سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۱۴۶ - در مدح تاج الدین محمود
آب گل برد آنکه دارد آتش عنبر دخان
سلیم تهرانی : قصاید
شمارهٔ ۱۹ - ایضا در مدح خان مذکور
رسید موسم نوروز و شد جهان خرم
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۹۷۹
کنون که جامه چو من میدری که سر مستم
ملک‌الشعرای بهار : مسمطات
در مدح امیرمؤمنان (‌ع‌)
ای نگار روحانی‌، خیز و پرده بالا زن
فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۴۵
هم حریف زندانم هم رفیق چاهم من
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۱۵۰ - در مدح نصیرالدین احمد
ماه معظم آمد با فر و آفرین
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۱۵۸ - در مدح حسام الدین
سران ملک سمرقند را چو تن را جان
عطار نیشابوری : دفتر اول
در توحید صرف و بقای کل فرماید
خدا شد بیجهت درحق مبرّا
کمال‌الدین اسماعیل : قصاید
شمارهٔ ۱۰۶ - و قال ایضآ یمدحه
ای هنر پروری که ذات ترا
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۹۶ - در مدح فخرالدین علی بن احمد
مفکن بغمزه بر دل مجروح من نمک
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۱۱۵ - در مدح علی بن احمد
میر خوبان کشید نامعلوم
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۳۱۶
در مشربی که مسلک و منزل برابر است
ترکی شیرازی : فصل سوم - سوگواری‌ها
شمارهٔ ۴۶ - چرا چو شمع نسوزم؟
چرا ز غصه شب و روز، زار زار نگریم؟
قائم مقام فراهانی : نامه‌های فارسی
شمارهٔ ۴۴ - خطاب به پسر امان الله خان والی سنندج محمدحسن خان
عالیجاه نتیجه الولاه العظام، چاکرزاده ارادت فرجام، محمدحسن خان نایب الایاله کردستان بداند که: چون عالیجاه فدوی بلااشتباه عمده الولاه الفخام امیرالامراء العظام امان الله خان والی از بدایت کار چاکری و خدمتگزاری الی الان در هر حال هیچ دقیقه از دقایق خدمتگزاری و جانثاری غفلت و اهمال نکرده و گاه و بی گاه در طاعت آستان خلافت آنچه در قوة بندگی و ارادت داشت، بفعل اورده است لهذا بر ذمت همت والا نیز واجب است که در هر باب از لوازم مرحمت درباره عالیجاه معزی الیه غافل نبوده جزئی و کلی امورات و اوضاع او را همواره بنظر التفات و اهتمام ملحوظ داریم و هرگاه لازم افتد اصلاح مشفقانه و توجه بی کرانه مبذول سازیم و این مطلب مشهود و معلوم است که امر اولاد و اجفاد او از سایر امور اهم و اقدم و اهتمام در اصلاح آن انسب والزم است و امروز زبده اولاد و عمده اخلاف عالیجاه معزی الیه آن عالیجاه است که هم بحسب سن اکبر است، هم بپایه و منصب برتر، هر چندی از التزام آستان شاهنشاهی کسب سعادت کرده و همه وقت زیاده از دیگران مشغول انجام خدمت و مشمول اقسام تربیت بوده؛ یک دو بار در اردوی سلطانیه و اوجان هم بحضور والا مشرف شده وضع قابلیت و استعداد او در نظر مرحمت گستر مقبول و مستحسن آمده و از روز نخست پرتو التفات و عنایتی کامل بساحت حال او انداخته ایم و او را مستعد خدمت و قابل تربیت شناخته؛ شایسته نمیدانیم که خانه زادی مثل آن عالیجاه که سلفا بعد سلف زاده صلب ارادت و پرورده حجر عبودیت باشد، در عنفوان شباب مانند نهالی نورس که بی تربیت باغبان نشو و نما نماید ببار آید وعاقبت مظهر هیات اعو جاج گردد و بتغییر و تبدل ناچار احتیاج افتد. اگرچه منصب جلیل ایال کردستان از میامن الطاف بالغه سبحانی نظر بمزید خدمت و حقوق قدمت والد آن عالیجاه نسلا بعد نسل و فرعا بعد اصل در دودمان او ثابت وبرقرار خواهد بود و آن عالیجاه بحکم فرمان همایون شاهنشاهی برتبه وراثت و مصب نیابت معزز و مباهی است؛ ولیکن چون اولاد عالیجاه منحصر بفرد است باید آن عالیجاه از این نکتة آگاه باشد که در پیشگاه حضرت همایون مدار قرب و اعزاز و قرار اختصاص و امتیاز بافزودن اسباب کمال است نه افزونی سن و سال و بزور کیاست ملک و ریاست میتوان گرفت که محض وراثت. بهتری پایه برتری است نه مهتری و اکملیت موجب فضیلت خواهد بود نه اکبریت.
صائب تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۳۸ - در توصیف جشن بهار و مدح نواب ظفرخان
تذرو بال فشان گردد از غبار بسنت
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۳
روزی فلکم بخت اگر بازآرد
الهامی کرمانشاهی : خیابان سوم
بخش ۱۱۸ - در مناجات بدرگاه قاضی الحاجات گوید
خدایا به یعقوب آل رسول (ص)
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۱۳۳ - در مدح سلطان
مه مشرف و میمون و محترم رمضان
اهلی شیرازی : صنف هفتم که برات است و کم براست
برگ دوازدهم یک برات است
ای آنکه مه از تو روشنی وام کند
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۱۸۱ - در مدح وزیر
ای صاحبی که بروز را صدر و سر توئی