ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳۴
ای در طلب تو عالمی در شر و شور سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۹
در عقد بیع سرایی متردّد بودم، جهودی گفت: آخر من از کدخدایان این محلتم. وصف این خانه چنانکه هست از من پرس، بخر که هیچ عیبی ندارد. گفتم: بجز آن که تو همسایه منی سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۷
یکی را از حکما شنیدم که میگفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است، مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند. طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۰۹
تاب عنان گرفتن یک ناله ام نماند جامی : دفتر سوم
بخش ۱۲ - چون حرف نخست از ظالم برود جز سه حرف الم نماند این اشارت به آن است که چون سر به گریبان عدم در خواهد کشید جز الم چیزی نخواهد دید و لفظ سیاست که متضمن سه حرف یاس است مبنی از آن معنی است که می باید که سیاست ظالم متضمن یاس کلی وی بود از ارتکاب مظالم
معدلت سیر تا جهاندارا طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۳۰
دارم ز دیدن گل نوخیز خود، چو شمع صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۸۳
زاهد خشک بود دشمن جان میکش را اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۷۴ - الاسرار
در نقطهٔ خویشتن مرا مشکلهاست وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۲۳۸
عشق میفرمایدم مستغنی از دیدار باش سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۶
سحبان وائل را در فصاحت بی نظیر نهادهاند به حکم آن که بر سر جمع سالی سخن گفتی لفظی مکرّر نکردی وگر همان اتفاق افتادی به عبارتی دیگر بگفتی وز جمله آداب ندماء ملوک یکی این است. رشیدالدین میبدی : ۳۵- سورة الملائکة- مکیة
۱ - النوبة الاولى
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان، الْحَمْدُ لِلَّهِ ستایش نیکو اللَّه را، فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کردگار هفت آسمان و هفت زمین و نو سازنده آن، جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا آفریدگار که فریشتگان را رسولان کرد، أُولِی أَجْنِحَةٍ خداوندان پرها مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ پرهاى دوان و سوان و چهاران یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ مىفزاید در آفرینش آفریده خویش آنچه خواهد، إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۱) اللَّه بر همه چیز تواناست. فردوسی : پادشاهی بهرام گور
بخش ۵
برفت و بیامد به ایوان خویش اثیر اخسیکتی : مفردات
شمارهٔ ۱۶
طنز کنی هر زمان که از تو چه دارم سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۵
جالینوس ابلهی را دید دست در گریبان دانشمندی زده و بی حرمتی همیکرد گفت اگر این نادان نبودی کار وی با نادانان بدین جا نرسیدی. نهج البلاغه : حکمت ها
عفو هنگام قدرت
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ اَلْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۴
عالمیمعتبر را مناظره افتاد با یکی از ملاحده لَعنهُم الله عَلی حِدَه و به حجت با او بس نیامد سپر بینداخت و برگشت کسی گفتش ترا با چندین فضل و ادب که داری با بی دینی حجت نماند؟ گفت علم من قرآنست و حدیث و گفتار مشایخ و او بدین ها معتقد نیست و نمیشنود. مرا شنیدن کفر او به چه کار آید. جیحون یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲
شهزاده نادر آن وحید همه شهر سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۳
جوانی خردمند از فنون فضایل حظی وافر داشت و طبعی نافر چندان که در محافل دانشمندان نشستی زبان سخن ببستی باری پدرش گفت ای پسر تو نیز آنچه دانی بگوی گفت ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری برم. ملا مسیح پانی پتی : رام و سیتا
بخش ۵ - ایضاً فی نعت
مهین پیغمبری از نسل آدم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۱۳
عشق سلطان و عقل دهقان است
رباعی شمارهٔ ۳۳۴
ای در طلب تو عالمی در شر و شور سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۹
در عقد بیع سرایی متردّد بودم، جهودی گفت: آخر من از کدخدایان این محلتم. وصف این خانه چنانکه هست از من پرس، بخر که هیچ عیبی ندارد. گفتم: بجز آن که تو همسایه منی سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۷
یکی را از حکما شنیدم که میگفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است، مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند. طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۰۹
تاب عنان گرفتن یک ناله ام نماند جامی : دفتر سوم
بخش ۱۲ - چون حرف نخست از ظالم برود جز سه حرف الم نماند این اشارت به آن است که چون سر به گریبان عدم در خواهد کشید جز الم چیزی نخواهد دید و لفظ سیاست که متضمن سه حرف یاس است مبنی از آن معنی است که می باید که سیاست ظالم متضمن یاس کلی وی بود از ارتکاب مظالم
معدلت سیر تا جهاندارا طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۳۰
دارم ز دیدن گل نوخیز خود، چو شمع صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۸۳
زاهد خشک بود دشمن جان میکش را اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۷۴ - الاسرار
در نقطهٔ خویشتن مرا مشکلهاست وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۲۳۸
عشق میفرمایدم مستغنی از دیدار باش سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۶
سحبان وائل را در فصاحت بی نظیر نهادهاند به حکم آن که بر سر جمع سالی سخن گفتی لفظی مکرّر نکردی وگر همان اتفاق افتادی به عبارتی دیگر بگفتی وز جمله آداب ندماء ملوک یکی این است. رشیدالدین میبدی : ۳۵- سورة الملائکة- مکیة
۱ - النوبة الاولى
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان، الْحَمْدُ لِلَّهِ ستایش نیکو اللَّه را، فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کردگار هفت آسمان و هفت زمین و نو سازنده آن، جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا آفریدگار که فریشتگان را رسولان کرد، أُولِی أَجْنِحَةٍ خداوندان پرها مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ پرهاى دوان و سوان و چهاران یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ مىفزاید در آفرینش آفریده خویش آنچه خواهد، إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۱) اللَّه بر همه چیز تواناست. فردوسی : پادشاهی بهرام گور
بخش ۵
برفت و بیامد به ایوان خویش اثیر اخسیکتی : مفردات
شمارهٔ ۱۶
طنز کنی هر زمان که از تو چه دارم سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۵
جالینوس ابلهی را دید دست در گریبان دانشمندی زده و بی حرمتی همیکرد گفت اگر این نادان نبودی کار وی با نادانان بدین جا نرسیدی. نهج البلاغه : حکمت ها
عفو هنگام قدرت
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ اَلْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۴
عالمیمعتبر را مناظره افتاد با یکی از ملاحده لَعنهُم الله عَلی حِدَه و به حجت با او بس نیامد سپر بینداخت و برگشت کسی گفتش ترا با چندین فضل و ادب که داری با بی دینی حجت نماند؟ گفت علم من قرآنست و حدیث و گفتار مشایخ و او بدین ها معتقد نیست و نمیشنود. مرا شنیدن کفر او به چه کار آید. جیحون یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲
شهزاده نادر آن وحید همه شهر سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۳
جوانی خردمند از فنون فضایل حظی وافر داشت و طبعی نافر چندان که در محافل دانشمندان نشستی زبان سخن ببستی باری پدرش گفت ای پسر تو نیز آنچه دانی بگوی گفت ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری برم. ملا مسیح پانی پتی : رام و سیتا
بخش ۵ - ایضاً فی نعت
مهین پیغمبری از نسل آدم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۱۳
عشق سلطان و عقل دهقان است