سعدی : باب دوم در احسان
حکایت
یکی را خری در گل افتاده بود انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۳۰ - ایضاله
ای ز جانم عزیزتر خاکی فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۲
تا چند ای شمع عشق بی قرارم سازی سعدی : غزلیات
غزل ۲۱۳
دوش بی روی تو آتش به سرم بر میشد رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۵۱ - شوکت بخارایی
از وارستگان زمان خود بوده و در بلاد ایران سیاحت مینمود. در اصفهان شیخ محمد علی لاهیجی متخلص به حزین از عرفای متأخرین وی را ملاقات نموده. گفته است که در ایام شتا او را دیدم نمد پارهای بر دوش و سر و پای برهنه در میان برف میگذشت و به قدریک شبر برف بر سرش جمع شده بود و از شوریدگی حال و پریشانی خیال در مقام ریختن آن نمیآمد. چندانکه خواستم با وی تکلمی کنم ملتفت نگشته، از من در گذشت. به هر حال این دو بیت از اوست: اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۵
حان الرحیل مابر دلدار میرویم عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۴
هر شبم سرمست در کوی افکنی رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۱۰۶ - یحیی لاهیجانی
از فضلا و علمای زمان خود ممتاز و بین العوام و الخواص با اعزاز. مدتی در کاشان و چندی در دهلی و هندوستان توقف داشته و در شغل قضا لوای شهرت افراشته. آخر از هند به کاشان مراجعت کرد و در سنهٔ ۹۵۳ وفات یافت. غرض، از محققین و فضلا محسوب میشد و خالی از حالی نبود. این چند بیت از اشعار اوست: امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
شاها همه آشوب ز بدخواه تو خاست رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۸۲ - قوامی خوافی
اسمش میرقوام الدّین نصراللّه. در بدو حال ملازمت مینمود. مگر بر پیرزنی حکمی نوشته بود و محصل پیرزن را آزار کرده. گفت: ای قوام الدین از خدا شرم نمیکنی که بر چون من عجوزه ظلم روا میداری؟ این سخن بر دل وی اثر کرده، دوات و قلم خود را در زیر سنگ شکسته، تائب شد و رو به عبادت آوردو به خدمت مشایخ رسید. صاحب مقام عالی گردید. کتابی در طریقت تصنیف کرده مسمی به جنون المجانین است. کلمات بدیع و سخنان غریب در آن مندرج است. غرض، معاصر شاهرخ میرزا و ولادتش در سنهٔ ۷۳۴ و وفاتش در سنهٔ ۸۳۰ بوده. محمد عوفی با وی ملاقات نمود. این رباعی از اوست: اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۴
مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۷۹ - فتحی ترمدی
و هُوَ حکیم علی بن محمد ترمدی، از فحول حکما و عدول علمای زمان خویش بوده. علی قلیخان لکزی متخلص به واله در تذکرهٔ خود احوال وی را ذکر نموده. غرض، این دو رباعی از اوست: اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۲
زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶
ایزد ملکا سعادت جم به تو داد انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۲۷ - در شکر
من به الماس طبع تا بزیم امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴
نور ملک ای ملک به نام تو درست رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۴۰ - روحی سمرقندی
وهُوَ حکیم ابوبکر بن علی. از فحول شعرا و مداح ملوک غزنویه بوده و نزد رشید وطواط کسب طریقهٔ سخن نموده. مدتها سلاطین را مدحت کرده و در مجلس ایشان به سر برده. در اواخر حال به ترک قربت سلاطین گفته و سلک فرزانگی پذیرفته. از اوست: اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۸۱
در هر هوسی دل نگران کوشیدن اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۳
آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان امیرعلیشیر نوایی : مقطعات
شمارهٔ ۱۹
بلبلا مشعوف عشق گل مشو
حکایت
یکی را خری در گل افتاده بود انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۳۰ - ایضاله
ای ز جانم عزیزتر خاکی فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۲
تا چند ای شمع عشق بی قرارم سازی سعدی : غزلیات
غزل ۲۱۳
دوش بی روی تو آتش به سرم بر میشد رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۵۱ - شوکت بخارایی
از وارستگان زمان خود بوده و در بلاد ایران سیاحت مینمود. در اصفهان شیخ محمد علی لاهیجی متخلص به حزین از عرفای متأخرین وی را ملاقات نموده. گفته است که در ایام شتا او را دیدم نمد پارهای بر دوش و سر و پای برهنه در میان برف میگذشت و به قدریک شبر برف بر سرش جمع شده بود و از شوریدگی حال و پریشانی خیال در مقام ریختن آن نمیآمد. چندانکه خواستم با وی تکلمی کنم ملتفت نگشته، از من در گذشت. به هر حال این دو بیت از اوست: اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۵
حان الرحیل مابر دلدار میرویم عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۴
هر شبم سرمست در کوی افکنی رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۱۰۶ - یحیی لاهیجانی
از فضلا و علمای زمان خود ممتاز و بین العوام و الخواص با اعزاز. مدتی در کاشان و چندی در دهلی و هندوستان توقف داشته و در شغل قضا لوای شهرت افراشته. آخر از هند به کاشان مراجعت کرد و در سنهٔ ۹۵۳ وفات یافت. غرض، از محققین و فضلا محسوب میشد و خالی از حالی نبود. این چند بیت از اشعار اوست: امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
شاها همه آشوب ز بدخواه تو خاست رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۸۲ - قوامی خوافی
اسمش میرقوام الدّین نصراللّه. در بدو حال ملازمت مینمود. مگر بر پیرزنی حکمی نوشته بود و محصل پیرزن را آزار کرده. گفت: ای قوام الدین از خدا شرم نمیکنی که بر چون من عجوزه ظلم روا میداری؟ این سخن بر دل وی اثر کرده، دوات و قلم خود را در زیر سنگ شکسته، تائب شد و رو به عبادت آوردو به خدمت مشایخ رسید. صاحب مقام عالی گردید. کتابی در طریقت تصنیف کرده مسمی به جنون المجانین است. کلمات بدیع و سخنان غریب در آن مندرج است. غرض، معاصر شاهرخ میرزا و ولادتش در سنهٔ ۷۳۴ و وفاتش در سنهٔ ۸۳۰ بوده. محمد عوفی با وی ملاقات نمود. این رباعی از اوست: اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۴
مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۷۹ - فتحی ترمدی
و هُوَ حکیم علی بن محمد ترمدی، از فحول حکما و عدول علمای زمان خویش بوده. علی قلیخان لکزی متخلص به واله در تذکرهٔ خود احوال وی را ذکر نموده. غرض، این دو رباعی از اوست: اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۲
زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶
ایزد ملکا سعادت جم به تو داد انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۲۷ - در شکر
من به الماس طبع تا بزیم امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴
نور ملک ای ملک به نام تو درست رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۴۰ - روحی سمرقندی
وهُوَ حکیم ابوبکر بن علی. از فحول شعرا و مداح ملوک غزنویه بوده و نزد رشید وطواط کسب طریقهٔ سخن نموده. مدتها سلاطین را مدحت کرده و در مجلس ایشان به سر برده. در اواخر حال به ترک قربت سلاطین گفته و سلک فرزانگی پذیرفته. از اوست: اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۸۱
در هر هوسی دل نگران کوشیدن اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۳
آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان امیرعلیشیر نوایی : مقطعات
شمارهٔ ۱۹
بلبلا مشعوف عشق گل مشو