جویای تبریزی : مناقب
شمارهٔ ۴۳ - در منقبت حضرت صادق (ع)
هر کس که چو شبنم شده حیران جمیلی مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۹
در چشم آمد خیال آن در خوشاب ابن یمین فَرومَدی : ترکیبات
شمارهٔ ١٢ - وله ترکیب در مرثیه فوت مولانا بهاءالدین و تاریخ فوت او
ای دوستان ز صبر قبائی به بر کنید مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۷
خواب آمد و در چشم نبد موضع خواب مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۶
حاجت نبود مستی ما را به شراب مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۵
بیکار مشین درآ درآمیز شتاب سلمان ساوجی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۷
در وصف لبت نطق زبان بسته بود سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۳
هر گوهر سخن که به ساحل رسیده است مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۴
بیطاعت دین بهشت رحمان مطلب مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۳
بیجام در این دور شرابست شراب حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۳۷۲
الغیاث از جفت و طاق ابروانت غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۵۴ - ارکان حج
بدان که ارکان حج که بی آن درست نیاید پنج است: احرام و طواف پس از وی سعی و ایستادن به عرفات و موی ستردن، بر یک قول. اسدی توسی : گرشاسپنامه
آمدن گرشاسب به بتخانه ی سوبهار
چو آمد به بتخانه ی سو بهار مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۱
ای یار که نیست همچو تو یار مخسب مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۰
این باد سحر محرم رازست، مخسب عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۴
تاب روی تو آفتاب نداشت رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
وهُوَ السید المظلوم الامیر المختوم. جدش از سادات مدینهٔ طیبه بوده. به عزم زیات مشهد مقدس رضوی به خراسان توجه نمود. در نیشابور متأهل گردید. سید در آنجا متولد و به نیشابوری مشتهر شد. پس از تکمیل علوم و تحصیل رسوم به خدمت جناب امیر شاه قاسم الانوار تبریزی رسید و در خدمت آن جناب به مقامات بلند و حالات ارجمند وصول یافت. اهل خراسان به خدمتش اعتقاد و اعتماد تمام داشتند و نقش اخلاص و ارادت وی بر لوحهٔ خاطر مینگاشتند. وی را با امیر غیاث الدین علی ترخان تعلقی ظاهر گردید و رسالهٔ محبت نامه به جهت وی در سلک انتظام و اختتام کشید. بالاخره صاحب غرضانِ زمان، جناب سید را تکفیر نموده حسب الامر شاهرخ بن تیمور اذیت و آزار موفورش رسانیدند و بعد ازمحبوسیهای بسیار از حبس رهانیدند و اخراج بلد کردند و روغن گداخته بر فرقش ریختند و روشنی آن شمع را به کثرت روغن خاموش کردند. آن جناب در سنهٔ ۸۳۰ وفات یافت و به جنت شتافت. شاه قاسم انوار مرثیهای در فوت وی فرمود. غرض، از اعاظم اصفیا و عرفاست. تیمّناً و تبرّکاً بعضی از اشعارش نوشته شد: مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۹
ای ماه چنین شبی تو مهوار مخسب نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۳
ساقی قدح نداد و سفال سبو نبود مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۸
ای روی ترا غلام گلنار مخسپ
شمارهٔ ۴۳ - در منقبت حضرت صادق (ع)
هر کس که چو شبنم شده حیران جمیلی مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۹
در چشم آمد خیال آن در خوشاب ابن یمین فَرومَدی : ترکیبات
شمارهٔ ١٢ - وله ترکیب در مرثیه فوت مولانا بهاءالدین و تاریخ فوت او
ای دوستان ز صبر قبائی به بر کنید مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۷
خواب آمد و در چشم نبد موضع خواب مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۶
حاجت نبود مستی ما را به شراب مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۵
بیکار مشین درآ درآمیز شتاب سلمان ساوجی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۷
در وصف لبت نطق زبان بسته بود سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۳
هر گوهر سخن که به ساحل رسیده است مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۴
بیطاعت دین بهشت رحمان مطلب مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۳
بیجام در این دور شرابست شراب حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۳۷۲
الغیاث از جفت و طاق ابروانت غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۵۴ - ارکان حج
بدان که ارکان حج که بی آن درست نیاید پنج است: احرام و طواف پس از وی سعی و ایستادن به عرفات و موی ستردن، بر یک قول. اسدی توسی : گرشاسپنامه
آمدن گرشاسب به بتخانه ی سوبهار
چو آمد به بتخانه ی سو بهار مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۱
ای یار که نیست همچو تو یار مخسب مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۰
این باد سحر محرم رازست، مخسب عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۴
تاب روی تو آفتاب نداشت رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
وهُوَ السید المظلوم الامیر المختوم. جدش از سادات مدینهٔ طیبه بوده. به عزم زیات مشهد مقدس رضوی به خراسان توجه نمود. در نیشابور متأهل گردید. سید در آنجا متولد و به نیشابوری مشتهر شد. پس از تکمیل علوم و تحصیل رسوم به خدمت جناب امیر شاه قاسم الانوار تبریزی رسید و در خدمت آن جناب به مقامات بلند و حالات ارجمند وصول یافت. اهل خراسان به خدمتش اعتقاد و اعتماد تمام داشتند و نقش اخلاص و ارادت وی بر لوحهٔ خاطر مینگاشتند. وی را با امیر غیاث الدین علی ترخان تعلقی ظاهر گردید و رسالهٔ محبت نامه به جهت وی در سلک انتظام و اختتام کشید. بالاخره صاحب غرضانِ زمان، جناب سید را تکفیر نموده حسب الامر شاهرخ بن تیمور اذیت و آزار موفورش رسانیدند و بعد ازمحبوسیهای بسیار از حبس رهانیدند و اخراج بلد کردند و روغن گداخته بر فرقش ریختند و روشنی آن شمع را به کثرت روغن خاموش کردند. آن جناب در سنهٔ ۸۳۰ وفات یافت و به جنت شتافت. شاه قاسم انوار مرثیهای در فوت وی فرمود. غرض، از اعاظم اصفیا و عرفاست. تیمّناً و تبرّکاً بعضی از اشعارش نوشته شد: مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۹
ای ماه چنین شبی تو مهوار مخسب نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۳
ساقی قدح نداد و سفال سبو نبود مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۸
ای روی ترا غلام گلنار مخسپ