واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۳۳
در صف حشر، چو بیند کرمت عرض گناه
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۲
آن باده که چشم عیش روشن دارد
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۷
بسکه به دل می زنم سنگ که دلدار رفت
اهلی شیرازی : قطعات
شمارهٔ ۵۹
جوان معرکه نادیده یی و میگویی
صفایی جندقی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶
صد شکر خدا را که وفا دارستی
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۲۶۳
از نور وحدت آن که دلش بهره ور شود
سهراب سپهری : ما هیچ، ما نگاه
اکنون هبوط رنگ
سال میان دو پلک را
اثیر اخسیکتی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۷
زلف چون بر عذار میفکنی
ملا احمد نراقی : باب چهارم
فصل - طریقه تحصیل شکر حضرت باری
و طریقه تحصیل شکرگزاری به چند امر است: اول: معرفت و تفکر در صنایع الهیه و انواع نعمتهای ظاهریه و باطنیه او دوم: نظر کردن به پست تر از خود در امور متعلقه به دنیا، و به بالاتر از خود در امر دین، سیم اینکه مردگان و اهل گورستان را به نظر درآورد و متذکر این گردد که نهایت مطلب ایشان آن است که آنها را به دنیا برگردانند تا در اینجا متحمل ریاضت و مشقت عبادات گردند تا از عذاب آخرت مستخلص یا ثواب ایشان مضاعف گردد پس خود را از ایشان فرض کند و چنان تصور نماید که مطلب او برآمده و دوباره به دنیا رجوع نموده.
میرزا حبیب خراسانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۳
دیوانه‌ام دیوانه‌ام
سهراب سپهری : مسافر
مسافر
دم غروب ، میان حضور خسته اشیا
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۶۶۴
گهی که بر منت از مرحمت نظر باشد
ازرقی هروی : قصاید
شمارهٔ ۴۵
سوسن و سنبل نمود از زلف و عارض یار من
زرتشت : وندیدا
فرگرد سیزدهم
بخش یکم ( الف) 1 کدام است آن افریده نیک در میان افریدگان سپند مینو که از نیمه شب تا دمیدن خورشید ، هزاران آفیده ی اهریمن را می کشد ؟ 2 اهوره مزدا پاسخ داد : سگ خار پشت بلند و باریک پوزه ، سگ ونگهاپره که مردم بد زبان دوژاک می نامندش . این است این آفریده نیک در میان آفریدگان سپندمینو که از نیمه شب تا دمیدن خورشید ، هزاران آفریده ی اهریمن را می کشد . 3 ای زرتشت ! هرکس سگ خار پشت بلند و باریک پوزه ، سگ ونگهاپره که مردم بد زبان دوژاک می نامندش بکشد ، روان خویش را تا نه پشت می کشد و اگر تاوان گناه خود را در زندگانی این جهانی با پیشکش بردن نیازی نزد سروش ندهد ، راهی به چینودپل نباید . 4 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هرکس سگ خار پشت بلند و باریک پوزه ، سگ ونگهاپره که مردم بد زبان دوژاک می نامندش بکشد پاد افره گناهش چیست ؟ اهورمزدا پاسخ داد : هزارتازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه باسرو شو ـ چرن . بخش یکم (ب) 5 کدام است آن آفریده ی بد در میان آفریدگان اهریمن که ز نیمه شب تا دمیدن خورشید ، هزاران آفریده ی سپند مینو را می کشد ؟ 6 اهوره مزدا پاسخ داد : دیوی که « زیری مینگوره » نام دارد و مردم بد زبان « زیری میاک » می نامندش . این است آن آفریده ی بد در میان آفریدگان اهریمن که از نیمه شب تا دمیدن خورشید ، هزاران آفریده ی سپند مینو را بکشد . 7 ای زرتشت ! هر کس دیوی که « زیری مینگوره » نام دارد و مردم بد زبان « زیری میاک » می نامندش ـ بکشد ، گناهانش در اندیشه و گفتار و کردار ـ بدان گونه که آیین پتت را بجای آورده باشد ـ بخشوده شود و تاوان آن داده شود . بخش دو م 8 هر کس سگ گله ، سگ خانگی یا سگ ولگرد یا سگ پرورده ای را بزند و بکشد ، روان او هنگام رفتن به جهان دیگر ، با شیونی بلند تر از شیون گوسفندی که گرگی در جنگلی بزرگ بدون شبیخون زده باشد ، پرواز کند . 9 . . . هیچ روانی در جهان دیگر با روان از تن جدا شده ی او دیدار نکند و در برابر زوزه و شبیخون دیوان ، به وی یاری نرساند . سگ نگهبان چینود پل در برابر زوزه و شبیخون دیوان ، به وی یاری نرساند . 10 هر گاه کسی سگ گله ای را چنان بزند که از کار بیفتد و یا گوش و یا چنگالش را ببرد و دزد یا گرگی به گلّه دستبرد زند و گوسفندی را برباید و سگ نتواند هیچ گونه هشداری بدهد ، او باید تاوان گوسفند ربوده را بدهد و برا زخمی که بر سگ زده است ، پاد افره گناه زخمی کردن آگاهانه بر او رواست . 