بدیدم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۷
چو غنچه تا بتو دل بستم ای بهار جوانی
بهیچ جا ننشستم که جامه‌ای ندریدم
اگر به تیغ سیاست مرا جدا کنی از خود
زتو برید نیارم ولی زخویش بریدم
بعین بیهوشیم رخ نمود و گفت که چونی
چه تشنگی برد آبی که من بخواب بدیدم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۸
شهید خنجر عشقم به خون دیده آلوده
به خاکم همچنان پر خون دارید و مشوییدم
گلی کز خاک من روید به گوش اهل دل گوید
که من بوی فلان دارم مبوییدم مبوییدم
همه جا از شهیدان نور خیزد و ز دلم آتش
نشان است این میان کشتگان گر بجوییدم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۹
برو جایی که من میدانم ای باد
که من آنجا دلی در بند دارم
مرا از صحبت جان شرم بادا
که با جز تو چرا پیوند دارم؟
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۷۱
هوس دارم پس از مردن قد سرو روان یعنی
ازان قامت به خاک خویش رفتار آرزو دارم