عبارات مورد جستجو در ۳۷۸۶۴ گوهر پیدا شد:
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۶۰
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۶۲
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۶۳
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۶۴
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۶۶
دل خود چه متاعی است که از ما طلبد دوست
حقا که اگر جان طلبد زود برآید
زنهار که آن بند قباچست نبندی
کز نازکیش بخیه براندام برآید
او کرده ترش گوشهٔ ابرو ز سر خشم
من منتظر لب که چه دشنام برآید
ای ساقی بدمست مزن تیغ که در تن
خون آن قدرم نیست که در جام برآید
آن را که بهشتی صفتی داغ نکردست
گر از نه دوزخ کشیش خام برآید
حقا که اگر جان طلبد زود برآید
زنهار که آن بند قباچست نبندی
کز نازکیش بخیه براندام برآید
او کرده ترش گوشهٔ ابرو ز سر خشم
من منتظر لب که چه دشنام برآید
ای ساقی بدمست مزن تیغ که در تن
خون آن قدرم نیست که در جام برآید
آن را که بهشتی صفتی داغ نکردست
گر از نه دوزخ کشیش خام برآید
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۶۷
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۷۰
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۷۶
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۷۷
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۸۰
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۸۲
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۸۴
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۸۹
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۹۱
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۹۴
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۹۶
ای شمع رخ تو مطلع نور
زین حسن و جمال چشم بددور
با پرتو عارض توخورشید
چون شمع درآفتاب بی نور
رخسار تو در جهان فروزی
مانندهٔ آفتاب مشهور
از روی تو شام صبح گردد
ور زلف تو صبح شام دیجور
انگیخته شام را ز خورشید
آمیخته مشک را ز کافور
از دست غم ت در زمانه
یک خانهٔ دل نماند معمور
خاطر نرود به گلستانی
آن را که جمال تست منظور
خسرو که همیشه بردر تست
ازدرگه خود مکن ورا دور
زین حسن و جمال چشم بددور
با پرتو عارض توخورشید
چون شمع درآفتاب بی نور
رخسار تو در جهان فروزی
مانندهٔ آفتاب مشهور
از روی تو شام صبح گردد
ور زلف تو صبح شام دیجور
انگیخته شام را ز خورشید
آمیخته مشک را ز کافور
از دست غم ت در زمانه
یک خانهٔ دل نماند معمور
خاطر نرود به گلستانی
آن را که جمال تست منظور
خسرو که همیشه بردر تست
ازدرگه خود مکن ورا دور
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۹۷
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۹۹
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۰۱
دل ز تن بردی و در جانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز
آشکارا سینهام بشکافتی
همچنان در سینه پنهانی هنوز
ملک دل کردی خراب از تیغ ناز
واندرین ویرانه سلطانی هنوز
هر دو عالم، قیمت خود گفتهای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
ما ز گریه چون نمک بگداختیم
تو ز خنده شکرستانی هنوز
جان ز بند کالبد آزاد گشت
دل به گیسوی تو زندانی هنوز
پیری و شاهدپرستی هم خوشست!
خسروا تا کی پریشانی هنوز؟
دردها دادی و درمانی هنوز
آشکارا سینهام بشکافتی
همچنان در سینه پنهانی هنوز
ملک دل کردی خراب از تیغ ناز
واندرین ویرانه سلطانی هنوز
هر دو عالم، قیمت خود گفتهای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
ما ز گریه چون نمک بگداختیم
تو ز خنده شکرستانی هنوز
جان ز بند کالبد آزاد گشت
دل به گیسوی تو زندانی هنوز
پیری و شاهدپرستی هم خوشست!
خسروا تا کی پریشانی هنوز؟
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۰۲