مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۵۹
گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۶
دلدار ما به درد دل ما نمی رسد قائم مقام فراهانی : رسالهها
رساله عروضیه
ابتدای هر سخن و افتتاح هر کلام بنام پروردگاری شایسته و سزاست که بیت موزون فلک را بی وتد و سبب برافراشت و سقف مرفوع سما را بی عروض و ضرب بپا داشت. بحور بروج را بلالی نجوم موشح کرد و دوایر چرخ دوار را بی حاجت خط پرگار پدید آورد و شطرین لیل و نهار را در فصلین خزان و بهار موازی و موازن سازد و در سایر اوقات چنان ناقص و مضاعف و معلول و مزاحف آرد که گاه مقطوف ومخرومند و گاه مذیل و مجزوم. حافظ : اشعار منتسب
شمارهٔ ۹
در هر هوا که جز برق اندر طلب نباشد مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۲۰ - رجوع کردن به قصهٔ آن شخص کی به او گنج نشان دادند به مصر و بیان تضرع او از درویشی به حضرت حق
مرد میراثی چو خورد و شد فقیر صغیر اصفهانی : ماده تاریخها و قطعات مناسبتی
شمارهٔ ۷۲ - تاریخ فاجعه عظیمه رحلت قطب الفلک الحقیقه
دریغ از شاه صابر آن وجود باذل فاضل مولوی : دفتر پنجم
بخش ۱۳۳ - حکایت هم در جواب جبری و اثبات اختیار و صحت امر و نهی و بیان آنک عذر جبری در هیچ ملتی و در هیچ دینی مقبول نیست و موجب خلاص نیست از سزای آن کار کی کرده است چنانک خلاص نیافت ابلیس جبری بدان کی گفت بما اغویتنی والقلیل یدل علی الکثیر
آن یکی میرفت بالای درخت مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۸
از غم دل بیصبر و سکونی دارم نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین
چو شاهنشاه صبح آمد بر اورنگ صغیر اصفهانی : قصاید
شمارهٔ ۴ - در مدح مظهرالعجائب حضرت مولیالموالی علی علیه السلام
کند ثابت حدیث قدسی این فرخنده معنا را حافظ : اشعار منتسب
شمارهٔ ۱۱
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۳۵
امروز سماع است و مدام است و سقایی وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۳
راندی ز نظر، چشم بلا دیده ی ما را خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۹
زهی راست از تو همه کار ما عبادی مروزی : مناقب الصوفیه
بخش ۲۲ - فصل دوم: در صدق
بدان صدق خصلتی پسندیده است و حق تعالی اهل صدق را یاد کرده است و بریشان ثنا گفته که «رجال صدقوا ما عاهدوا اللّه علیه»،و خلایق را فرمود که رغبت نمایند در صحبت اهل صدق که «یا ایها الذین آمنوا اتقوااللّه و کونوا مع الصادقین.» خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۴
اگرچه دل نصیب از چشم شوخت مکر و فن دارد نظامی گنجوی : خردنامه
بخش ۳۵ - گذار کردن اسکندر دیگر باره به هندوستان
مغنی مدار از غنا دست باز ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۸
گفتم چشمت گفت که بر مست مپیچ فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۷
بر آسمانم آه ز ظلم بتان رسید سید حسن غزنوی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۱
من کز نم دیده آسیا گردانم
غزل شمارهٔ ۲۰۵۹
گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۶
دلدار ما به درد دل ما نمی رسد قائم مقام فراهانی : رسالهها
رساله عروضیه
ابتدای هر سخن و افتتاح هر کلام بنام پروردگاری شایسته و سزاست که بیت موزون فلک را بی وتد و سبب برافراشت و سقف مرفوع سما را بی عروض و ضرب بپا داشت. بحور بروج را بلالی نجوم موشح کرد و دوایر چرخ دوار را بی حاجت خط پرگار پدید آورد و شطرین لیل و نهار را در فصلین خزان و بهار موازی و موازن سازد و در سایر اوقات چنان ناقص و مضاعف و معلول و مزاحف آرد که گاه مقطوف ومخرومند و گاه مذیل و مجزوم. حافظ : اشعار منتسب
شمارهٔ ۹
در هر هوا که جز برق اندر طلب نباشد مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۲۰ - رجوع کردن به قصهٔ آن شخص کی به او گنج نشان دادند به مصر و بیان تضرع او از درویشی به حضرت حق
مرد میراثی چو خورد و شد فقیر صغیر اصفهانی : ماده تاریخها و قطعات مناسبتی
شمارهٔ ۷۲ - تاریخ فاجعه عظیمه رحلت قطب الفلک الحقیقه
دریغ از شاه صابر آن وجود باذل فاضل مولوی : دفتر پنجم
بخش ۱۳۳ - حکایت هم در جواب جبری و اثبات اختیار و صحت امر و نهی و بیان آنک عذر جبری در هیچ ملتی و در هیچ دینی مقبول نیست و موجب خلاص نیست از سزای آن کار کی کرده است چنانک خلاص نیافت ابلیس جبری بدان کی گفت بما اغویتنی والقلیل یدل علی الکثیر
آن یکی میرفت بالای درخت مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۸
از غم دل بیصبر و سکونی دارم نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین
چو شاهنشاه صبح آمد بر اورنگ صغیر اصفهانی : قصاید
شمارهٔ ۴ - در مدح مظهرالعجائب حضرت مولیالموالی علی علیه السلام
کند ثابت حدیث قدسی این فرخنده معنا را حافظ : اشعار منتسب
شمارهٔ ۱۱
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۳۵
امروز سماع است و مدام است و سقایی وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۳
راندی ز نظر، چشم بلا دیده ی ما را خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۹
زهی راست از تو همه کار ما عبادی مروزی : مناقب الصوفیه
بخش ۲۲ - فصل دوم: در صدق
بدان صدق خصلتی پسندیده است و حق تعالی اهل صدق را یاد کرده است و بریشان ثنا گفته که «رجال صدقوا ما عاهدوا اللّه علیه»،و خلایق را فرمود که رغبت نمایند در صحبت اهل صدق که «یا ایها الذین آمنوا اتقوااللّه و کونوا مع الصادقین.» خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۴
اگرچه دل نصیب از چشم شوخت مکر و فن دارد نظامی گنجوی : خردنامه
بخش ۳۵ - گذار کردن اسکندر دیگر باره به هندوستان
مغنی مدار از غنا دست باز ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۸
گفتم چشمت گفت که بر مست مپیچ فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۷
بر آسمانم آه ز ظلم بتان رسید سید حسن غزنوی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۱
من کز نم دیده آسیا گردانم