11 هر گاه کسی سگ خانگی را چنان بزند که از کار بیفتد و یا گوش و یا چنگالش را ببرد و دزد یا گرگی به خانه دستبرد زند و کالایی را برباید و سگ نتواند هیچ گونه هشداری بدهد ، او باید تاوان کالایی که ربوده را بدهد و برا زخمی که بر سگ زده است ، پاد افره گناه زخمی کردن آگاهانه بر او رواست . 12 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هرگاه کسی سگ گلّه ای را چنان بزند که از هوش برود و جان بدهد ، پاد افره گناهش چیست : اهوره مزدا پاسخ داد : هشتصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هشتصد تازیانه با سرو شو ـ چرن . 13 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هرگاه کسی سگی خانگی را . . . ( بند 12 با شماره ی هفتصد به جای هشتصد ) 14 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هرگاه کسی سگی ولگرد را . . . ( بند 12 با شماره ی ششصد به جای هشتصد ) 15 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هرگاه کسی توله سگی را . . . ( بند 12 با شماره ی پانصد به جای هشتصد ) 16 همین پادافره ، کیفرش کشتن سگ « جژو » ، سگ «ویژو » ، سیاه گوش ، سگ اوروپی تیز دندان و روباه تند رو است . همین پادافره ، کیفر کشتن هرگونه سگی جز سگ آبی است . بخش سوم 17 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! کدام است سگی که باید آن را سگ گله خواند ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : سگی است که تا یک یو جیستی گرداگرد گله می گردد و آن را از گرگ و دزداسداری می کند . 18 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! کدام است سگی که باید آن را سگ خانگی خواند ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : سگی است که تا یک هاسر گرداگرد گله می گردد و آن را از گرگ و دزد پاسداری می کند . 19 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! کدام است سگی که باید آن را سگ ولگرد خواند ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : سگی است که هیچ یک از تواناییهای گان دیگر را نشان نمی دهد و تنها در پی تن پروری است . بخش چهارم 20 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! کسی که به سگ گله خوراک بد دهد گناه او چه اندازه است ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : گناه او همچند گناه کسی است که به سرور بزرگترین خانواده خوراک بد بدهد . 21 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! کسی که به سگ خانگی خوراک بد دهد گناه او چه اندازه است ؟ اهورهمزدا پاسخ داد : گناه او همچند گناه کسی است که به سرور خانواده میان مایه خوراک بد بدهد . 22 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! کسی که به سگ ولگرد خوراک بد دهد گناه او چه اندازه است ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : گناه او همچند گناه کسی است که به آتربانی اشون که به خانه اش بیاید خوراک بد بدهد . 23 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! کسی که به توله سگی خوراک بد دهد گناه او چه اندازه است ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : گناه او همچند گناه کسی است که به نوجوانی اشون زاده و به پانزده سالگی رسیده ، خوراک بد بدهد . 24 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! کسی که به سگ گله ای خوراک بد دهد پاد افره گناهش چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره اش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است . 25 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! کسی که به سگ خانگی خوراک بد دهد پاد افره گناهش چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاد افره گناهش نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن است . 26 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! کسی که به سگی ولگرد خوراک بد دهد پاد افره گناهش چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاد افره گناهش هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن است . 