صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۱۳
عشق سلطان و عقل دهقان است سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۲
بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد پسر را گفت نباید که این سخن با کسی در میان نهی. گفت ای پدر فرمان تراست، نگویم ولکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ گفت تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه. صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۴۵
چنان که مهر خموشی سپند آفتهاست نهج البلاغه : نامه ها
نامه به اشعث بن قيس فرماندار آذربایجان
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى أشعث بن قيس عامل أذربيجان </strong> وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ نهج البلاغه : خطبه ها
شناخت أنواع انسانهای فاسد
<strong> و من خطبة له عليهالسلام </strong> <strong> و فيها يصف زمانه بالجور </strong> نهج البلاغه : حکمت ها
پرهيز از مواضع اتهام
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ اَلتُّهَمَةِ فَلاَ يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ اَلظَّنَّ مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۱۳
خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۶۰
پاره های دل گران بر دیده خونبار نیست صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۲۲۱
نیست طول عمر را کیفیت عرض حیات محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۴۰
شیخ گفت: ان اردت ان تجده فاطلبه فی رجوعک عما دونه. اقبال لاهوری : پیام مشرق
آزادی بحر
بطی می گفت بحر آزاد گردید انوری : مقطعات
شمارهٔ ۲۶۱ - اسب پیری را مذمت کند
خسرو از اصطبل معمورت که آن معمور باد صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۲۵
به فکر چاره فتادن جگر گداختن است سعدی : باب سوم در فضیلت قناعت
حکایت شمارهٔ ۲۶
دزدی گدایی را گفت شرم نداری که دست از برای جوی سیم پیش هر لئیم دراز میکنی گفت مولوی : دفتر اول
بخش ۹۳ - برون انداختن مرد تاجر طوطی را از قفس و پریدن طوطی مرده
بعد از آنش از قفس بیرون فکند سعدی : باب سوم در فضیلت قناعت
حکایت شمارهٔ ۲۵
ابلهی را دیدم سمین خلعتی ثمین در بر و مرکبی تازی در زیر و قصبی مصری بر سر. کسی گفت سعدی چگونه همیبینی این دیبای مُعْلَم برین حیوان لا یعلَمْ گفتم احمد شاملو : ترانههای کوچک غربت
شبانه
گویی نهج البلاغه : نامه ها
به لشکریان در مورد رعايت اصول انسانى در جنگ
<strong> و من وصية له عليهالسلام لعسكره قبل لقاء العدو بصفين </strong> لاَ تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اَللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ وَ تَرْكُكُمْ إِيَّاهُمْ حَتَّى يَبْدَأُوكُمْ حُجَّةٌ أُخْرَى لَكُمْ عَلَيْهِمْ نهج البلاغه : حکمت ها
علت بی اثر بودن موعظه
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اَلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ اَلْغِرَّةِ سعدی : باب سوم در فضیلت قناعت
حکایت شمارهٔ ۲۴
دست و پا بریدهای هزار پایی بکشت صاحب دلی برو گذر کرد و گفت سبحان الله با هزار پای که داشت چون اجلش فرا رسید از بی دست و پایی گریختن نتوانست.
غزل شمارهٔ ۲۲۱۳
عشق سلطان و عقل دهقان است سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۲
بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد پسر را گفت نباید که این سخن با کسی در میان نهی. گفت ای پدر فرمان تراست، نگویم ولکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ گفت تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه. صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۴۵
چنان که مهر خموشی سپند آفتهاست نهج البلاغه : نامه ها
نامه به اشعث بن قيس فرماندار آذربایجان
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى أشعث بن قيس عامل أذربيجان </strong> وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ نهج البلاغه : خطبه ها
شناخت أنواع انسانهای فاسد
<strong> و من خطبة له عليهالسلام </strong> <strong> و فيها يصف زمانه بالجور </strong> نهج البلاغه : حکمت ها
پرهيز از مواضع اتهام
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ اَلتُّهَمَةِ فَلاَ يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ اَلظَّنَّ مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۱۳
خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۶۰
پاره های دل گران بر دیده خونبار نیست صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۲۲۱
نیست طول عمر را کیفیت عرض حیات محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۴۰
شیخ گفت: ان اردت ان تجده فاطلبه فی رجوعک عما دونه. اقبال لاهوری : پیام مشرق
آزادی بحر
بطی می گفت بحر آزاد گردید انوری : مقطعات
شمارهٔ ۲۶۱ - اسب پیری را مذمت کند
خسرو از اصطبل معمورت که آن معمور باد صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۲۵
به فکر چاره فتادن جگر گداختن است سعدی : باب سوم در فضیلت قناعت
حکایت شمارهٔ ۲۶
دزدی گدایی را گفت شرم نداری که دست از برای جوی سیم پیش هر لئیم دراز میکنی گفت مولوی : دفتر اول
بخش ۹۳ - برون انداختن مرد تاجر طوطی را از قفس و پریدن طوطی مرده
بعد از آنش از قفس بیرون فکند سعدی : باب سوم در فضیلت قناعت
حکایت شمارهٔ ۲۵
ابلهی را دیدم سمین خلعتی ثمین در بر و مرکبی تازی در زیر و قصبی مصری بر سر. کسی گفت سعدی چگونه همیبینی این دیبای مُعْلَم برین حیوان لا یعلَمْ گفتم احمد شاملو : ترانههای کوچک غربت
شبانه
گویی نهج البلاغه : نامه ها
به لشکریان در مورد رعايت اصول انسانى در جنگ
<strong> و من وصية له عليهالسلام لعسكره قبل لقاء العدو بصفين </strong> لاَ تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اَللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ وَ تَرْكُكُمْ إِيَّاهُمْ حَتَّى يَبْدَأُوكُمْ حُجَّةٌ أُخْرَى لَكُمْ عَلَيْهِمْ نهج البلاغه : حکمت ها
علت بی اثر بودن موعظه
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اَلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ اَلْغِرَّةِ سعدی : باب سوم در فضیلت قناعت
حکایت شمارهٔ ۲۴
دست و پا بریدهای هزار پایی بکشت صاحب دلی برو گذر کرد و گفت سبحان الله با هزار پای که داشت چون اجلش فرا رسید از بی دست و پایی گریختن نتوانست.