خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۴۶
جان از تنم برآید چون از درم درآئی قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشهای
سورة النصر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۲
تا دل آشفته آن زلف پریشان باشد صامت بروجردی : کتاب النصایح و التنبیه
شمارهٔ ۴ - و برای او فی النصیحه
گوشت کن ای مست غفلت تا که هشیارت کنم اوحدالدین کرمانی : الباب التاسع: فی السفر و الوداع
شمارهٔ ۱۳
چون سر بنهادیم کلاهی کم گیر سلمان ساوجی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۱
تا کی پی هر نگار مهوش، سلمان، انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۸۷
چرخا زحلت نحسترست یا بهرام یغمای جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۵
نمیگویم به بزمم باش ساقی می به مینا کن صفای اصفهانی : مثنوی
بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
بنام انکه ذات اوست پیدا اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۱۹
گر غمگینم چو از توَم دلشادم اوحدالدین کرمانی : الباب العاشر: البهاریات
شمارهٔ ۶۴
از کار برفته چونک با کار شوی عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۴۵
من طالب خنج تو شب و روز مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۲۸
من بیخبرم خدای خود میداند سلمان ساوجی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۳
دستت چو به کارد کلک را بتراشید فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۰
روزی که دل غمزده را شادی بود قطران تبریزی : مقطعات
شمارهٔ ۵۷
آن را که همی جست و دلم بخت بمن داد امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۶۷
چو سنگ نازنینان گل بود برروی مشتاقان یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۱۸۶ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نوشته
سرور راستین حاجی اسمعیل؛ نامه شما دیده را سرمه سائی کرد و دل را از دام تیمار رهائی داد. پس از خواندن پاسخی بدان هنجار که آئین من است نوشتم، دادم خطر با سرکار فرستد ندانم چه کرد، آدمی روانه دیدم و بهانه نگارش و گزارش نامه و نامی بدست افتاده. نیمه ماه است با دردهای نهفته و پیدا زنده ام و بنده می دانم نامه نگاری کرده ای و نرسیده. من هم کاغذها نگاشته و به شما نداده اند. خدا بندگان خود را از یاری این خاکی نهادان باد گوهر بی نیازی دهد که در کار و کردار اینان سود و بهبودی نیست. باری این را بدان هرگز از تو فراموش نخواهم کرد و سودای نامه نگاریت در پای نخواهم برد بکوش که بازماندگان میرحسن خان را بجوئی و مرا آگاه سازی. یکبار دیگر فرزندی میرزارضا را ببین. داستان چشمک را در میان آر، اگر داد زود بفرست. چنانچه هنجار بوک و مگر گرفت در گذر، و او را به گوهر و خواست خود بازگذار و آگاهی فرست که رنج دل نگرانی نبرم، آرایش آئین احمدی آسایش بندگان خدای آخوند ملا ابوالحسن را درودی آزاد از فراز و فرود بر سرای و بگوی نگاه پرستاری و پرورش از من باز نبرد، کشته ام تخمی و چشم به ره باران است. امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۷۹
دل ستد از من بیمار و به پرسش نامد امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۴۹
گناهی جز وفاداری من اندر خود نمیبینم
غزل شمارهٔ ۳۴۶
جان از تنم برآید چون از درم درآئی قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشهای
سورة النصر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۲
تا دل آشفته آن زلف پریشان باشد صامت بروجردی : کتاب النصایح و التنبیه
شمارهٔ ۴ - و برای او فی النصیحه
گوشت کن ای مست غفلت تا که هشیارت کنم اوحدالدین کرمانی : الباب التاسع: فی السفر و الوداع
شمارهٔ ۱۳
چون سر بنهادیم کلاهی کم گیر سلمان ساوجی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۱
تا کی پی هر نگار مهوش، سلمان، انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۸۷
چرخا زحلت نحسترست یا بهرام یغمای جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۵
نمیگویم به بزمم باش ساقی می به مینا کن صفای اصفهانی : مثنوی
بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
بنام انکه ذات اوست پیدا اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۱۹
گر غمگینم چو از توَم دلشادم اوحدالدین کرمانی : الباب العاشر: البهاریات
شمارهٔ ۶۴
از کار برفته چونک با کار شوی عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۴۵
من طالب خنج تو شب و روز مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۲۸
من بیخبرم خدای خود میداند سلمان ساوجی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۳
دستت چو به کارد کلک را بتراشید فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۰
روزی که دل غمزده را شادی بود قطران تبریزی : مقطعات
شمارهٔ ۵۷
آن را که همی جست و دلم بخت بمن داد امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۶۷
چو سنگ نازنینان گل بود برروی مشتاقان یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۱۸۶ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نوشته
سرور راستین حاجی اسمعیل؛ نامه شما دیده را سرمه سائی کرد و دل را از دام تیمار رهائی داد. پس از خواندن پاسخی بدان هنجار که آئین من است نوشتم، دادم خطر با سرکار فرستد ندانم چه کرد، آدمی روانه دیدم و بهانه نگارش و گزارش نامه و نامی بدست افتاده. نیمه ماه است با دردهای نهفته و پیدا زنده ام و بنده می دانم نامه نگاری کرده ای و نرسیده. من هم کاغذها نگاشته و به شما نداده اند. خدا بندگان خود را از یاری این خاکی نهادان باد گوهر بی نیازی دهد که در کار و کردار اینان سود و بهبودی نیست. باری این را بدان هرگز از تو فراموش نخواهم کرد و سودای نامه نگاریت در پای نخواهم برد بکوش که بازماندگان میرحسن خان را بجوئی و مرا آگاه سازی. یکبار دیگر فرزندی میرزارضا را ببین. داستان چشمک را در میان آر، اگر داد زود بفرست. چنانچه هنجار بوک و مگر گرفت در گذر، و او را به گوهر و خواست خود بازگذار و آگاهی فرست که رنج دل نگرانی نبرم، آرایش آئین احمدی آسایش بندگان خدای آخوند ملا ابوالحسن را درودی آزاد از فراز و فرود بر سرای و بگوی نگاه پرستاری و پرورش از من باز نبرد، کشته ام تخمی و چشم به ره باران است. امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۷۹
دل ستد از من بیمار و به پرسش نامد امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۴۹
گناهی جز وفاداری من اندر خود نمیبینم