نهج البلاغه : حکمت ها
عید واقعی
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام فِي بَعْضِ اَلْأَعْيَادِ </strong> إِنَّمَا هُوَ عِيدٌ لِمَنْ قَبِلَ اَللَّهُ صِيَامَهُ وَ شَكَرَ قِيَامَهُ
بلند اقبال : ترجیعات
شمارهٔ ۲ - در شرح احوال خود حضرت والا میرزا جعفر خان حقایق نگار رامخاطب کرده گوید
دلم ز بسکه پریشان و بی قرار بود
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۹
گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام بود
سعدی : باب هشتم در شکر بر عافیت
حکایت
یکی کرد بر پارسایی گذر
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۸
دوش ساز ناله ام آهنگ بود
نهج البلاغه : حکمت ها
نتیجه انفاق
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ اَلْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ اَلطَّوِيلَةِ
همام تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۸۸
جان ها در آتشند که جانان همی رود
نهج البلاغه : حکمت ها
احترام به حدود احكام الهى
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> إِنَّ اَللَّهَ اِفْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ فَلاَ تُضَيِّعُوهَا وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلاَ تَعْتَدُوهَا وَ نَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ فَلاَ تَنْتَهِكُوهَا وَ سَكَتَ لَكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ وَ لَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً فَلاَ تَتَكَلَّفُوهَا
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۷
چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ بود
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۶
امشب که خیال رخ او شمع نظر بود
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۵
یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۹۸
خرم کسی که دل به غمت شاد می کند
ملک‌الشعرای بهار : تصنیفها
پس از فتح تهر‌ان به دست ملیون در اول مشروطیت
ای شهسواران وطن یزدان به ما یار آمده
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۹۳
سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می کشند
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۹۲
آنانکه هوس مائده کام شناسند
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۰۶
تا خماری بسر از نشه ای دوشین دارم
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۹۰
خاموشی از ترانه ما جوش می زند
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۹۲۶
جهان را محتسب، چندی به کام می پرستان کن!‏
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۹
عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۸
بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرند