شاه نعمتالله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۵۰
سعادت همچو ماهی خوش بر آمد کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۶
خرابه دل من پر شد از محبت دوست رضیالدین آرتیمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۸
بهار حسن یا بستان عشق است خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۳۴۳
گر از غم خلاصی طلب کردمی خیام : ذرات گردنده [۷۳-۵۷]
رباعی ۷۲
این کوزه چو من عاشق زاری بودهاست، خیام : از ازل نوشته [۳۴-۲۶]
رباعی ۳۱
* تا کی ز چراغِ مسجد و دودِ کُنِشْت؟ کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۳۹
دوش در خواب چو آن طره پیچان دیدم شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۷ - طور تجلی
شب به هم درشکند زلف چلیپایی را کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۵
خاک درت به چشم من از صد چمن به است کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۴
حلقه بر در میزند هر دم خیال روی دوست انوری : مقطعات
شمارهٔ ۳۴ - در هجو صفی محمد تاریخی
صفی محمد تاریخی از خدای بترس نجمالدین رازی : سایر اشعار
شمارهٔ ۲۱
من سوخته دل تا کی چون شمع سر اندازم جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۸ - خردنامهٔ افلاطون
فلاطون که فر الهیش بود کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۳
حسن پس، بار مرا، مهر و وفا گر نیست نیست صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۷۱۵
گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۱
چون طلوع آن آفتاب از مطلع اقبال کرد کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۲
چشم ز خیال تو پر از نور تجلیست مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲۹
ز عشق آن رخ خوب تو ای اصول مراد پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
این قطعه را برای سنگ مزار خودم سرودهام
اینکه خاک سیهش بالین است سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۱۰۸ - در بیان آنکه آدمی را بهر چه میل است و محبت دارد جنس آن است، بشرطی که میل و محبت بی غرض باشد. و آن محبت دلیل کند که جانهای ایشان از عهد الست از یک جنس بوده است که المرء مع من احب چنانکه گفتهاند که عن المرء لاتسأل و اسأل جلیسه و در تقریر آنکه هر کسی را از غذای او شناسند. و غذا دو نوع است یکی حسی و یکی عقلی. حسی نان است و گوشت و آب و غیره و عقلی علوم و حکمت است. اکنون بعضی را میل بفقه است و بعضی را بمنطق بعضی را بتفسیر و بعضی را بدواوین عطار و سنائی رحمة اللّه علیهما و بعضی را بدواوین شعریه مثل انوری و ظهیر فاریابی و غیره هر کرا میل بدواوین انوری و شعرای دیگر، از اهل این عالم است و آب و گل بر او مستولی است و هر کرا میل بدواوین سنائی و عطار است و فوائد مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز ک
مردمان را ز همنشین بشناس
شمارهٔ ۱۵۰
سعادت همچو ماهی خوش بر آمد کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۶
خرابه دل من پر شد از محبت دوست رضیالدین آرتیمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۸
بهار حسن یا بستان عشق است خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۳۴۳
گر از غم خلاصی طلب کردمی خیام : ذرات گردنده [۷۳-۵۷]
رباعی ۷۲
این کوزه چو من عاشق زاری بودهاست، خیام : از ازل نوشته [۳۴-۲۶]
رباعی ۳۱
* تا کی ز چراغِ مسجد و دودِ کُنِشْت؟ کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۳۹
دوش در خواب چو آن طره پیچان دیدم شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۷ - طور تجلی
شب به هم درشکند زلف چلیپایی را کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۵
خاک درت به چشم من از صد چمن به است کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۴
حلقه بر در میزند هر دم خیال روی دوست انوری : مقطعات
شمارهٔ ۳۴ - در هجو صفی محمد تاریخی
صفی محمد تاریخی از خدای بترس نجمالدین رازی : سایر اشعار
شمارهٔ ۲۱
من سوخته دل تا کی چون شمع سر اندازم جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۸ - خردنامهٔ افلاطون
فلاطون که فر الهیش بود کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۳
حسن پس، بار مرا، مهر و وفا گر نیست نیست صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۷۱۵
گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۱
چون طلوع آن آفتاب از مطلع اقبال کرد کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۲
چشم ز خیال تو پر از نور تجلیست مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲۹
ز عشق آن رخ خوب تو ای اصول مراد پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
این قطعه را برای سنگ مزار خودم سرودهام
اینکه خاک سیهش بالین است سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۱۰۸ - در بیان آنکه آدمی را بهر چه میل است و محبت دارد جنس آن است، بشرطی که میل و محبت بی غرض باشد. و آن محبت دلیل کند که جانهای ایشان از عهد الست از یک جنس بوده است که المرء مع من احب چنانکه گفتهاند که عن المرء لاتسأل و اسأل جلیسه و در تقریر آنکه هر کسی را از غذای او شناسند. و غذا دو نوع است یکی حسی و یکی عقلی. حسی نان است و گوشت و آب و غیره و عقلی علوم و حکمت است. اکنون بعضی را میل بفقه است و بعضی را بمنطق بعضی را بتفسیر و بعضی را بدواوین عطار و سنائی رحمة اللّه علیهما و بعضی را بدواوین شعریه مثل انوری و ظهیر فاریابی و غیره هر کرا میل بدواوین انوری و شعرای دیگر، از اهل این عالم است و آب و گل بر او مستولی است و هر کرا میل بدواوین سنائی و عطار است و فوائد مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز ک
مردمان را ز همنشین بشناس