عطار نیشابوری : مظهرالعجایب
پرسیدن حضرت شیخ قده از پیر مرد سالکی که در عصر او بوده از اینکه در دنیا چه عجایب دیدهای و جواب دادن پیر ونقل شهادت درویشی
پیرمردی بود سالک همچو من نهج البلاغه : خطبه ها
شكایت از ستمكارى امت هنگام خاکسپاری فاطمهس
<strong> وَ مِنْ كَلاَمٍ لَهُ عليهالسلام رُوِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ اَلنِّسَاءِ فَاطِمَةَ عليهاالسلام كَالْمُنَاجِي بِهِ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوسلم عِنْدَ قَبْرِهِ </strong> مولوی : دفتر چهارم
بخش ۵۱ - قصهٔ صوفی کی در میان گلستان سر به زانو مراقب بود یارانش گفتند سر برآور تفرج کن بر گلستان و ریاحین و مرغان و آثار رحمةالله تعالی
صوفییی درباغ ازبهر گشاد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۱۷
آن میر دروغین بین، با اسپک و با زینک ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۰۳ - در رثاء پدر
شمسهٔ ملک سخن را تا افول آمد پدید عطار نیشابوری : باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی
شمارهٔ ۴۶
یک بیدل و بیرأی چو من بنمایید سعدی : غزلیات
غزل ۳۶۸
دل پیش تو و دیده به جای دگرستم سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۱
جلوه را زیور نباید چون به آیین می رود کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۹
از بس که زیاد نیستی تاب خورم ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۰۲ - پیام ایران
به هوش باشکه ایران تو را پیام دهد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۲۱
در تابش خورشیدش رقصم به چه میباید؟ ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۰۱ - تغزل
دادهام دل تا مرا یک بوسه آن دلبر دهد نهج البلاغه : حکمت ها
وسعت علم و علم آموزی
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلاَّ وِعَاءَ اَلْعِلْمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶
گذشتاز چرخ و بگرفتآبله چشمثریا را صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۷۷۴
دمید صبح، هوای شراب باید کرد فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۲
تا می نخورم زان کف مستانه نخواهم شد رشیدالدین میبدی : ۴- سورة النساء- مدنیة
۱۶ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ الآیة لیل و جبّار، خداى بزرگوار، کردگار مهربان نیکوکار، جلّ جلاله، و تقدّست اسماؤه، و تعالت صفاته، درین آیت رهیگان خود را مىتعلیم کند بآداب عشرت و صحبت، که هر که آراسته ادب نباشد شایسته صحبت نباشد. و صحبت سه قسم است: یکى با حق است بادب موافقت، دیگر با خلق است بادب مناصحت، سیوم با نفس است بادب مخالفت. و هر آن کس که پرورده این آداب نیست وى را با راه مصطفى (ص) هیچ کار نیست. و در عالم لا اله الّا اللَّه وى را قدر نیست. و ربّ العزّة جلّ جلاله مصطفى (ص) را اوّل آراسته ادب کرد، چنان که در خبر است: «ادبنى ربى فاحسن تأدیبى» صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۰۸
نصیب اهل دل از چرخ بدگهر سنگ است فریدون مشیری : ابر و کوچه
چرا از مرگ می ترسید؟
چرا از مرگ می ترسید ؟ ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۹۹ - سرگذشت شاعر
یاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود
پرسیدن حضرت شیخ قده از پیر مرد سالکی که در عصر او بوده از اینکه در دنیا چه عجایب دیدهای و جواب دادن پیر ونقل شهادت درویشی
پیرمردی بود سالک همچو من نهج البلاغه : خطبه ها
شكایت از ستمكارى امت هنگام خاکسپاری فاطمهس
<strong> وَ مِنْ كَلاَمٍ لَهُ عليهالسلام رُوِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ اَلنِّسَاءِ فَاطِمَةَ عليهاالسلام كَالْمُنَاجِي بِهِ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوسلم عِنْدَ قَبْرِهِ </strong> مولوی : دفتر چهارم
بخش ۵۱ - قصهٔ صوفی کی در میان گلستان سر به زانو مراقب بود یارانش گفتند سر برآور تفرج کن بر گلستان و ریاحین و مرغان و آثار رحمةالله تعالی
صوفییی درباغ ازبهر گشاد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۱۷
آن میر دروغین بین، با اسپک و با زینک ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۰۳ - در رثاء پدر
شمسهٔ ملک سخن را تا افول آمد پدید عطار نیشابوری : باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی
شمارهٔ ۴۶
یک بیدل و بیرأی چو من بنمایید سعدی : غزلیات
غزل ۳۶۸
دل پیش تو و دیده به جای دگرستم سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۱
جلوه را زیور نباید چون به آیین می رود کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۹
از بس که زیاد نیستی تاب خورم ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۰۲ - پیام ایران
به هوش باشکه ایران تو را پیام دهد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۲۱
در تابش خورشیدش رقصم به چه میباید؟ ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۰۱ - تغزل
دادهام دل تا مرا یک بوسه آن دلبر دهد نهج البلاغه : حکمت ها
وسعت علم و علم آموزی
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلاَّ وِعَاءَ اَلْعِلْمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶
گذشتاز چرخ و بگرفتآبله چشمثریا را صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۷۷۴
دمید صبح، هوای شراب باید کرد فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۲
تا می نخورم زان کف مستانه نخواهم شد رشیدالدین میبدی : ۴- سورة النساء- مدنیة
۱۶ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ الآیة لیل و جبّار، خداى بزرگوار، کردگار مهربان نیکوکار، جلّ جلاله، و تقدّست اسماؤه، و تعالت صفاته، درین آیت رهیگان خود را مىتعلیم کند بآداب عشرت و صحبت، که هر که آراسته ادب نباشد شایسته صحبت نباشد. و صحبت سه قسم است: یکى با حق است بادب موافقت، دیگر با خلق است بادب مناصحت، سیوم با نفس است بادب مخالفت. و هر آن کس که پرورده این آداب نیست وى را با راه مصطفى (ص) هیچ کار نیست. و در عالم لا اله الّا اللَّه وى را قدر نیست. و ربّ العزّة جلّ جلاله مصطفى (ص) را اوّل آراسته ادب کرد، چنان که در خبر است: «ادبنى ربى فاحسن تأدیبى» صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۰۸
نصیب اهل دل از چرخ بدگهر سنگ است فریدون مشیری : ابر و کوچه
چرا از مرگ می ترسید؟
چرا از مرگ می ترسید ؟ ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۹۹ - سرگذشت شاعر
یاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود