عبارات مورد جستجو در ۸۴۵۶ گوهر پیدا شد:
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۹۲
نزدیک بود ز لب هوا بردارد
آهی که سپهر را ز جا بردارد
عمریست که استوار دارم پا را
جایی که سپند گرم پا بردارد
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۱
در ماتم تو شیون دلهاست بلند
با یاد تو، آهِ سینه فرساست، بلند
خونابهٔ اشکی که نمش تا سمک است
از فرق سماک، نیزه بالاست بلند
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۲
در ماتم تو، ملک و ملک شیون کرد
گردون کفن کبود در گردن کرد
دست غم تو ز ما مصیبت زدگان
هر جیب که داشت، چاک تا دامن کرد
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۶
تا چند ز اشک بر رخم رنگ آید
مینای حیات به که بر سنگ آید
با خلق زمانه، زندگانی امروز
در زیر یک آسمان مرا ننگ آید
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۲
بر لب قدحی بعد هلاکم بگذار
سر در قدم طارم تاکم بگذار
لب تشنه مبادا گذرد مخموری
از باده خمی بر سر خاکم بگذار
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۳
در هجر حزین، از غم جانکاه بمیر
چون شمع سحرگاه، به یک آه بمیر
آن قدر نداری که درآیی به نجف
جان تو درآید، تو درین راه بمیر
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۸
بس بوالعجب است زیر این چرخ اثیر
عبرتکده ای ست در نظر، عالم پیر
جان گشته به قید تن گرفتار، حزین
سیمرغ به دام عنکبوت است اسیر
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۳
از خصمی روزگار بی مهر و تمیز
تا چند زنیم سینه بر خنجرِ تیز؟
نی ناخن تدبیر و نه بازوی ستیز
نه جای شکیبایی و نه پای گریز
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۱
این خرقهٔ پر زرق و ردای سالوس
ای دل به کجا برم؟ کزو به ناقوس
ازکشتهٔ خود به کف درین دشت سراب
جز آبلهٔ دانه ندارم، افسوس
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۷
اندوه چو بیش شد گرفتم کم دل
دل ماتم من گرفت و من ماتم دل
امروز کجاست ور بود همدم دل؟
گفتن نتوان به غمگساران غم دل
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۲
رخ، تازه به اشک ارغوانی دارم
از دولت عشق، کامرانی دارم
خون دل و اشک دیده و آه جگر
اینها همه از تو یار جانی دارم
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۰
تدبیر به کار من چه خواهد کردن؟
ساغر به خمار من چه خواهد کردن؟
گر عشق هزار شمع داغ افروزد
با این شب تار من چه خواهد کردن؟
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۱
وبرانی عشق، باشد آباد شدن
از قید هزار منت آزاد شدن
ناخن به خراش سینه داریم حزین
نبود هنری، امّت فرهاد شدن
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۵
گر قدر به روستا نمی دارندم
در مصر معظّمان خریدارندم
تنها شده ام کنون درین غربتگاه
یاران به دیار خویش بسیارندم
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۱
ای دیدهٔ زار من چه خواهی کردن؟
جز اشک نثار من چه خواهی کردن؟
با گریه نمانده است لخت جگری
در جیب و کنار من چه خواهی کردن؟
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۳
یاران عزیز و نور بینایی من
رفتند چو هوش از سر سودایی من
رفتند و گذاشتند با بی کسیم
اندیشه نکردند ز تنهایی من
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۰
ای دُرّ یتیم، دیده دریا از تو
آه از تو و ناله سینه فرسا از تو
خندان گذری ز چشم خونبار و خوشیم
دل از تو و دیده ازتو و ما از تو
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۰
رفتند ز بزم، میگساران ساقی
من مانده ام از گران خماران ساقی
چون لاله در انتظارِ ابرِ کف توست
داغ جگر سینه فگاران ساقی
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱
بر رخ چه درگشاید، بیگانهٔ وفا را
چشمی که می نبیند دیدار آشنا را؟
نخل فسرده ی ما، نه سایه نه ثمر داشت
ما شاخ خشک بیدیم، معذور دار ما را
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۲
آوارهٔ عالم، نگهی، ساخته ما را
آن گوشه نشین، دربه در انداخته ما را
چون مهرهٔ ششدر شده، در هجر تو ماتیم
دریاب که نیرنگ غمت باخته ما را