عبارات مورد جستجو در ۳۷۸۶۴ گوهر پیدا شد:
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۹۸
تا بود داغها، دل آزرده حال داشت
این مرغ پرشکسته، چمن زیر بال داشت
در گلشن از جمال تو، ای آفتاب روی
شبنم نبود، گل عرق انفعال داشت
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۰۱
دامن فشاند و شمع مزارم به باد داشت
گویا همان شکایت عاشق به یاد داشت
چشم سفید گشته، مرا صبح وصل شد
از بس وفا به وعده او اعتماد داشت
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۰۲
در پرده دل، جلوه گری بار دگر داشت
پیمانه چشمم، می دیدار دگر داشت
از زلف نپرداخت به ما، پرتو رویش
این شمع دل افروز، شب تار دگر داشت
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۰۴
غافل که سینه، آتش آهن گداز داشت
خون شد دلی که آن همه پیکان ناز داشت
او را از جور، نالهء عجزی که باز داشت
خون ستمکشان اسیرش به گردن است
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۰۵
آن روز، شب تیرهٔ ما هم سحری داشت
کز صبح بناگوش تو چشمم خبری داشت
آن هم شده چون داغ دل لاله به ما خشک
این کاسهٔ ما بود که خون جگری داشت
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۰۷
به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست
به جای عارض گل، رنگ آفتاب شکست
میان درد تو، دارم نهان شکسته دلی
خوش است بخت سبویی که در شراب شکست
گرفته گرد کسادی، دکان زلف تو را
عبیر خط تو بازار مشک ناب شکست
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۱۲
بر لبم حرف دهان تنگ یار افتاده است
بخیهٔ راز نهان، بر روی کار افتاده است
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۱۶
چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست
داغم که حسن لاله رخان، دلنواز نیست
یک ره به تربتم قدمی می توان گذاشت
من خاک راه گشته ام، این وقت ناز نیست
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۲۰
پی برده هر که، وادیِ دل جلوه گاه کیست
داند که چاک سینهٔ ما شاهراه کیست
هر کوچه ز انتظار تو، تار نظاره ای ست
هر جاده در ره تو، گریبان پاره ای ست
چون موج، سرگران گذرم ز آب زندگی
در سایهٔ قد تو،که عمر دوباره ای ست
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۲۱
نتوانست به موی کمر یار آویخت
ورنه پرگالهٔ دل، بر مژه بسیار آویخت
دل خون گشتهٔ پر داغ مرا چیست گناه؟
لاله، جایی که به آن گوشهٔ دستار آویخت
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۲۳
این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست؟
وین چشم غوطه ور شده در خون، ایاغ کیست؟
در راه انتظار، سفید است دیده ها
تا شورپستهٔ تو، نمکسای داغ کیست؟
با آنکه یار مردمک دیدهٔ من است
نظّارهٔ گسسته عنان، در سراغ کیست؟
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۲۵
دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی گنجد
ز بس بالیده است این قطره، در دریا نمی گنجد
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۲۷
کجا دلبستگی عاشق به حسن بی وفا دارد؟
که مانند گل رعنا، خزانی در قفا دارد
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۲۸
عشق در سینه‌ی من، لاله‌ستان‌ها دارد
دل خون گشته ز داغ تو نشان‌ها دارد
همه کس، گرچه یقین کرده که پیمان شکنی
دل مسکین به وفا باز گمان‌ها دارد
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۲۹
سامان پریشان دلی اندوخته دارم
زان طرّه که بر دوش و بر انداخته دارد
دوزخ به دل، از ناله برافروخته دارم
زان شعلهٔ قامت، که برافراخته دارد
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۳۱
ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای دارد
گل حسرت کشی، نه خورده ای، نه برده ای دارد
نه تنها صرصر فریاد من، شوریده صحرا را
چو دریا چشم پرشورم، نمک پرورده ای دارد
به خاک من گذرکن، تا ببینی لاله زاری را
مزار خشک زاهد، سبزهٔ پژمرده ای دارد
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۳۲
شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد
آشفته دلم، زلف پریشان تو دارد
زبن گونه، فرومانده و بی تاب و توانم
پنهان چه کنم؟ سستی پیمان تو دارد
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۳۵
دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دارد
می پرزور، اشک لاله گون پیمودنی دارد
به خوابم دولت بیدار می آید، از آن روزی
که چشمم در نظر بر آستانش سودنی دارد
چه شد چون شمع محفل گر تنم فرسودنی دارد
تف عشق بتان در سینه ام افزودنی دارد
به دل تا چند از خوناب حسرت، جرعه پیمایی؟
سرت گردم، شراب وصل هم پیمودنی دارد
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۳۶
تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد
جادهٔ نالهٔ ما راه به جایی دارد
فیضی از میکدهٔ چشم تو برده ست مگر
جام آیینه، می هوش ربایی دارد
زیر تیغ تو به من دولت جاوید رسید
سایه گویا به سرم، بال همایی دارد
طبع وحشی سخنان، می رمد از هر طرفی
فهم هر مصرع ما، فکر جدایی دارد
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۴۱
ز افسانه کی به شب، مژهٔ ما به هم رسد؟
از حرف و صوت، کی لب دریا به هم رسد؟