کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۲۴
حسن اگر اینست ناصح همچو ما خواهد شدن نهج البلاغه : خطبه ها
فصاحت و بلاغت اهل بيت عليهم السلام
<strong> و من كلام له عليهالسلام </strong> <strong> بعد أن أقدم أحدهم علی الكلام فحصر و هو في فضل أهل البيت و وصف فساد الزمان </strong> أَلاَ وَ إِنَّ اَللِّسَانَ بَضْعَةٌ مِنَ اَلْإِنْسَانِ فَلاَ يُسْعِدُهُ اَلْقَوْلُ إِذَا اِمْتَنَعَ وَ لاَ يُمْهِلُهُ اَلنُّطْقُ إِذَا اِتَّسَعَ نهج البلاغه : حکمت ها
بهترین شاعر عرب
<strong> وَ سُئِلَ مَنْ أَشْعَرُ اَلشُّعَرَاءِ </strong> فَقَالَ عليهالسلام إِنَّ اَلْقَوْمَ لَمْ يَجْرُوا فِي حَلْبَةٍ تُعْرَفُ اَلْغَايَةُ عِنْدَ قَصَبَتِهَا فَإِنْ كَانَ وَ لاَ بُدَّ فَالْمَلِكُ اَلضِّلِّيلُ نهج البلاغه : خطبه ها
وصف توحید
<strong> و من خطبة له عليهالسلام </strong> <strong> و تشتمل على قدم الخالق و عظم مخلوقاته و يختمها بالوعظ </strong> مسعود سعد سلمان : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۵
عیبم که ز من زمانی ای مشکین خال مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۰
در بادهکشی تو خویش را ریشه مکن نجمالدین رازی : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
در دام میا که مرغ این دانه نه ای شاطرعباس صبوحی : غزلیات
چشم نرگس
غم درآمد ز درم چون ز برم یار برفت غزالی : رکن سوم - رکن مهلکات
بخش ۸۸ - پیدا کردن علاج کبر
بدان که هر علتی که قدر یک حبه از وی راه سعادت ببندد و از بهشت محجوب کند، علاج آن فرض عین بود، و هیچ کس از این بیماری خالی نیست و علاج آن دو نوع است: یکی بر جمله و دیگر بر تفصیل. ابراهیم شاهدی دده مغلوی : غزلیات
شمارهٔ ۸۸
با نی شکر بگو که ننازد به قند خویش مسعود سعد سلمان : قصاید
شمارهٔ ۲۶۵ - مدح شیرزاد
راست کن طارم کاراسته شد گلشن یغمای جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶
در کوی توام جنگ است هر روز به دشمنها نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
چو شد پرداخته فرهاد را چنگ بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۵۱
خواب رادر دیدهٔ حیران عاشق بار نیست جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۱۰
مرا وصال رخت ای نگار می باید رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۶۴ - علی سرهندی
وی را میان ناصرعلی گویند. مردی مجرد و وارسته بود. در سنهٔ ۱۱۱۹ رحلت نموده،در جوار شاه نظام اولیا مدفون شد. از اوست: عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۱۹۸
تا عاشق بندانسته است و مراد او در طلب او نبسته است از دردوانرهد چون یقین کند که درین راه طالب از یافت بود نه یافت از طلب دل از خود بردارد و بر او نهد نظر سر بر گرفت پیر هری دارد که در مناجات خود گفته است الهی یافت تو آرزوی ماست اما دریافت تو نه ببازوی ماست چنانکه حکیم گفته همه چیز تا نجوئی نیابی بجز دوست که تا نیابی نجوئی: نهج البلاغه : خطبه ها
ره آورد بعثت پيامبر
<strong> و من خطبة له عليهالسلام </strong> بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۷۷
چون تپش در دل نفس دزدیدهام صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۵۱
نه جان از طعن تیغم آن قدر سوخت
غزل شمارهٔ ۵۲۴
حسن اگر اینست ناصح همچو ما خواهد شدن نهج البلاغه : خطبه ها
فصاحت و بلاغت اهل بيت عليهم السلام
<strong> و من كلام له عليهالسلام </strong> <strong> بعد أن أقدم أحدهم علی الكلام فحصر و هو في فضل أهل البيت و وصف فساد الزمان </strong> أَلاَ وَ إِنَّ اَللِّسَانَ بَضْعَةٌ مِنَ اَلْإِنْسَانِ فَلاَ يُسْعِدُهُ اَلْقَوْلُ إِذَا اِمْتَنَعَ وَ لاَ يُمْهِلُهُ اَلنُّطْقُ إِذَا اِتَّسَعَ نهج البلاغه : حکمت ها
بهترین شاعر عرب
<strong> وَ سُئِلَ مَنْ أَشْعَرُ اَلشُّعَرَاءِ </strong> فَقَالَ عليهالسلام إِنَّ اَلْقَوْمَ لَمْ يَجْرُوا فِي حَلْبَةٍ تُعْرَفُ اَلْغَايَةُ عِنْدَ قَصَبَتِهَا فَإِنْ كَانَ وَ لاَ بُدَّ فَالْمَلِكُ اَلضِّلِّيلُ نهج البلاغه : خطبه ها
وصف توحید
<strong> و من خطبة له عليهالسلام </strong> <strong> و تشتمل على قدم الخالق و عظم مخلوقاته و يختمها بالوعظ </strong> مسعود سعد سلمان : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۵
عیبم که ز من زمانی ای مشکین خال مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۰
در بادهکشی تو خویش را ریشه مکن نجمالدین رازی : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
در دام میا که مرغ این دانه نه ای شاطرعباس صبوحی : غزلیات
چشم نرگس
غم درآمد ز درم چون ز برم یار برفت غزالی : رکن سوم - رکن مهلکات
بخش ۸۸ - پیدا کردن علاج کبر
بدان که هر علتی که قدر یک حبه از وی راه سعادت ببندد و از بهشت محجوب کند، علاج آن فرض عین بود، و هیچ کس از این بیماری خالی نیست و علاج آن دو نوع است: یکی بر جمله و دیگر بر تفصیل. ابراهیم شاهدی دده مغلوی : غزلیات
شمارهٔ ۸۸
با نی شکر بگو که ننازد به قند خویش مسعود سعد سلمان : قصاید
شمارهٔ ۲۶۵ - مدح شیرزاد
راست کن طارم کاراسته شد گلشن یغمای جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶
در کوی توام جنگ است هر روز به دشمنها نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
چو شد پرداخته فرهاد را چنگ بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۵۱
خواب رادر دیدهٔ حیران عاشق بار نیست جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۱۰
مرا وصال رخت ای نگار می باید رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۶۴ - علی سرهندی
وی را میان ناصرعلی گویند. مردی مجرد و وارسته بود. در سنهٔ ۱۱۱۹ رحلت نموده،در جوار شاه نظام اولیا مدفون شد. از اوست: عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۱۹۸
تا عاشق بندانسته است و مراد او در طلب او نبسته است از دردوانرهد چون یقین کند که درین راه طالب از یافت بود نه یافت از طلب دل از خود بردارد و بر او نهد نظر سر بر گرفت پیر هری دارد که در مناجات خود گفته است الهی یافت تو آرزوی ماست اما دریافت تو نه ببازوی ماست چنانکه حکیم گفته همه چیز تا نجوئی نیابی بجز دوست که تا نیابی نجوئی: نهج البلاغه : خطبه ها
ره آورد بعثت پيامبر
<strong> و من خطبة له عليهالسلام </strong> بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۷۷
چون تپش در دل نفس دزدیدهام صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۵۱
نه جان از طعن تیغم آن قدر سوخت