عبارات مورد جستجو در ۳۷۸۶۴ گوهر پیدا شد:
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۴۸
زمانی دردلم صد بار می‌آیی، نمی‌دانم
فریبم می‌دهی،‌ یا ناز و استغنا نمی‌دانی
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۴۹
ز بس که ساده‌دلم، چون تو گرم پیش آیی
گمان برم که مگر مهربان من شده‌ای
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۵۱
فریاد ازین غصّه که درد دل ما را
هرچند شنیدی، همه افسانه گرفتی
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۵۳
ز اضطراب دلم رشک می‌شود ظاهر
چو پیش غیر، مرا در خیال می‌گذری
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۵۴
مرا به نیم نگه می‌توان تسلّی کرد
هزار حیف که این شیوه را نمی‌دانی
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۵۵
دشمنم کشت به فرمودهٔ تو
دیگر ای دوست چه می‌فرمایی؟
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲
تا نام تو سردفتر معنی ست رقم را
برفرد بیان، سجده ضرور است قلم را
گر وسعت خلقت به نبی ضابطه می داد
از خانه ات اخراج نمی کرد صنم را
شوق تو به گل کاری اشکم چو زند دست
آرایش دستار دهد باغ ارم را
زان پیش که بنیاد شود کلبه ی شادی
در کوچه ی ما ساخت قضا، خانه ی غم را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶
دلم در نازکی باج از پر پروانه می گیرد
بشوی از نرگس خود، سرمه ی آتش نگاهی را
رخ آن گلعذار از بس که شاداب است، می ترسم
که موج تازگی شوید ز ابرویش سیاهی را!
چو آن سرو چمان را برکنار جو گذار افتد
کند استاده، شوق پای بوسش آب راهی را!
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷
گر دلم نالان شد از دست بتان، عیبش مکن
کاوش ناحق، به فریاد آورد ناقوس را
همچو شبنم، آب می گردم ز تاب عارضش
تا ز گلبرگ لب او می ربایم بوس را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۸
در بام فلک، ماه چه سان رنگ نبازد؟
کز پنجره ی زلف شده روی تو پیدا
از جوش لطافت، نتوان یافت چه رنگی
با آنکه شود رنگ گل از بوی تو پیدا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۲
ستاره چشم می پوشد ز غصه
چو بیند بی گره، ابروی ما را
اگر دستی به گل چیدن گشاییم
بگیرد خار و خس بازوی ما را
نمی آید به کف از چشمه ی وصل
به غیر از آب حسرت، جوی ما را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۶
چو نیست در سخن خویش فتح باب مرا
هزار حرف به دل مانده چون کتاب مرا
چنین که چرخ، سحرخیز سردمهری شد
عجب که گرم شود تن به آفتاب مرا
به جوی باغ فتادم، ولی ز بی قدری
چو عکس شاخ درختان نبرد آب مرا
به یاد او چو کنم گریه در سرمستی
چکد به جامه ی بی طاقتی گلاب مرا
چو شمع، بود ز بیداری ام صبا گلچین
نسیم نرگس او کرد مست خواب مرا
به آبروی که خاکم قبول خواهد کرد؟
اگر کسی ندهد غسل در شراب مرا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۷
ز بس آمد به نزدیکم، چو مژگانش نمی بینم
نباشد دور اگر گویم نشد آن نازنین پیدا!
مشو بیهوده بر روی زمین، جویای آسایش
که این گم گشته، چون گنج است در زیرزمین پیدا
قدح کف می گشاید تا رسد دستش به گلبرگی
چو مینا را شود شاخ گلی از آستین پیدا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۹
ماییم و دیدن گل روی تو ساقیا
دلبستگی به سنبل موی تو ساقیا
از آب حسن، موج به خورشید می زند
جامی که خاک خورده ز کوی تو ساقیا
بی استخاره خرد و بی صلاح هوش
دادیم دل به روی نکوی تو ساقیا
هرگز دلم به چشمه کوثر نمی کشد
تا آب خورده ام ز سبوی تو ساقیا
ما را کند هدایت رجعت به اصل خود
برگشتن پیاله به سوی تو ساقیا
طغرا اگر نهد ز جهان، مست پا به حشر
خواهد نجات یافت به روی تو ساقیا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۴
می گزد همچو نغمه خارج
بی قدح، سیر ماهتاب مرا
به تمنای آتشین رویی
می دهد گریه، سر به آب مرا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۶
تازه شد از روی یار، چشم جدا دل جدا
چید گل از نوبهار، چشم جدا دل جدا
وعده چو کردی بیا، کم نه ای از طفل اشک
چند کشد انتظار، چشم جدا دل جدا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۷
گر بود بند قبا از موی گل باریکتر
می کند همرنگ داغ لاله، پهلوی ترا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۸
از باده پس نیامد، رنگ پریده ما
برگشتگی ندارد، صید رمیده ما
دیشب به ما درآویخت، امشب ز ما عنان تافت
گویی ندیده ما را، آن شوخ دیده ما
کندیم دل ز شمشاد، از بهر آن سهی قد
پیوند سرو گردید، شاخ بریده ما
در عاشقی نداریم رنگی ز سرخ رویی
ماند به شبنم گل، در خون تپیده ما
بر کشتزار امید، یک جو نمی نشیند
صد کوه اگر بغلتد،از آب دیده ما
طغرا ز ما بیاموز، طرز غریب گویی
هم در غزل نگه کن، هم در قصیده ما
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۱
کو دم گرمی که سوزد پنبه گوش مرا
شور هشیاری چشاند مغز بیهوش مرا
یاد ایامی که در دولتسرای می فروش
افسری بود از سبوی می، سر دوش مرا
شب که با روی بهارافشان درآمد در بغل
بهتر از صد باغ و بستان کرد آغوش مرا
در گلستان خواندن رویت،سرانگشت ادب
کرد نیلوفر ز مالش، لاله گوش مرا
تا شدم همسنگ طغرا در ترازوی غمت
با جنون صرف می سنجد خرد، هوش مرا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۲
بوسه به پیغام داد و گشت پشیمان
همت او را ببین و طالع ما را!