عبارات مورد جستجو در ۳۷۸۶۴ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۸۵
غزل عاشقانه باید گفت
بیت باب ترانه باید گفت
تیر نازش خطا نمی داند
همه جا را نشانه باید گفت
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۸۶
گفت می آیم گرت جان بر لب آید ز انتظار
جان به نزدیک لب آمد، گر بیاید دور نیست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۸۸
زلف تو، موج بحر پریشانی من است
آیینه، درد ساغر حیرانی من است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۹۰
از وعده وصل تو وفا را خبری نیست
مردیم ز هجران و قضا را خبری نیست
راه غم جانان به ره مرگ شبیه است
طی می شود این جاده و ما را خبری نیست
از بیخبران بود، به هر کس که رسیدیم
تنها نه همین ما و شما را خبری نیست
خوش باش دلا، کامشب ازان دست نگارین
صد بوسه گرفتیم و حنا را خبری نیست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۹۱
بر گوش زد نسیمم، صوتی که نیشکر داشت
آواز پای آن گل، شیرینی دگر داشت
دیشب که آن سهی قد، آرایش چمن بود
گل را ز شرم رویش، بلبل به زیر پر داشت
نتوان شمردن از خود، فرزند ناخلف را
در عالم حقیقت، یعقوب یک پسر داشت
تاثیر باد نخوت، کر می کند غنی را
گوش صدف گران بود، تا دامنش گهر داشت
طغرا ز بس که گشتیم، رسوای عشقبازی
هر بیخبر که دیدیم، از راز ما خبر داشت
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۹۳
بی فرات کرشمه ات در باغ
ماتم افروزی شهید گل است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۰۰
رویت ز عرق همچو گل تازه در آب است
از تازگی پیکرت آوازه در آب است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۰۱
شمع دیدار نمایان شد و پروانه نیافت
باده وصل به بزم آمد و پیمانه نیافت
مرغ دل چون نکند شکوه درین سبزقفس؟
آب اگر یافت به صد خون جگر، دانه نیافت
بس که افتاده خرابی ز غمت بر سر هم
دل دیوانه ما راه به ویرانه نیافت
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۰۲
پیرهن بس که خوش اندام شد از بوی تنت
گل شود سرو چو آید به برش پیرهنت
مزه بزمگه باده به کامش نرسید
تا لب جام نشد بوسه ربای دهنت
نشوم از تو جدا، همچو گل از نکهت خود
گر درآرد مدد بخت درآغوش منت
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۰۵
زلف با قامت او، تا به کمر همراه است
هر کجا روز بلند است، شبش کوتاه است
بی وصیت دلم از خود نرود شام فراق
این چراغی ست که از رفتن خود آگاه است
من دیوانه چه سان بگذرم از وادی عشق
جاده چون کوچه زنجیر، سراسر چاه است
گل زخمی که ز پیکان غمت در دل ماند
همچو نقش قدم خضر، زیارتگاه است
گر به گوشت نرسد ناله طغرا چه عجب
بس که از عشق زبون گشته، فغانش آه است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۲۴
صبا چو بگذرد از ما، ز داغ گل بیز است
قدح به ما چو رسد، از شکست لبریز است
چگونه شیشه ناستد تمام شب به نماز
که در صلاح، به از زاهد سحرخیز است
پیاله ای که به گلبرگ لعل او نرسد
چو جام لاله شرابش کدورت انگیز است
لبی ز خون دلم تر نکرد نرگس او
خبر نداشت که بیماری اش ز پرهیز است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۲۷
چه سان به نامه عاشق سرش فرود آید
ز دیدن گل کاغذ، بهار را ننگ است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۳۹
مو به مو حال دلم را زلف او با شانه گفت
سوختم کز آشنا حرفی به آن بیگانه گفت
بود چون آگه به رنگ شیخ جام از راز دل
آنچه مینا داشت در خاطر، لب پیمانه گفت
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۵۱
بی روی تو در بزم چراغ آید و گرید
مینا ز غمت پیش ایاغ آید و گرید
آن غنچه گر از باغ رود با لب خندان
گل از پی او تا در باغ آید و گرید
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۵۶
آه غم، داغ کهن را به دلم تازه نمود
شمع این بزم به باد نفس افروخته شد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۵۷
گر چنین از گل روی تو، صفا ریز کند
چشمه آینه را عکس تو لبریز کند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۵۸
نهم لب بر لبت چون در سر مستی،مکن عیبم
به راه بیخودی، بی توشه بوس تو نتوان شد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۶۰
امشب از فرقت او زنده نمی ماند شمع
ماتم افروزی این سیم بدن باید کرد
سرنوشتم به دبستان غریبی افکند
مشق آزارکشیهای وطن باید کرد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۶۳
لفظ پاکیزه به دستم ز صفای تو رسد
به کفم معنی رنگین زحنای تو رسد
پنجه اش همچو شقایق ز حنا گیرد رنگ
دست عاشق چو به خاک کف پای تو رسد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۶۴
چشمم که بود از اثر دود دل، سیاه
در انتظار آن گل رعنا سفید شد
دیشب در انتظار شراب وصال دوست
چشم قدح چو پنبه مینا سفید شد