ملکالشعرای بهار : قصاید 
قصیدهٔ ۱۵
نخلی که قد افراشت، به پستی نگراید رشیدالدین میبدی : ۵۲- سورة الطور
النوبة الثالثة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بسم اللَّه آیین زبان است و چراغ جان و ثناء جاودان. بسم اللَّه کلید گوشها است و آئینه چشمها و یادگار دلها. بسم اللَّه مجلسها معطّر کند، جانها منوّر کند، زبانها معنبر کند، گناهها مکفّر کند. ملکالشعرای بهار : غزلیات
شمارهٔ ۵۳
نسیم صبحدم ازکوهپایه باز آمد مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۸
شاها شاها جهان پناها شاها امام خمینی : غزلیات
مستی عشق
در میخانه به روی همه باز است هنوز جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۴۲
به بالین غریبانت گذر نیست مجد همگر : قصاید
شمارهٔ ۵۶
کجاست در همه ملک جهان سلیمانی صوفی محمد هروی : ده نامه
بخش ۲۷ - خبر آوردن خادمه از بر معشوق
از بر آن سرو قد دلنواز رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۵ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ. الآیة... مفسّران گفتند: سبب نزول این آیت آن بود که مصطفى (ص) آن روز که بغزاء احد بیرون شد چون بمقام رسید بشعبى از شعبهاى احد فرو آمد، و پنجاه مرد تیرانداز از لشکر خود برگزید، و عبد اللَّه بن جبیر انصارى برادر خوات جبیر بر سر ایشان امیر کرد، و ایشان را بپایان کوه بر گذرگاه دشمن بداشت، و گفت: اگر بینید که ما را نصرت است یا هزیمت، هر چون که باشد، شما از اینجا مروید و برمگردید مبادا که برگردید و آن گه دشمن از پس در آید و ما را دریابد. پس لشکر قریش در رسید. خالد بن ولید بر میمنه ایشان، و عکرمة بن ابى جهل بر میسره ایشان و زنان قریش نیز با ایشان بیرون آمده، دف میزدند و شعر میگفتند، چنان که عادت ایشان بود. مصطفى (ص) و یاران حمله بردند، و کافران را هزیمت کردند، و قومى را بکشتند. از ایشان یکى ابى بن خلف جمحى بود، وقتى رسول خدا (ص) را گفته بود مرا مادیانى است وى را علف میدهم و نیکو میدارم تا بر پشت آن ترا کشم. رسول خدا جواب داد که من ترا کشم انشاء اللَّه. پس روز احد، ابى بن خلف نزدیک رسول (ص) درآمد و قصد وى میکرد، رسول خدا (ص) بگذاشت تا نزدیک درآمد، حربهاى ستد از حارث بن الصمة و بر گردن وى زد از اسب بیفتاد. چنان که گاو بانگ میکرد و میگفت: «قتلنى محمد.» ایرج میرزا : قطعه ها
قطعه
قبض آقای کمال السلطنه است طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۷۹
تیری که از کمان نگاه تو جسته است صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۷۳
از کجی ناخنه دیده انور گردی رضیالدین آرتیمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲
نرگست آن کند به شهلائی فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۱
ز رنگ اشک دانستم که بی لعلش جگر خون شد فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۱
نی همین سرگرم سودای بتان تنها منم فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۳
تا باد پرده از رخ آن سیمبر فکند آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۲
بزنی اگر بتیرم نظر از تو برنگیرم نظامی گنجوی : هفت پیکر
بخش ۱۴ - آگاهی بهرام از وفات پدر
چون ز بهرام گور با پدرش سعدی : غزلیات
غزل ۱۲
آن به که چون منی نرسد در وصال دوست صامت بروجردی : کتاب المراثی و المصائب
شمارهٔ ۴ - در بیوفایی دنیار گریز به مصیبت
د تو این تن خاکی برهگذار گذار
        قصیدهٔ ۱۵
نخلی که قد افراشت، به پستی نگراید رشیدالدین میبدی : ۵۲- سورة الطور
النوبة الثالثة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بسم اللَّه آیین زبان است و چراغ جان و ثناء جاودان. بسم اللَّه کلید گوشها است و آئینه چشمها و یادگار دلها. بسم اللَّه مجلسها معطّر کند، جانها منوّر کند، زبانها معنبر کند، گناهها مکفّر کند. ملکالشعرای بهار : غزلیات
شمارهٔ ۵۳
نسیم صبحدم ازکوهپایه باز آمد مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۸
شاها شاها جهان پناها شاها امام خمینی : غزلیات
مستی عشق
در میخانه به روی همه باز است هنوز جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۴۲
به بالین غریبانت گذر نیست مجد همگر : قصاید
شمارهٔ ۵۶
کجاست در همه ملک جهان سلیمانی صوفی محمد هروی : ده نامه
بخش ۲۷ - خبر آوردن خادمه از بر معشوق
از بر آن سرو قد دلنواز رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۵ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ. الآیة... مفسّران گفتند: سبب نزول این آیت آن بود که مصطفى (ص) آن روز که بغزاء احد بیرون شد چون بمقام رسید بشعبى از شعبهاى احد فرو آمد، و پنجاه مرد تیرانداز از لشکر خود برگزید، و عبد اللَّه بن جبیر انصارى برادر خوات جبیر بر سر ایشان امیر کرد، و ایشان را بپایان کوه بر گذرگاه دشمن بداشت، و گفت: اگر بینید که ما را نصرت است یا هزیمت، هر چون که باشد، شما از اینجا مروید و برمگردید مبادا که برگردید و آن گه دشمن از پس در آید و ما را دریابد. پس لشکر قریش در رسید. خالد بن ولید بر میمنه ایشان، و عکرمة بن ابى جهل بر میسره ایشان و زنان قریش نیز با ایشان بیرون آمده، دف میزدند و شعر میگفتند، چنان که عادت ایشان بود. مصطفى (ص) و یاران حمله بردند، و کافران را هزیمت کردند، و قومى را بکشتند. از ایشان یکى ابى بن خلف جمحى بود، وقتى رسول خدا (ص) را گفته بود مرا مادیانى است وى را علف میدهم و نیکو میدارم تا بر پشت آن ترا کشم. رسول خدا جواب داد که من ترا کشم انشاء اللَّه. پس روز احد، ابى بن خلف نزدیک رسول (ص) درآمد و قصد وى میکرد، رسول خدا (ص) بگذاشت تا نزدیک درآمد، حربهاى ستد از حارث بن الصمة و بر گردن وى زد از اسب بیفتاد. چنان که گاو بانگ میکرد و میگفت: «قتلنى محمد.» ایرج میرزا : قطعه ها
قطعه
قبض آقای کمال السلطنه است طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۷۹
تیری که از کمان نگاه تو جسته است صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۷۳
از کجی ناخنه دیده انور گردی رضیالدین آرتیمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲
نرگست آن کند به شهلائی فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۱
ز رنگ اشک دانستم که بی لعلش جگر خون شد فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۱
نی همین سرگرم سودای بتان تنها منم فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۳
تا باد پرده از رخ آن سیمبر فکند آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۲
بزنی اگر بتیرم نظر از تو برنگیرم نظامی گنجوی : هفت پیکر
بخش ۱۴ - آگاهی بهرام از وفات پدر
چون ز بهرام گور با پدرش سعدی : غزلیات
غزل ۱۲
آن به که چون منی نرسد در وصال دوست صامت بروجردی : کتاب المراثی و المصائب
شمارهٔ ۴ - در بیوفایی دنیار گریز به مصیبت
د تو این تن خاکی برهگذار گذار