27 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! کسی که به توله سگی خوراک بد دهد پاد افره گناهش چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاد افره گناهش پنجاه تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن است . 28 در میان آفریدگان سپند مینو ، این سگ است که اگر بدو خوراک ندهند و همواره سرگرم به کار پاسداری از چیزهایی باشد که بهره ای از آنها بدو نمی رسد ، زودتر از همه پیر و ناتوان می شود . پس او را شیر و چربی و گوشت بیاور که خوراک بایسته اوست . بخش پنجم 29 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! اگر در خانه ی مزداپرستی ، سگی هار یا سگی ناگاه گیر باشد ، مزداپرستان چه باید بکنند ؟ 30 اهوره مزدا پاسخ داد : آنان باید چنبری چوبین به استبری یک اشتی ـ از چوب سخت ـ و یا به ستبری دو اشتی ـ از چوب نرم ـ برگردن او بگذارند و او را از دو سوی آن چنبر به جایی ببندند . 31 . . . اگر چنین نکنند و سگ هار یا سگ ناگاه گیر ، تن گوسفندی را به دندان بگزد یا کسی را زخمی کند ، پاد افره ی گناه خونریزی آگاهانه بر آن سگ رواست . 32 اگر سگی ، گوسفندی را به دندان بگزد یا کسی را زخمی کند ، نخستین با باید گوش راستش را ببرند و دومین بار گوش چپش را . . . 33 . . . سومین بار پای راستش را و چهارمین بار پای چپش را . . . 34 . . . و پنجمین بار دمش را . بنابراین باید چنین سگی را از دو سوی چنبری که بر گردنش می گذارند ، به جایی ببندند . اگر چنین نکنند . . . 35 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! اگر در خانه ی مزداپرستی سگی نابویا یا سگی هار باشد ، مزداپرستان چه باید بکنند ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : باید از او نگاهداری کنند و به درمانش بکوشند ؛ همان گونه که درباره ی یکی از پرهیزگاران می کنند . 36 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! اگر آنان به درمان آن سگ بکوشند و با ناکامی روبرو شوند چه باید بکنند ؟ 37 اهوره مزدا پاسخ داد : آنان باید . . . (بند 30) 38 اگر چنین نکنند و سگ نابو در گودال یا چاه یا پرتگاه یا رودخانه یا جویی بیفتد و زخمی شود و سپس بمیرد ، آنان پشو تنو می شوند . بخش ششم 39 ای سپیتمان زرتشت ! من ـ اهوره مزدا ـ آن دارنده جامه و پای پوش بر تن پیوسته ، آن نگاهبان شب زنده دار و تیز دندان را آفریدم که زاده شده است تا خوراک خویش را از مردمان بگیرد و کالا و دارایی آنان را نگاهبانی کند . من ـ اهوره مزدا ـ سگ را با تنی نیرومند و هوشی سرشار برای نبرد با بدکاران و نگاهبانی از کالا و دارایی تو آفریدم . 40 هر آن کس که به بانگ او بیدار شود ، نه دزد و نه گرگ می تواند بی آگاهی او چیزی از خانه وی برباید . گرگ با تن زخم خورده و پاره پاره از خانه ی او دور رانده و گریزان می شود . بخش هفتم 41 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! کدام یک از دو گونه گرگ ـ گرگی که زاده سگی نرینه و گرگی مادینه یا گرگی زاده از گرگی نرینه وسگی مادینه ـ بیشتر تبهکاری می کند و سزاوارتر است کشته شود ؟ اهوره مزداپاسخ داد ؟ از این دو گونه ی گرگ ، آن که از سگی نرینه و گرگی مادینه است بیشتر تبهکاری می کند واز آن یک که از گرگی نرینه و سگی مادینه زاده شده ، سزاوارتر است که کشته شود . 42 این گونه سگان زاده از سگی نرینه و گرگی مادینه ، به سگ گله ، سگ خانگی ، سگ ولگرد ، وسگ پرورده بتازند و گله ها را تباه کنند . چنین سگانی برای گله ها خونریزتر و زیانبارتر و ویرانگرتر از همه ی دیگر سگانند . 43 این گونه گرگان زاده از سگی نرینه و گرگی مادینه ، به سگ گله ، سگ خانگی ، سگ ولگرد ، وسگ پرورده بتازند و گله ها را تباه کنند . چنین گرگانی برای گله ها خونریزتر و زیانبارتر و ویرانگرتر از همه ی دیگر گرگانند . بخش هشتم 44 هر سگی سرشت هشت گونه از مردم را دارد : سرشت آتربان ، ارتشتار ، برزیگر ، خنیاگر آواره ، دزد ، جانور درنده ، روسپی و کودک . 45 همچون آتربان ریزه خوار خوان دیگران است . همچون اتربان سپاسگزار است . همچون آتربان به اسانی خورسند می شود . همچون آتربان تنها خواستار نانپاره است . همچون ارتشتار پیشگام است . همچون ارتشتار به نگاهبانی از بهترین چارپایان نبرد می کند . همچون ارتشتار نخستین کسی است که از خانه بیرون می رود . 