جهان ملک خاتون : رباعیات
شمارهٔ ۱۶
رفتم به چمن که گل به جوش آمده است صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۶۱
حاشا که کسی شراب را فاش خورد مولوی : دفتر پنجم
بخش ۱۴۶ - حکایت ضیاء دلق کی سخت دراز بود و برادرش شیخ اسلام تاج بلخ به غایت کوتاه بالا بود و این شیخ اسلام از برادرش ضیا ننگ داشتی ضیا در آمد به درس او و همه صدور بلخ حاضر به درس او ضیا خدمتی کرد و بگذشت شیخ اسلام او را نیم قیامی کرد سرسری گفت آری سخت درازی پارهای در دزد
آن ضیاء دلق خوش الهام بود قاآنی شیرازی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱
قوت من باده قوتم یارست جامی : دفتر سوم
بخش ۴ - پایه دعاگویی جناب خداوندگاری چنان بلند است که مادام که قلم بلند بالا پای بر قبه قصر قصه قیصر و کنگر ایوان داستان نوشیروان ننهاد سر او به آن نرسید لاجرم سر کرده و سر بر آن درآورده همواره این رقم می زند که سایه دولتش پاینده باد و آفتاب معدلتش تابنده
کاش نوشیروان کنون بودی عطار نیشابوری : بخش هشتم
(۲) حکایت ابلیس و زاری کردن او
براه بادیه گفت آن یگانه نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
همان صاحب سخن پیر کهن سال مولوی : دفتر اول
بخش ۴ - از خداوند ولیالتوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بیادبی
از خدا جوییم توفیق ادب اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۷
آهم گره گشاست مدد می توان گرفت رضیالدین آرتیمانی : رباعیات
رباعی شماره ۲۹
بر کف چه نهم سبحه که زنارم شد اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۱۹
چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می برد فروغ فرخزاد : تولدی دیگر
آفتاب می شود
نگاه کن که غم درون دیده ام نهج البلاغه : نامه ها
به معاویه در هشدار از دنيا پرستى
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى معاوية أيضا </strong> أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اَلدُّنْيَا مَشْغَلَةٌ عَنْ غَيْرِهَا وَ لَمْ يُصِبْ صَاحِبُهَا مِنْهَا شَيْئاً إِلاَّ فَتَحَتْ لَهُ حِرْصاً عَلَيْهَا وَ لَهَجاً بِهَا وَ لَنْ يَسْتَغْنِيَ صَاحِبُهَا بِمَا نَالَ فِيهَا عَمَّا لَمْ يَبْلُغْهُ مِنْهَا وَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِكَ فِرَاقُ مَا جَمَعَ وَ نَقْضُ مَا أَبْرَمَ نهج البلاغه : خطبه ها
بیان حقایق نبرد جمل
<strong> و من خطبة له عليهالسلام </strong> <strong> حين بلغه خبر الناكثين ببيعته </strong> آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
ارسال المثل
اگـر گـوینده در کلام خود ضرب المثلی را آگاهانه به کار گیرد و یا کلام او بعداً ضـرب المثل شود، می گوییم دارای آرایه ارسال المثل است. مثال 1: آن دم که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست مثال 2: تــو نیکی میکن و در دجـــله انــداز که ایزد در بیابانــت دهـــد بــاز (همه بیت ضرب المثل است) طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۴۷
می نماید بر لب جو عکس ماه من در آب امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۹
سیمین تن و خارا دلی، گر گفتنم یارا بود جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۹ - در نصیحت نفس مفلس از بضاعت طاعت و دلالت وی به طریق تجرید و قناعت
دلا دیده دوربین برگشای عطار نیشابوری : بخش چهاردهم
(۴) حکایت لقمۀ حلال
رفیقی گفت با من کان فلانی مولوی : ترجیعات
بیست و نهم
با شیر رو به شانگی آوردمان دیوانگی
شمارهٔ ۱۶
رفتم به چمن که گل به جوش آمده است صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۶۱
حاشا که کسی شراب را فاش خورد مولوی : دفتر پنجم
بخش ۱۴۶ - حکایت ضیاء دلق کی سخت دراز بود و برادرش شیخ اسلام تاج بلخ به غایت کوتاه بالا بود و این شیخ اسلام از برادرش ضیا ننگ داشتی ضیا در آمد به درس او و همه صدور بلخ حاضر به درس او ضیا خدمتی کرد و بگذشت شیخ اسلام او را نیم قیامی کرد سرسری گفت آری سخت درازی پارهای در دزد
آن ضیاء دلق خوش الهام بود قاآنی شیرازی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱
قوت من باده قوتم یارست جامی : دفتر سوم
بخش ۴ - پایه دعاگویی جناب خداوندگاری چنان بلند است که مادام که قلم بلند بالا پای بر قبه قصر قصه قیصر و کنگر ایوان داستان نوشیروان ننهاد سر او به آن نرسید لاجرم سر کرده و سر بر آن درآورده همواره این رقم می زند که سایه دولتش پاینده باد و آفتاب معدلتش تابنده
کاش نوشیروان کنون بودی عطار نیشابوری : بخش هشتم
(۲) حکایت ابلیس و زاری کردن او
براه بادیه گفت آن یگانه نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
همان صاحب سخن پیر کهن سال مولوی : دفتر اول
بخش ۴ - از خداوند ولیالتوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بیادبی
از خدا جوییم توفیق ادب اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۷
آهم گره گشاست مدد می توان گرفت رضیالدین آرتیمانی : رباعیات
رباعی شماره ۲۹
بر کف چه نهم سبحه که زنارم شد اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۱۹
چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می برد فروغ فرخزاد : تولدی دیگر
آفتاب می شود
نگاه کن که غم درون دیده ام نهج البلاغه : نامه ها
به معاویه در هشدار از دنيا پرستى
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى معاوية أيضا </strong> أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اَلدُّنْيَا مَشْغَلَةٌ عَنْ غَيْرِهَا وَ لَمْ يُصِبْ صَاحِبُهَا مِنْهَا شَيْئاً إِلاَّ فَتَحَتْ لَهُ حِرْصاً عَلَيْهَا وَ لَهَجاً بِهَا وَ لَنْ يَسْتَغْنِيَ صَاحِبُهَا بِمَا نَالَ فِيهَا عَمَّا لَمْ يَبْلُغْهُ مِنْهَا وَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِكَ فِرَاقُ مَا جَمَعَ وَ نَقْضُ مَا أَبْرَمَ نهج البلاغه : خطبه ها
بیان حقایق نبرد جمل
<strong> و من خطبة له عليهالسلام </strong> <strong> حين بلغه خبر الناكثين ببيعته </strong> آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
ارسال المثل
اگـر گـوینده در کلام خود ضرب المثلی را آگاهانه به کار گیرد و یا کلام او بعداً ضـرب المثل شود، می گوییم دارای آرایه ارسال المثل است. مثال 1: آن دم که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست مثال 2: تــو نیکی میکن و در دجـــله انــداز که ایزد در بیابانــت دهـــد بــاز (همه بیت ضرب المثل است) طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۴۷
می نماید بر لب جو عکس ماه من در آب امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۹
سیمین تن و خارا دلی، گر گفتنم یارا بود جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۹ - در نصیحت نفس مفلس از بضاعت طاعت و دلالت وی به طریق تجرید و قناعت
دلا دیده دوربین برگشای عطار نیشابوری : بخش چهاردهم
(۴) حکایت لقمۀ حلال
رفیقی گفت با من کان فلانی مولوی : ترجیعات
بیست و نهم
با شیر رو به شانگی آوردمان دیوانگی