واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۱
التفاتی نیست با ما نرگس دلدار را اثیر اخسیکتی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۴
می بین که تا چه غایت از تو به درد و تابم ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۳
دل گر ره عشق او نپوید چه کند مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷۶
بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۳
سیر گل امسال از تنهائیم دلخواه نیست مولوی : دفتر ششم
بخش ۹۲ - قصهٔ عبدالغوث و ربودن پریان او را و سالها میان پریان ساکن شدن او و بعد از سالها آمدن او به شهر و فرزندان خویش را باز ناشکیفتن او از آن پریان بحکم جنسیت و همدلی او با ایشان
بود عبدالغوث همجنس پری ابوعلی عثمانی : باب ۴ تا ۵۲
باب سیزدهم - در حُزْن
قالَ اللّهُ تَعالی اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی اَذهَبَ عَنّا الْحَزَنَ. ابوسعید خُدری گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که از پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم شنیدم که هیچ چیز نبود کی ببندۀ مؤمن رسد از دردی یا اندوهی یا مصیبتی یا رنجی الّا که بدان ایشانرا کفارتی باشد از گناه. و اندوه دل را پاک کند از پراکندگی و غفلت و حزن از اوصاف اهل سلوک باشد. مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۲۹ - در تفسیر این خبر کی مصطفی صلواتالله علیه فرمود من کنت مولاه فعلی مولاه تا منافقان طعنه زدند کی بس نبودش کی ما مطیعی و چاکری نمودیم او را چاکری کودکی خلم آلودمان هم میفرماید الی آخره
زین سبب پیغامبر با اجتهاد اثیر اخسیکتی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۷
آنم که زین بر اسب تمنا نهاده ام اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸
یاری که به صورت و به سیرت ملکیست اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۳
تا نشد چون نافه خون، دل بوی دلجویی نیافت صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵
روزی به وطنپرست دل داده ز دست ابن یمین فَرومَدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۷
صبحدم باد صبا آمد و آورد خبر مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۰
شدی تو گلبن ناز از کنار سوختگان مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹
نیست کس بعهد ما یار یار خویش را امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰ - مخترع
نسیم صبح نمود از تغار صهبا موج مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۸۱
گوشت کجا بنالهام ایدل فریب هست الهامی کرمانشاهی : خیابان اول
بخش ۳ - در ستایش حضرت رسالت پناهی صلی الله علیه واله گوید
بهین نقش کلک جهان آفرین نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۷
تو درنیافته ای لذت وفا هرگز ملا احمد نراقی : مثنوی طاقدیس
بخش ۱۰۵ - حکایت یکی از آشنایان این زمان و محبان صوری
آشنایی بود ما را در جهان
شمارهٔ ۱۱
التفاتی نیست با ما نرگس دلدار را اثیر اخسیکتی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۴
می بین که تا چه غایت از تو به درد و تابم ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۳
دل گر ره عشق او نپوید چه کند مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷۶
بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۳
سیر گل امسال از تنهائیم دلخواه نیست مولوی : دفتر ششم
بخش ۹۲ - قصهٔ عبدالغوث و ربودن پریان او را و سالها میان پریان ساکن شدن او و بعد از سالها آمدن او به شهر و فرزندان خویش را باز ناشکیفتن او از آن پریان بحکم جنسیت و همدلی او با ایشان
بود عبدالغوث همجنس پری ابوعلی عثمانی : باب ۴ تا ۵۲
باب سیزدهم - در حُزْن
قالَ اللّهُ تَعالی اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی اَذهَبَ عَنّا الْحَزَنَ. ابوسعید خُدری گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که از پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم شنیدم که هیچ چیز نبود کی ببندۀ مؤمن رسد از دردی یا اندوهی یا مصیبتی یا رنجی الّا که بدان ایشانرا کفارتی باشد از گناه. و اندوه دل را پاک کند از پراکندگی و غفلت و حزن از اوصاف اهل سلوک باشد. مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۲۹ - در تفسیر این خبر کی مصطفی صلواتالله علیه فرمود من کنت مولاه فعلی مولاه تا منافقان طعنه زدند کی بس نبودش کی ما مطیعی و چاکری نمودیم او را چاکری کودکی خلم آلودمان هم میفرماید الی آخره
زین سبب پیغامبر با اجتهاد اثیر اخسیکتی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۷
آنم که زین بر اسب تمنا نهاده ام اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸
یاری که به صورت و به سیرت ملکیست اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۳
تا نشد چون نافه خون، دل بوی دلجویی نیافت صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵
روزی به وطنپرست دل داده ز دست ابن یمین فَرومَدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۷
صبحدم باد صبا آمد و آورد خبر مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۰
شدی تو گلبن ناز از کنار سوختگان مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹
نیست کس بعهد ما یار یار خویش را امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰ - مخترع
نسیم صبح نمود از تغار صهبا موج مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۸۱
گوشت کجا بنالهام ایدل فریب هست الهامی کرمانشاهی : خیابان اول
بخش ۳ - در ستایش حضرت رسالت پناهی صلی الله علیه واله گوید
بهین نقش کلک جهان آفرین نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۷
تو درنیافته ای لذت وفا هرگز ملا احمد نراقی : مثنوی طاقدیس
بخش ۱۰۵ - حکایت یکی از آشنایان این زمان و محبان صوری
آشنایی بود ما را در جهان