46 همچون برزیگر هوشیار و کم خواب است . همچون برزیگر نخستین کسی است که از خانه بیرون می رود . همچون برزیگر واپسین کسی است که به خانه باز می گردد . همچون خنیاگر آواره آوازه خوان است . همچون خنیاگر آواره میهمان ناخوانده است همچون خنیاگر آواره نزار است . همچون خنیاگر آواره بینواست . 47 همچون دزد تاریکی را دوست دارد . همچون دزد در تاریکی پرسه می زند . همچون دزد بی پروا خوراک می خورد . همچون دزد نگاهدارنده ای سست پیمان است . همچون جانور درنده تاریکی را دوست دارد . همچون جانور درنده در تاریکی پرسه می زند . همچون جانور درنده بی پروا خوراک می خورد . همچون جانور درنده نگاهدارنده ای سست پیمان است . 48 همچون روسپی نغمه سرایی می کند . همچون روسپی میهمان ناخوانده است . همچون روسپی در گذرگاهها پرسه می زند . همچون روسپی نزار است . همچون روسپی بینواست . همچون کودک پر خواب است . همچون کودک رمنده است . همچون کودک زبان دراز است . همچون کودک چهار دست و چا راه می رود . بخش نهم 49 اگر آن دو سگ من ـ سگ گله و سگ خانگی ـ گذارشان به خانه ی هریک از مردم اشون من افتد ، هرگز نباید آنها را بیرون رانند ؛ زیرا هیچ خانه ی اهوره افریده ای روی زمین جز با بودن آن دو سگ من ـ سگ گله و سگ خانگی ـ ماندگار نیست . بخش دهم 50 ای دادار جهان استومند ! ای شون ! هنگامی که سگی با مغز استخوان تباه شده و تخمه ی خشکیده بمیرد ، روان او به کجا می رود؟ 51 اهوره مزدا پاسخ داد : ای سپیتمان زرتشت ! روانش به سرچشمه ی آبها می رود و در آن جا از هر هزار سگ نرینه و ه هزار سگ مادینه دو سگ آبی ـ یک سگ آبی نرینه و یک سگ ابی مادینه ـ پدید می آید . 52 ای سپیتمان زرتشت ! کسی که سگ آبی را بکشد ، چنان خشکسالی پدید می آورد که چراگاهها را می خشکاند و از آن پس اسایش و باروری و ندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه ، از آن سرزمسن و از آن کشتزار دور می شود . 53 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! کی اسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه ، دیگر باره بدان سرزمین و بدان کشتزار ها باز می گردد ؟ 54-55 آسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه ، هرگز بدان سرزمین و بدان کشتزار ها باز نمی گردد ؛ مگر آن که کشنده ی سگ آبی را بکشد و سه شبانروز در برابر آتش فرروزان و برسم دسته بسته ف هوم بر دست گیرند و روان پاک آن سگ را نیاز پیشکش آورند . 56 پس آن گاه آسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه ، دیگر باره بدان سرزمین و بدان کشتزار ها باز می گردد.
رشیدالدین میبدی : ۲۶- سورة الشعرا- مکیة
۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ الایة...، موسى (ع) چون بفرعون رسید و او را بر توحید دعوت کرد و لختى آیات و معجزات برو ظاهر کرد فرعون سر وازد از توحید و آن گه بر موسى سپاس و منّت نهاد که: ترا نه من پروردم و از کودکى ببزرگى رسانیدم؟ موسى از روى انکار جواب داد که بر من سپاس چه نهى بآنکه بنى اسرائیل را بندگان گرفتى و خود کرا رسد که بنده گیرد و خداوندى کند مگر خداى عالمیان کردگار جهان و جهانیان. فرعون گفت: وَ ما رَبُّ الْعالَمِینَ این خداى عالمیان چیست و کیست؟ فرعون این سؤال بى‏ادب‏وار کرد و موسى در تعظیم شد، گفت: رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا اى فرعون اگر تو نمیدانى و بتوحید وى راه نمى‏برى هفت آسمان و هفت زمین، و هر چه در میان آن، نشانست و گواه بر خداوندى و یگانگى او، کائنات و محدثات همه آیات و رایات قدرت او.
واعظ قزوینی : ماده تاریخ
شمارهٔ ۶۸ - در سوگ و تاریخ مرگ ولی محمدخان فرزند نواب خان
چون به حکم قضا، ز دار جهان
سهراب سپهری : شرق اندوه
تراو
در آ، که کران را برچیدم، خاک زمان رفتم، آب نگر پاشیدم.
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۱۲
هیچ شادی نیست اندر این جهان
اهلی شیرازی : معمیات
بخش ۱۴ - بهاء میر
دو دلبرید تو مهر چرخ لایق هم
کمال‌الدین اسماعیل : قطعات
شمارهٔ ۲۶۷ - وله ایضا
امام عالم و قطب جهان جمال الّدین